"اجازه بدهید به شما کمک کنم" یا آن چیست - پرخاشگری منفعل

تصویری: "اجازه بدهید به شما کمک کنم" یا آن چیست - پرخاشگری منفعل

تصویری:
تصویری: درمان شخصیت منفعل پرخاشگر با ضمیر ناخودآگاه : اختلال شخصیت منفعل 2024, ممکن است
"اجازه بدهید به شما کمک کنم" یا آن چیست - پرخاشگری منفعل
"اجازه بدهید به شما کمک کنم" یا آن چیست - پرخاشگری منفعل
Anonim

"شما مرا ببخشید ، اما متوجه شدم که با دندان های خود مشکل دارید ، من تلفن یک متخصص بسیار خوب را دارم ، آیا دوست دارید شماره تلفن او را به شما بدهم؟" یک بار ملاقات با یکی از مشتریان من فقط با چنین جمله ای به پایان رسید.

"چرا مشتری با چنین" مراقبت "از من انتقام می گیرد ، این چگونه احساسات خود را بیان می کند ، سعی می کند با این کار به من چه بگوید؟" - افکار من که با آن جلسه پایان دادم.

یک چیز را من به طور قطع درک کردم ، در پشت چنین "مراقبت" خشم زیادی نهفته است ، که بیان مستقیم آن غیرممکن است.

تجاوز سرکوب شده موضوعی نسبتاً محبوب و پرحجم است. بسیاری از آثار بنیادی نوشته شده و نظرات شخصی بسیاری بیان شده است - هم توسط متخصصان و هم توسط افراد دور از علوم روانشناسی. اطلاعات ، دانش ، درک زیادی در مورد این موضوع وجود دارد. اما دانش و زندگی ، همانطور که می دانیم ، سطوح کاملاً متفاوتی است.

ما در مورد مظاهر تجاوز منفعلانه صحبت می کنیم ، معمولاً در موارد تأخیر سیستماتیک ، وعده های شکسته ، فراموش کردن توافقات. اما اشکال دیگری از تجلی آن وجود دارد که تحت رفتار کاملاً قابل قبول اجتماعی پنهان شده و با موقعیت مراقبت توجیه می شود.

اما بگذارید از ابتدا ، از ریشه های ظهور ، یا بهتر بگویم از ریشه های انتقال تجاوز مستقیم به منفعل شروع کنیم.

رابطه هرکسی با پرخاشگری متفاوت است ، اگر در دوران کودکی به شما اجازه داده شد تا طیف وسیعی از احساسات را به طور کامل بیان کنید و در عین حال پذیرفته شده و دوست داشته باشید ، به احتمال زیاد ، با پرخاشگری خود در "شما" قرار خواهید گرفت. شما قادر خواهید بود آشکارا و مستقیم در مورد آنچه دوست ندارید صحبت کنید ، موضع خود را بسیار ملموس توضیح دهید ، از مرزها و حقوق خود دفاع کنید.

اگر در طول چنین گفتگویی عبارات "فوراً آرام شوید" ، "نمی توانید از مادر خود عصبانی شوید" یا تصاویر با نمونه هایی از تجاوزهای مخرب و مخرب در خانواده والدین چشمک می زند - شما به احتمال زیاد یکی از آن افراد هستید ، زیرا تجاوز شخص برای تجلی کاملاً غیرقابل دسترسی است و در تجلیات افراد دیگر کاملاً غیرقابل تحمل است.

به عنوان مثال ، مدت ها من یکی از چنین افرادی بودم. و بسیاری از افراد با چنین نگرشی نسبت به هر گونه رفتارهای پرخاشگرانه ، از جمله پرخاشگری سازنده ، در بین دوستان من و به ویژه در میان مراجعین من وجود دارند ، که اصلا تعجب آور نیست ، مراجعین معمولاً به دلایلی درمانگران را انتخاب می کنند.

به محض اینکه با چنین مشتریانی در مورد پرخاشگری صحبت می کنم ، احساسات متفاوتی در تماس ما ظاهر می شود ، اما برجسته ترین آنها ترس و شرمندگی و گاهی حتی وحشت است. زندگی با آنها سخت و دشوار است. و پذیرفتن اینکه پرخاشگری در شما وجود دارد تقریباً غیرممکن است ، چه برسد به نشان دادن آن.

من از یک مشتری توضیح می دهم که تجاوز برای او چیست و به نظر می رسد - "تخریب ، هیستری ، فریاد ، درگیری آشکار و در نتیجه ، تخریب روابط". و سپس متوجه می شوم که اگر در تجربیات او هرگونه تجاوز به نابودی تماس ختم شود ، مشخص است که کجا ترس و ممنوعیت تجلی وجود دارد. و در این مکان بسیار با احساساتم پاسخ می دهم.

و اگر تجاوزگری "شیطانی بی چون و چرا" است و به هیچ وجه نشان دادن آن غیرممکن نیست ، چه اتفاقی برای آن می افتد؟

درست است ، او پنهان شده است. او به سایه می رود ، و اگر از نزدیک نگاه کنید ، او را خواهید دید: در پشت مادربزرگ های بسیار مهربان که وقتی هیچکس نپرسید توصیه های مهمی می کند ؛ برای یک مادر شوهر دلسوز که "به طور تصادفی" دستورهای عروس خود را برای همه غذاهایی که در طول اقامت خود در یک مهمانی پخته بود ترک می کند. برای دوستی که با مراقبت از پیشرفت معنوی شما ، پیوند مقاله ای را که "فقط موضوع شماست" یا مثلاً به شما می گوید لباس شما در این فصل دیگر مد نیست ، حذف می کند.

آیا می توانید تشخیص دهید؟ نمونه های زیادی وجود دارد. نحوه انجام کارهایی که از نظر آنها برای شما بسیار مفید و درست است و از این طریق احساس می شود که مورد حمله قرار می گیرید.

و ناخوشایندترین نکته در این مورد این است که اگر هنوز فرصتی برای مقابله و دفاع در برابر تجاوز مستقیم وجود داشته باشد ، محافظت از خود در برابر چنین تظاهرات پنهانی ، به ویژه برای کسانی که فقط در بین افرادی هستند که قبول ندارند ، بسیار دشوار است. چنین احساساتی

اما ، در نتیجه یک کار درونی خاص ، زمانی فرا می رسد که شما به آرامی شروع به تشخیص بیشترین پرخاشگری می کنید ، شاید حتی سعی کنید از چنین پیشنهاداتی خودداری کنید ، در حالی که با طیف وسیعی از احساسات مختلف از ترس تا احساس گناه روبرو هستید.

اما مهمترین چیز ، به نظر من ، در رابطه با این احساس زنده و قوی مانند پرخاشگری بعداً رخ می دهد. وقتی یک روز به شدت برمی گردی و ناگهان به وضوح می بینی ، آن سایه را پشت سرت می بینی. در یک لحظه خاص ، ناگهان نفس می کشید و نه ، نمی فهمید ، این را مدت هاست و بارها درک کرده اید. شما آن را به عنوان بخشی از خود احساس می کنید. و اکنون شما او را نه تنها در دوستان ، همسایگان ، مادران و مادربزرگهای خود تشخیص می دهید. از این روز به بعد او را در خود خواهید شناخت. زیرا اگر تمام تجاوزهای شما مسدود شده و شناخته نشوند ، این تنها راهی است که می توانید نیازها و خواسته های خود را به جهان بگویید.

و این مرحله کاملاً جدیدی از آشنایی با پرخاشگری است. مرحله آگاهی و احساس. گاهی سخت و دردناک. اما ، اگر نترسید ، فرار نکنید ، اما "نزدیک شوید" ، تقریباً بلافاصله متوجه خواهید شد - اگر او نیازی به پنهان کردن نداشته باشد ، ممکن است او سازگار و حتی مفید باشد.

به عنوان مثال ، او می تواند به شما در دفاع از مرزهای شما کمک کند. باز ، روشن و سازنده.

یا به شما در بیان روشن و مطمئن خود کمک کنید. همچنین می تواند به شما این انرژی را بدهد که راه خود را طی کنید ، جسورانه ترین و دیوانه کننده ترین ایده ها را پیاده کنید ، کسانی را که با آنها در راه هستید انتخاب کنید و با کسانی که دخالت می کنند خداحافظی کنید.

در واقع ، به خود بودن کمک می کند. خوب به نظر می رسد ، اینطور نیست؟ شاید برگشتن منطقی باشد؟

توصیه شده: