الکسیتیمیا - قرصی برای ترس؟

فهرست مطالب:

تصویری: الکسیتیمیا - قرصی برای ترس؟

تصویری: الکسیتیمیا - قرصی برای ترس؟
تصویری: قرصهای ضد افسردگی - دکتر آزیتا ساعیان 2024, ممکن است
الکسیتیمیا - قرصی برای ترس؟
الکسیتیمیا - قرصی برای ترس؟
Anonim

الکسیتیمیا - قرصی برای ترس؟

این مقاله بر اساس کتاب D. McDougall "Theatre of the Soul" نوشته شده است

الکسی تایمیا یک پدیده روانشناختی است که در آن فرد در توصیف احساسات ، تجربیات ، احساسات خود دچار مشکل می شود

همه علائم روانی تلاش برای خود درمانی است و الکسیتایمی نیز از این قاعده مستثنی نیست. والدین ، در بیشتر موارد ، به فرزندان خود می آموزند که مطیع ، محتاط ، ترسو ، ساکت ، بیش از حد سازگار باشند ، که اغلب منجر به علائم الکسیتیمیک می شود. برای مقابله با پدیده ای مانند آلکسی تایمیا ، باید بدانیم کودکانی که بزرگسال شده اند ناخودآگاه از خود محافظت می کنند و همچنان به حفظ رابطه بی جان با جهان ادامه می دهند. یکی از نکات کلیدی این درک این است که تسلیم شدن حساسیت از بازگشت به حالت ضربه روانی جلوگیری می کند.

الکسیتیمیا یک توانایی محافظتی از روان است که احساس نمی کند وقتی احساس می کند بسیار خطرناک است ، بسیار ترسناک است

این مکانیسم خاموش کردن احساسات ناخودآگاه است و بنابراین غیرقابل کنترل است. این به طور خودکار به تمام حوزه های زندگی و همه روابط منتقل می شود: با خود ، با همسایه ، با جهان. اما برای زندگی ، ما باید احساس کنیم ، زیرا این یکی از علائم موجودات زنده است. از طریق حواس است که ما اطلاعاتی در مورد واقعیت پیرامون دریافت می کنیم. و این توانایی حیاتی به دیگری منتقل می شود. به عنوان یک قاعده ، ابتدا یکی از والدین است ، سپس اعضای خانواده خود.

"به من بگو که چه احساسی دارم" ، "برای من احساس کن" ، "درد من را برای من زنده کن ، زیرا من نمی توانم این کار را انجام دهم ، و تنها ماندن با او به طرز غیرقابل تحملی ترسناکی است" - اینگونه است که پیامهای ناخودآگاه یک همسر مثل همیشه بی دردسر می ماند ، اغلب با س questionsالات مستقیم آن را می خنداند ، بی تفاوتی خود را نسبت به همه "امواج احساسی" در خانواده نشان می دهد. همسر ، البته ، توسط او نسبتاً احساسی انتخاب می شود. او احساسات خود را به عنوان یک ساز بر او می نوازد. (یک مثال در یک جفت داده می شود که در آن مرد الکسیتیمیک نیست ، اما به ندرت می توان زن آلکسی تایمیک را با مردی احساسی جفت کرد).

ما باید به خاطر داشته باشیم که تعارض با محیط (روابط ناراضی با مردم) ، به عنوان یک قاعده ، بازتاب درگیری های داخلی در ناخودآگاه فرد است.

"درگیری های عصبی به حق بزرگسالان برای عشق به زندگی و لذت جنسی و همچنین لذت از کار و رقابت اشاره دارد. هنگامی که این حقوق توسط کودک درونی مورد سال قرار می گیرد ، علائم و مشکلات روان رنجوری به عنوان سازش به وجود می آید. از سوی دیگر ، اضطراب روان پریشی به حق وجود و همچنین داشتن هویت جداگانه بدون ترس از حمله یا آسیب دیگران اشاره دارد. عدم اعتماد عمیق به دیگری و حق یا توانایی حفظ مالکیت خصوصی افکار و احساسات ، از یک سو ترس از حمله از خارج ، ترس از تأثیر مخرب حمله یا تسلط بر دیگری است. از سوی دیگر ، ترس از انفجار از درون ، ترس از دست دادن کنترل بر مرزها. بدن خود ، اعمال و احساس هویت خود. "*

الکسیتیمیا به منظور قابل تحمل کردن وجود ، به حفظ وحشت کهن در محدوده کمک می کند. هنگام برقراری ارتباط ، این امر به شرح زیر اتفاق می افتد: به جای تجربه احساسات ، فرد در مورد آنها فکر می کند. او به جای احساس از اندیشه استفاده می کند.

رابطه شما با الکسیتیمیک ** چگونه پیش می رود؟

شکل عملیاتی رابطه

چنین ارتباطی مانند انتقال خشک اطلاعات است ، پر از افعال بدون بیان نگرش فرد به آنچه گفته شد. (من مدرسه ، درس های ادبیات و پیش شرط معلم را هنگام خواندن با صدای بلند به یاد آوردم - "با بیان بخوانید!")

احساسات نه تنها در روابط با دیگری ، بلکه در روان "قهرمان - الکسیتیمیک" ما نیز مجاز نیست. و هرگونه رابطه بدون م emotionalلفه احساسی خطر بی معنی شدن را در پی دارد.

فقدان یک م necessaryلفه ضروری در هرگونه ارتباط م effectiveثر ، یعنی تبادل احساسات ، عواطف و تجربیات در فرآیند ارتباط ، منجر به احساس کسالت و جدایی می شود. آیا تا به حال در مکالمه این احساس را داشته اید که افکار شما در جایی در حال دور شدن هستند ، تمرکز بر صحبت های طرف مقابل برای شما دشوار است؟ این یکی از نشانگرهایی است که شما با فردی با علائم الکسیتیمیک صحبت می کنید.

در اینجا یک پرتره معمولی از یک فرد آلکسی تایمیک وجود دارد: اغلب چوب های چوبی بدون بیان و در حین مکالمه هیچ حرکتی نمی کنند. این رفتار سفت و سخت ، همراه با عدم رنگ آمیزی احساسی در گفتار ، مشغله با کوچکترین جزئیات زندگی روزمره ، بسیاری از آنها را برای مصاحبه کننده آزاردهنده و خسته کننده می کند. چنین واکنشی انتقاد نیست ، بلکه باید به عنوان یک معیار تشخیصی برای وجود علائم الکسیتیمیک عمل کند »*.

الکسیتیمیا و شناسایی فرافکنی

شناسایی فرافکنی چیست؟ این مکانیزم دفاع روانی اولیه است ، که در آن ویژگی های شخصیتی غیرقابل قبول یا تجربیات غیرقابل تحمل توسط شخص جدا شده و به دیگری منتقل می شود تا بتواند آنها را کنترل و کنترل کند. فرد به طور ناخودآگاه سعی می کند با قسمت جداشده و از دست رفته خود ارتباط برقرار کند تا یکپارچگی خود را برای شفابخشی بازآفرینی کند. در این مورد ، قسمت جدا شده به عنوان ویژگی جدایی ناپذیر دیگری تلقی می شود.

گاهی اوقات زوج های ناکارآمد به این شکل شکل می گیرند. شناسایی فرافکنی اغلب در درگیری ها ، در نارضایتی یکی از همسران از دیگری ظاهر می شود.

در بین مراجعین من چند نمونه وجود دارد که یکی از همسران (در عمل من اغلب مردان هستند) با داشتن همسران عاطفی عذاب واقعی را تجربه می کنند ، اما در عین حال نمی توانند رابطه را ترک کنند. و آنها همچنین برای تغییر این روابط عجله ای ندارند. پرتره چنین مردی در شرح داده شده است مقاله در مورد ضربه مردان … به نظر من شناسایی فرافکنی تا حدی این پدیده را توضیح می دهد. یک مرد آلکسی تایمیک که به خود اجازه نمی دهد احساسات خود را نشان دهد ، از آنها آگاه باشد ، به یک زن احساسی نیاز حیاتی دارد. او خود اغلب این حملات خشم زنان ، اشک ، اتهامات را تحریک می کند - اینها تأثیراتی است که او به آگاهی خود اجازه نمی دهد. اینها تأثیراتی است که یک بار ، در اوایل کودکی ، مجاز به بروز آنها نبود ، در روابط با والدین مجاز نبود. و در حال حاضر آنها توسط برخی از رویدادهای زندگی بزرگسالان ، از راه دور یادآور تجربیات آسیب زای دوران کودکی به منظور زندگی و شفا یافتن هستند. برای چنین اتحادیه ای ، مفهوم "همسر جان من" بسیار مناسب است. قطع روابط یا تغییر آنها بدون درک مبنایی که این شکل از روابط ایجاد کرده است ، فرصتی برای بهبود آنها ایجاد نمی کند.

بیماران آلکسی تایمیک ، قادر به یافتن کلماتی برای توصیف احساسات خود برای مقابله با آنها نیستند ، از دیگری استفاده می کنند. خود فرد می ترسد که مملو از تجربیات عاطفی خشونت آمیز شود و نتواند با آنها کنار بیاید.

دو نوع اصلی تعامل وجود دارد - فاصله گذاری و تشکیل "من" کاذب

هر الگوریتم به دیگری نیاز دارد ، و در عین حال ، در برقراری ارتباط نزدیک با کسی مشکل دارد. احساس بی حوصلگی ، بی حسی ، "سرمازدگی" ، تمایل به فاصله گرفتن باعث سوء تفاهم و درگیری می شود.

عقب نشینی راهی برای جلوگیری از نفوذ دردناک دیگری در دنیای درونی تحت مراقبت است - علامتی که در پویایی شخصیت اسکیزوئید نیز ذاتی است.

دیگران ، برای تعامل بهتر با محیط ، "من" کاذب را توسعه می دهند. اینجاست که هویت فرافکنی به وضوح آشکار می شود.در عین حال ، دیگران شدیدترین احساسات را تجربه می کنند و تأثیر غیرقابل توضیح طرف مقابل را احساس می کنند.

در زیر گزیده ای از مصاحبه با بیمار آلکسی تایمیک آمده است:

مشاوران سعی می کنند از بیمار بپرسند هنگام عصبانیت چه افکاری دارند.

بیمار: - من افکار بدی دارم.

درمانگر: - مثلاً؟

بیمار: - من بسیار عصبانی هستم ، بسیار عصبانی هستم.

درمانگر: - هنگام عصبانیت چه افکاری به ذهن شما می رسد؟

بیمار: - اندیشه؟ فقط واقعا عصبانی هستم. خوب ، من عصبانی هستم … بسیار ناخوشایند است. سعی کنید منظور خود را با درخواست افکار درک کنید.

درمانگر: - از کجا می دانید که عصبانی هستید؟

بیمار: - می دانم ، زیرا اطرافیان به خاطر من ناراحت هستند …

قهرمان ما یک فیلمنامه کامل نوشت که در آن به روشنفکری می پردازد. طفره رفتن - تلاش برای به دست آوردن زمان برای محافظت از خود در برابر تجربیات احساسی ، منجر به سرخوردگی طرف مقابل می شود. او احساس نمی کند ، اما در مورد آنچه احساس می کند فکر می کند ، در حالی که مخاطب حداقل تحریک را شروع می کند ، حداکثر - خشم ، و به عنوان آینه ای منعکس می کند که الکسیتیمیک به سادگی "عصبانی" می نامد.

"بدون شک ، این شیوه ایجاد تأثیر دیگران راه ارتباطی است که بیمار در دوران کودکی آموخته است. شاید در آن صورت ، این تنها کانال در دسترس برای انتقال تجربیات او بود. "*

در طول جلسه ، تحلیلگر احساسات ناشناخته و دور ریخته شده بیمار را احساس می کند - درماندگی و فلج داخلی ، بی حسی.

در ارتباطات ، ما آنچه را که بیماران ما در دوران کودکی به آن عادت داشتند ، تجربه می کنیم. مادری که نمی تواند خلق و خوی فرزند خود را تحمل کند ، خود به خود عصبانیت یا تحرک بیش از حد او را تحمل می کند ، راهی پیدا می کند تا به فرزند خود بگوید که چه رفتاری را قابل قبول می داند. به نوبه خود ، نوزاد مشتاق کنترل منابع لذت و ایمنی (تغذیه ، گرمای بدن ، نگاه محبت آمیز و صدای آرام مادر) ، یاد می گیرد که حرکات و واکنش های خود را - شیوه های بیان احساسات خودجوش ، مهار کند.

در درمان ، من و بیمار تجربیات غم انگیز کودکانه خود را با هم تجربه می کنیم ، با هم ارتباط برقرار می کنیم ، احساس درماندگی و ناامیدی را تجربه می کنیم و آنها را با تخیلات اولیه دوران کودکی رها کردن ، که در آن خود وجود احساس خطر می کند ، پیوند می دهم.

الکسیتیمیا و تقسیم روح و بدن (روان و سوما)

بنابراین ، می بینیم که الکسیتیمیا یک دفاع م effectiveثر غیرمعمول در برابر احساسات درونی است. تأثیرات پیوندهای پیوندی بین مرکز غریزی زندگی (تکانه ها) و آگاهی است که قادر به سازماندهی و کنترل احساسات است. تأثیرات پیامهایی را از دنیای خارج (از طریق احساسات در بدن) به جهان آگاهی منتقل می کند. در مورد پدیده ای مانند الکسی تایمیا ، عوارض فلج می شوند و بدن شروع به صحبت با ما با علائم بیماری می کند.

الکسیتیمیا مانند قلعه ای در اطراف جهان احساسی شکننده بیمار است و هرچه موضوع حساس تر باشد ، دیوار محافظ این فروپاشی احساسی ضخیم تر است. چنین ساختار شخصی ، همانطور که در بالا ذکر شد ، در اولین مراحل ارتباط شکل می گیرد و بر اساس ضرورت ایجاد می شود. اگرچه هزینه های زیادی برای سازنده آن هزینه می شود (بیماریهای روان تنی ، عدم روابط عاطفی گرم ، افسردگی و غیره) ، اما بیمار به شدت از خود در برابر هرگونه نفوذ به دنیای احساسی خود دفاع می کند. در این مقاله ، من از هر دو طرف (هم درمانگران و هم بیماران) درخواست می کنم. برای حل مشکل ، یک اتحاد کار بین درمانگر و بیمار مورد نیاز است ، و در اینجا ، به نظر من ، آگاهی از آنچه در درمان اتفاق می افتد به هر دو طرف کمک می کند.

برای خوانندگانی که علائم الکسیتایمیک را در خود مشاهده کرده اند ، پیشنهاد می کنم که صبور باشند و زمان بیشتری را برای درمان اختصاص دهند تا مشکلات دیگر. ما نباید فراموش کنیم که مشکل "من هیچ چیزی را احساس نمی کنم" به ندرت مورد توجه قرار می گیرد ، به عنوان یک قاعده به عنوان "از دست دادن انگیزه" ، روابط ناکارآمد در خانواده ، من چیزی نمی خواهم ، بی علاقگی ، افسردگی را پوشانده است."من چیزی احساس نمی کنم" - در دوره درمان باز می شود.

و همچنین ما ، درمانگران ، روانشناسان ، مشاوران ، نمی توانیم واکنش های احساسی بیمار را مجبور کنیم. لازم به یادآوری است که باز شدن زودرس جریان عاطفی می تواند بیمار را از بین ببرد یا دفاع روانی او را بیشتر تقویت کند و او را از بهبود بیشتر بیگانه کند.

وی افزود: ما ابتدا باید مطمئن شویم که چنین مریضی در مورد قصد خود برای کسب اطلاعات بیشتر درباره خود متقاعد شده است. حتی در این صورت ، احتیاط لازم است. ممکن است قبل از اینکه چنین مریضی بتواند ماهیت زندان حفاظتی خود و میزان توانایی او در تمایل و ابراز علاقه را ببیند ، کارهای اولیه زیادی لازم باشد. بدون بینش درونی در مورد این علائم جدی ، زندانی که به طور غیر منتظره آزاد می شود ، شاید نتواند کلمات پراکنده را جمع آوری کند ، انتخاب کند ، از احساسات خفه شده تا کنون بدون درد و ترس استفاده کند ، که ممکن است برای اقتصاد روانی مخرب به نظر برسد »*.

کار مقدماتی شامل ایجاد یک فضای امن و "در آغوش" است که با رعایت محیط ، به حداقل رساندن تفاسیر و "شامل" صبورانه تجربیات و احساسات بیمار حاصل می شود. درمانگر با دومی به طور کامل پر می شود.

برای کمک به بیمار آلکسی تایمیک در درمان باید چه کار کنیم؟

تجربه احساسات ، تجربه احساسات معمولی ترین ویژگی انسان است. تماس با احساسات یکی از تفاوت های اصلی بین انسان و حیوان است. نه یک واکنش تکانشی با تأثیرات ، بلکه استفاده از گفتار نمادین برای بیان نیازها ، انتظارات ، امیدها. کلامی شدن احساسات در درمان ، بیان آنها از طریق استعاره ، نمادها ، نقاشی ها ، حرکات ، حالات چهره به ما کمک می کند تا با مرکز درونی بیمار ، هویت و خود او ارتباط برقرار کنیم.

بدون کلمات ، ما نه می توانیم فکر کنیم ، نه فکر کنیم و نه به آنچه که احساس می کنیم فکر کنیم … در چنین شرایطی ، دیگران باید به جای ما فکر کنند. یا بدن ما به جای ما فکر خواهد کرد … کودکان زود می آموزند که از پویایی احساسی که کلمات در خود دارند بترسند. آنها مانند بزرگسالان از تهدید تحقیر یا تهدید به رها شدن می لرزند … از کلماتی می ترسند که احتمال از دست دادن عشق را بیان می کنند. آنها به سرعت یاد می گیرند که از کلمات به عنوان سلاح ، دفاع در برابر دیگران استفاده کنند »*.

در طول درمان ، بیمار یاد می گیرد که به خود اعتماد کند ، به احساسات خود ، تجربه جدیدی بدست می آورد که امکان دارد خودش و در کنار دیگری باشد.

* جویس مک دوگال «تئاتر روح. توهم و حقیقت در مرحله روانکاوی »

** من از خواننده برای عبارت "الکسیتیمیک" عذرخواهی می کنم - شاید استفاده از آن کاملاً صحیح نباشد ، اما به این ترتیب ، انتقال افکار و دانش خود در مورد این موضوع برای من آسان تر خواهد بود.

توصیه شده: