درخواست صحیح است یا چگونه می توانم به شما کمک کنم؟

تصویری: درخواست صحیح است یا چگونه می توانم به شما کمک کنم؟

تصویری: درخواست صحیح است یا چگونه می توانم به شما کمک کنم؟
تصویری: ДУША БАБУШКИ ОТВЕТИЛА МНЕ ... | GRANDMA 'S SOUL ANSWERED ME ... 2024, آوریل
درخواست صحیح است یا چگونه می توانم به شما کمک کنم؟
درخواست صحیح است یا چگونه می توانم به شما کمک کنم؟
Anonim

شکایات معمولی در اولین مشاوره: "من نمی فهمم - چگونه او می تواند این کار را انجام دهد؟" ، "من ازدواج نکرده ام. یه جوری جمع نمیشه کمک کنید "،" کودک به سادگی غیرقابل تحمل رفتار می کند! من قبلاً او را مجازات کردم. به من بگو ، آیا من درست می گویم؟ "،" در اینجا چنین انتخابی به من پیشنهاد شد. نمی توان تصمیم گرفت. باید چکار کنم؟". می توانید به طور نامحدود ادامه دهید. به نظر می رسد که همه درخواست ها متفاوت است. و موضوعات متفاوت است ، و درگیری. اما یک چیز مشترک وجود دارد که این پرسش ها را همیشه در یک دسته قرار می دهد.

این کلیت را می توان در قالب یک س:ال نیز بیان کرد: دقیقاً چگونه می توانم به شما کمک کنم؟

فردی با عصبانیت از رفتار غیرقابل قبول شخص سوم به روانشناس مراجعه کرد و هوس می کند ، نیاز به درک دارد. می شود فهمید. اما بعداً او به سراغ روانشناس آمد تا به او بگوید که این شخص سوم آه-ای-وای چقدر با او اشتباه کردند. و این چنین است ، این چهره ، خوب نیست. و روانشناس سکوت می کند. خوب ، یا آیا او س questionsالاتی را مطرح می کند که منجر به این واقعیت می شود که می خواهید چه چیزی را تغییر دهید؟ "چگونه او می تواند" را درک کنید؟ و چه چیزی برای پاسخ دادن وجود دارد؟ خوب ، یک روانشناس نمی تواند انگیزه های شخص ثالثی را که هرگز او را ندیده و نمی شناسد به شما بگوید و حتی آنها را به صورت در دسترس توضیح دهد. در اینجا باید بدانید - چرا اینقدر به شما وابسته است؟ چه احساسی داشتی؟ چطور رفتار کردی؟ آیا قبلاً با این موضوع روبرو شده اید؟ مادرتان در کودکی چطور به شما می گفت؟ و بیایید با جزئیات بیشتری از این مکان برویم … و به جای تأیید ، فرد تجزیه و تحلیل مفهوم خانواده و منبع عظیمی برای مطالعه محبوب خود را دریافت می کند.

گزینه دوم حتی بهتر است. شما می توانید بلافاصله بپرسید - و من چگونه می توانم به شما کمک کنم؟ آیا می خواهی ازدواج کنی؟ فوق العاده. برای این کار می خواهید از من چه چیزی بگیرید؟ خوب ، شماره تلفن یک بانکدار جوان ، آینده دار و مجرد نیست ، درست است؟ نه ، بد نخواهد بود ، اما روانشناس چنین تلفن هایی ندارد. و فرصتی وجود دارد که درخواست خود را به روش دیگری تنظیم کنید ، زنانگی ، مدل خانواده ، تناقضات در ایده ها را بررسی کنید. دشوار ، از راه دور ، گاهی اوقات به تجربیات بد و خاطرات دوران کودکی می پردازم. عزت نفس چطور؟ چه کسی می خواهد ازدواج کند ، شما یا مادرتان می خواهید؟ و بعلاوه ، در امتداد مسیرهای دست نیافتنی درک و پذیرش خود. و بی سر و صدا در ذهن من علت و معلول در حال تغییر مکان از "دوست داشتنی ، سپس شاد" به "خوشحال ، سپس دوست داشتنی" است.

مادر نیز منتظر تأیید اقدامات خود است ، فرزندان غیرقابل تحمل را در رنگ ها رنگ می کند. و او منتظر می ماند ، منتظر می ماند … وقتی روانشناس مهربان از او حمایت می کند و می گوید که او همه چیز را درست انجام داده است. گناه را برطرف کنید. و باز هم ، روانشناس آنچه را که می خواهد نمی دهد ، بلکه آنچه را که نیاز دارد می دهد. مرزها ، درک ، پذیرش. همچنین دوران کودکی. و مادر می رود و سخت فکر می کند - آیا واقعاً فقط در کودک همه مشکلات وجود دارد؟

و شگفت انگیزترین چیز انتخاب است. برای من تصمیم بگیر! امروز با یک حکایت فوق العاده در شبکه روبرو شدم:

مدیر ارشد از همه چیز خسته شده بود ، او در تجارت بزرگ تف کرد و عازم منطقه خارج شد. من یک مزرعه جمعی پیدا کردم ، به رئیس رفتم و خواستم او را استخدام کنم.

رئیس به این شیک نگاه می کند: موهای مرتب ، ناخن ، پیراهن سفید. صحبت می کند:

- مرد ، شما جای اشتباه آمده اید. این کار شما نیست.

مدیر متقاعد می کند:

- من می توانم 18 ساعت در روز کار کنم ، سیگار نمی کشم ، مشروب نمی خورم. هر شغلی به من بدهید ، من به شما ثابت می کنم که می توانم از عهده آن برآیم.

و رئیس تصمیم گرفت به شهرت درس بدهد - او دستور داد تا گاو پر شده از کود را تا درخشندگی و درخشندگی تمیز کند. غروب انبار درخشان بود.

در روز دوم ، رئیس بدون از دست دادن امید ، به مدیر دستور داد سر همه مرغ های مرغداری را باز کند. تا عصر ، لاشه های مرغ بدون سر مرتب در جعبه ها چیده شده و آماده ارسال به مشتریان بودند.

در آن زمان بود که رئیس متوجه شد که چقدر خوش شانس است و برای اینکه چنین کارمند ارزشمندی را از دست ندهد ، در روز سوم تصمیم گرفت ساده ترین کار را به او بسپارد - تنظیم سیب زمینی.صبح ، کیسه ای از سیب زمینی را به مدیر داد و به او دستور داد که کوچک ها را در سمت راست و بزرگها را در سمت چپ قرار دهد.

وقتی عصر آمد ، مدیر جلوی یک گونی کامل نشسته بود ، هیچ چیزی مرتب نشده بود ، همه قرمز بود ، یک کراوات به پهلو ، سیب زمینی در دست داشت و با نفرت به او نگاه می کرد.

- چطوری ؟؟؟ وقتی از شما خواستم انباری را که پنج سال است تمیز نشده بود تمیز کنید ، تا عصر غروب کرد. وقتی از شما خواستم سر یک مرغ کامل را باز کنید ، تا عصر همه چیز تمام شد. اما ، چرا ، وقتی از شما در مورد ساده ترین چیز پرسیدم - بسته به اندازه سیب زمینی ها را پخش کنید ، شکست خوردید ؟؟؟

- نمی فهمی؟ در آنجا و سپس لازم است دائماً تصمیم بگیریم!"

چگونه می خواهید مسئولیت تصمیم گیری خود را بر عهده شخص دیگری بگذارید! برای مادر ، پدر ، شوهر ، رئیس ، در بدترین حالت - برای یک روانشناس. اگر درست نشد چه؟ حداقل کسی خواهد بود که اوقات فراغت شما را سرزنش کند. اما نه. باز هم ، یک روانشناس شیطانی توصیه نمی کند ، اما به ما می آموزد که تصمیمات آگاهانه بگیریم و در قبال آنها مسئول باشیم.

هر مشتری دوم با درخواست اشتباه می آید ، که بعداً با آن کار خواهد کرد. هر سوم سعی می کند به سادگی تأیید شود یا مسئولیت یا سرزنش را بر دوش یک روانشناس بیاندازد.

اما چقدر خوب است که آنها می آیند! به هر حال ، یک س correctlyال صحیح 90 درصد پاسخ است. درخواست صحیح تنظیم شده در حال حاضر منبع بزرگی برای فرد در حل مشکلات خود است.

با آرزوی موفقیت برای همه مشتریان در جستجوی متخصص ایده آل خود ، و برای روانشناسان - صبر و حرفه ای.

توصیه شده: