خانواده های روان تنی وقتی بیماری سود می برد

فهرست مطالب:

تصویری: خانواده های روان تنی وقتی بیماری سود می برد

تصویری: خانواده های روان تنی وقتی بیماری سود می برد
تصویری: #Star #MediaTV راه های درمان بیماری های روان تنی 2024, ممکن است
خانواده های روان تنی وقتی بیماری سود می برد
خانواده های روان تنی وقتی بیماری سود می برد
Anonim

وقتی به طور غیرمنتظره ای بیمار می شویم ، ناراحتی هایی را برای ما به همراه می آورد: سفر برنامه ریزی شده طولانی مدت برای استراحت خراب می شود ، شما سالگرد را با یک لیوان آب معدنی در دستان خود جشن می گیرید و غیره. با این حال ، اگر هر یک از مثالهای فوق عمیق تر در نظر گرفته شود ، در زمینه روان درمانی ، مشخص می شود که من نمی خواستم با یک شوهر ناخواسته به سفر بروم. این سالگرد ، که برای آن 3 ماه بسیار با جدیت آماده بودم ، در حال حاضر غیرقابل تحمل است و به همین دلیل سینوزیت "ناگهان ظاهر شد" ، و من مجبور شدم آنتی بیوتیک و غیره بنوشم.

کتاب ها و مقاله های زیادی در مورد روان پریشی نوشته شده است ، در مقاله من می خواهم به موضوع خانواده های روان تنی بپردازم ، اما در ابتدا هنوز نظریه کمی وجود دارد.

روانگردان ها (بیماریهای روان تنی) مسیری در پزشکی و روانشناسی است که تأثیر عوامل روانی را در بروز و روند تعدادی از بیماریهای جسمی (جسمانی) (آسم برونش ، فشار خون بالا ، زخم معده و غیره) مورد مطالعه قرار می دهد. بدن ما نسبت به وقایع خارجی که گاهی برای ما اتفاق می افتد ، آشکارتر از آنچه می توانیم به خود اعتراف کنیم واکنش نشان می دهد. در زندگی ، ما خود را مجبور می کنیم آنچه را که واقعاً نمی خواهیم انجام دهیم ، با افرادی که برای ما ناخوشایند هستند ارتباط برقرار کنیم و همچنان فکر می کنیم که همه چیز خوب است. "فقط" آسم برونشیال مرا شکنجه داده است ، فشار از مقیاس خارج می شود ، بینی من نفس نمی کشد ، کمرم درد می کند ، اما در غیر این صورت همه چیز کم و بیش طبیعی است.

وجود دارد چندین نظریه توضیح منشاء بیماریهای روان تنی (از این پس - PZ). به گفته یکی از آنها ، PZ - نتیجه استرس ناشی از ضربه های طولانی مدت و غیرقابل حل است. نظریه دیگری ظهور PZ را با تضاد درونی بین انگیزه های فرد با شدت یکسان ، اما متفاوت هدایت می کند. طبق نظریه سوم ، تضاد نامحلول انگیزه ها (و همچنین استرس غیرقابل بازیابی) در نهایت منجر به پاسخ تسلیمی می شود ، امتناع از رفتار اکتشافی ، که عمومی ترین پیش نیاز را برای توسعه PZ ایجاد می کند. این خود را به شکل افسردگی آشکار یا مخفی نشان می دهد.

به موازات ، من می خواهم در نظر بگیرم اختلالات روان تنی - اختلال در عملکرد اندام ها و سیستم های داخلی ، که ظهور و توسعه آنها بیشتر با عوامل عصبی روانی مرتبط است ، تجربه آسیب روانی حاد یا مزمن ، ویژگی های خاص پاسخ احساسی فرد. تغییرات در تنظیمات روان تنی زمینه ساز بروز بیماریهای روان تنی یا سایکوسوماتوز است. به طور کلی ، مکانیسم وقوع را می توان به شرح زیر نشان داد: یک عامل استرس روانی باعث ایجاد تنش عاطفی می شود ، که با تغییرات بعدی در سیستم عروقی و اندام های داخلی ، سیستم عصبی عصبی و خودگردان را فعال می کند. در ابتدا ، این تغییرات عملکردی ، برگشت پذیر هستند ، اما با تکرار طولانی مدت و مکرر ، می توانند ارگانیک و برگشت ناپذیر شوند.

همانطور که سقراط گفت ،

اگر کسی به دنبال سلامتی است ، ابتدا از او بپرسید آیا آمادگی دارد با تمام علل بیماری خود مشارکت کند. فقط در این صورت می توانید به او کمک کنید

مردم پوند قرص را می بلعند ، اما سالم تر نمی شوند. یک بیماری می تواند به آرامی به بیماری دیگر تبدیل شود ، بیماری سوم ، و سپس اولین بیماری تشدید می شود تا علت اصلی این بیماری ها پیدا و از بین برود.

بسیاری از بیماری ها دلایل پنهانی دارند که در نگاه اول قابل درک نیست. حقیقت این است که اغلب مردم به طور قاطع نمی خواهند علت بیماری خود را دریابند ، زیرا از بیماری مزایایی دریافت می کنند که بسیار خوشایندتر از ناراحتی هوشیاری از بیماری است.این مزیت با مراقبت از یک فرد بیمار ، مشارکت در زندگی او ، توجه ، نگرش محترمانه نسبت به او - او بیمار است ، سازماندهی اوقات فراغت او و نگرش غیرقابل انتقاد و بدون تعارض نسبت به فرد بیمار و همه اعضای خانواده است.. معمولاً فضای خاصی در خانه ای که چنین بیمار (بزرگسال یا کودک) در آن زندگی می کند حاکم است. و چنین خانواده هایی نامیده می شوند - روان تنی (با توجه به طبقه بندی ساختار خانواده مینوخین ، ماهیگیر).

روانشناسان چندین ویژگی خانواده روانی را تشخیص می دهند: گنجاندن بیش از حد والدین در مشکلات زندگی کودک. حساسیت بیش از حد هر یک از اعضای خانواده به ناراحتی شخص دیگر ؛ توانایی پایین برای تغییر قوانین تعامل در شرایط متغیر ؛ تمایل به اجتناب از بیان اختلاف نظر و بحث آشکار در مورد تعارضات (بر این اساس ، خطر درگیری های داخلی افزایش می یابد). یک کودک یا بزرگسال بیمار نقش یک تثبیت کننده در درگیری های پنهان زناشویی را ایفا می کند.

به عنوان مثال ، رابطه ای را در خانواده ای در نظر بگیرید که کودک از آسم برونشیال رنج می برد (یک مورد واقعی). در چنین خانواده ای ، توجه طولانی مدت به کودک پرداخت می شود ، برای او ، عمدتا توسط مادر ، هر گونه مشکلی حل می شود ، ظاهراً زندگی به او "اختصاص داده می شود". رابطه بین والدین سالهاست که تیره شده است ، ادعاهای انباشته والدین نسبت به یکدیگر ارائه نمی شود ، آنها زندگی می کنند و تلاش می کنند ، ظاهراً برای کودک - پدر درآمد دارد ، مادر به بیمارستان می رود ، به محافل می رود و غیره. چنین تعامل خانوادگی کودک را مجبور می کند که از آسم برونشیال رنج ببرد. او نمی تواند آزادانه نفس بکشد ، نمی تواند به تنهایی تصمیم بگیرد ، نمی تواند خواسته ها و نظر انتقادی خود را بیان کند. بیماری او به همه این فرصت را می دهد که خانواده خود را بدون درگیری حفظ کنند و درگیری های بین فردی انباشته را حل نکنند.

خانواده های روان تنی نه تنها خانواده هایی هستند که دارای فرزند بیمار هستند ، بلکه بزرگسالان نیز می توانند بیمار شوند.

من می خواهم این را با مثال یک خانواده نشان دهم. در اینجا نمونه ای از مکالمه تلفنی اخیر است. من آن را با رضایت مشتری منتشر می کنم.

تماس تلفنی. در گیرنده صدای شاد دلپذیری از یک زن 30 تا 35 ساله می شنوم ، در پس زمینه فریادها و فریادهای بچه ها ، مشتری به طور دوره ای برای آرام کردن آنها صحبت می کند:

- سلام ، من می خواهم مادرم را به دیدن شما بیاورم.

- به چه علت؟

- مامان افسرده است.

- چند وقت است که ادامه دارد؟ آیا مادر دارو مصرف می کند؟ به پزشک مراجعه کردید؟

- 2 سال پیش ، مادرم سکته کرد و بعد از آن احساس بدی پیدا کرد. او را نزد روانپزشک بردم و او برای او داروهای ضد افسردگی تجویز کرد. او آنها را به طور منظم می گیرد. مامان رئیس یک شرکت بزرگ بود ، چند سال پیش بازنشسته شد و بیماری ها شروع شد.

- آیا فکر می کنید مادر شما تمایلی به دریافت کمک روانشناختی و تغییر چیزی در زندگی خود دارد یا در شرایط فعلی از همه چیز راضی است؟

سکوت طولانی وجود دارد.

مشتری می گوید: "می دانید ، او احتمالاً نمی خواهد چیزی را تغییر دهد." اما او افسردگی دارد! او همیشه از سلامتی خود شکایت دارد! مدام چیزی درد می کند! او مانند یک کودک کوچک شد.

بچه ها در اتاق با صدای بلند فریاد می زنند ، زن حواسش را پرت می کند تا آنها را آرام کند. در صدا و لحن او می توانم سوزش و خستگی را بشنوم.

- به من بگویید که آیا اکنون به شما پیشنهاد شده است که کودک کوچکی شوید که نگرانی ها و مشکلات نداشته باشد ، از او مراقبت ، سرگرمی ، بازی و توجه کنید. آیا امتناع می کنید؟

- نه (متفکرانه). من موافقم من واقعاً چنین چیزی را دوست دارم.

- فکر می کنید مادر شما اگر مانند یک کودک کوچک باشد با تغییر چیزی موافقت می کند؟

- نه … نمی خواهد مطمئن باشد.

- وقتی مادری مانند یک کودک کوچک رفتار می کند ، افسرده است ، مدام از سلامتی خود شکایت می کند ، در این لحظه چه اتفاقی برای شما می افتد؟

- خسته ام. من بچه های کوچک دارم. اما من همیشه باید از او مراقبت کنم. او را سرگرم کنید ، با او ارتباط برقرار کنید ، به سراغ او بروید. او در فاصله زیادی از ما زندگی می کند.برای من خیلی سخت است

- پس چه کسی به کمک روانی نیاز دارد؟

- من…

این زن هنوز در مورد مادرم با من تماس گرفت ، اما هنوز به مشاوره نیامده است و تا آنجا که من فهمیدم ، نخواهد آمد. وقتی مکانیسم عملکرد قبلاً ایجاد شده و سالها کار کرده باشد ، تغییر چیزی در سیستم خانواده بسیار دشوار است. چرا؟ زیرا ، همانطور که S. Minukhin روان درمانگر خانواده می گوید ، وقتی موضوع شکایت یک مشکل روان تنی در اعضای خانواده است ، ساختار خانواده بیش از حد پرورش می یابد. به نظر می رسد چنین خانواده ای وقتی بیمار است بهترین عملکرد را داشته باشد. از جمله ویژگی های چنین خانواده هایی می توان به تمایل بیش از حد به محافظت از یکدیگر ، تمرکز بیش از حد اعضای خانواده بر یکدیگر ، ناتوانی در حل تعارضات و هزینه زیاد برای حفظ صلح یا اجتناب از درگیری ها و سختی شدید ساختار اشاره کرد.».

درک این نکته دشوار نیست که مادر زنی که با من تماس گرفت واقعاً نیاز به افسردگی با تریلری از بیماری های روان تنی دارد. او نیاز به مراقبت و توجهی دارد که او ، رئیس بازنشسته شرکت ، اکنون به آن نیاز دارد. بنابراین ، ما باید مریض باشیم تا بیشتر اوقات دختری با فرزندان زیاد ، دارای خانواده جداگانه ببینیم تا نیاز و مراقبت را احساس کنیم تا با تنهایی و افکار پیری و مرگ روبرو نشویم.

روان درمانی می تواند به درک علل واقعی بیماری و تغییر نگرش نسبت به آنها کمک کند ، راه را باز کند - چگونه می توان بدون ترس و بدون مخفی شدن در پشت بیماری زندگی کرد. فقط اکنون تمایلی به تغییر اساسی چیزی در مادر ، در دخترش ، در والدین کودک بیمار وجود ندارد. به هر حال ، همه چیزهایی که در خواب دیده می شد ، در خانواده های روان تنی به دست آمد ، البته به قیمت سلامتی خود آنها یا سلامتی یک کودک.

ادبیات:

  1. مالکینا-پیخ I. G. "خانواده درمانی" ، مسکو 2006
  2. "فرهنگ لغت روانشناسی" ویرایش. A. V. پتروفسکی و M. G. یاروشفسکی ، 1990

توصیه شده: