ابرهای رعد و برق در حال ذوب شدن هستند ، توهین ها مضحک به نظر می رسند

تصویری: ابرهای رعد و برق در حال ذوب شدن هستند ، توهین ها مضحک به نظر می رسند

تصویری: ابرهای رعد و برق در حال ذوب شدن هستند ، توهین ها مضحک به نظر می رسند
تصویری: رعد و برق شدید؛ الماسک خط. رناک که خون آدم را خشک می کند 2024, آوریل
ابرهای رعد و برق در حال ذوب شدن هستند ، توهین ها مضحک به نظر می رسند
ابرهای رعد و برق در حال ذوب شدن هستند ، توهین ها مضحک به نظر می رسند
Anonim

مادرم همیشه خیلی خوب می خواند. نه ، او یک خواننده حرفه ای نبود ، اما قطعاً صدا و گوش داشت و دارد.

وقتی دوستان ، همسایگان و (یا) بستگان او جمع می شدند ، همه وقتی او را می خواند دوست داشتند. او آواز خواند ، و آنها نیز با او آواز خواندند.

تا آنجا که به خاطر دارم ، من همیشه یا تقریباً همیشه عاشق آواز خواندن بودم. اما ، من خودم هستم و مادر ، این مادر است.

مادرم به آواز خواندن من اهانت می کرد. اما نزدیکترین همسایه ها ، وقتی در یک آپارتمان عمومی زندگی می کردیم ، کنسرت های من را دوست داشتند. من انواع پارچه پوشیدم و آواز خواندم. و آنها کف زدند. خوشحال بودم.

و سپس ما با این همسایگان جدا شدیم. و من فقط با دوستانم یا تنها هنگامی که در حال چرخش روی یک تاب در نزدیک خانه بودم ، شروع به خواندن کردم.

دقیق تر ، لحظه دیگری بود که من آهنگهای آنا آلمان را برای دوستان مادرم خواندم. من آن زمان 12 یا 13 ساله بودم. به یاد ندارم چگونه اتفاق افتاد که برای آنها شروع به خواندن کردم ، اما واقعیت همچنان پابرجاست.

"پژواک عشق" و "امید" را خواندم ، شاید چیز دیگری هم خواندم ، اما یادم نمی آید. و وقتی کارم را تمام کردم ، دوستان مادرم گفتند که البته آنا آلمانی بهتر می خواند.

و سپس من آنقدر دردناک و توهین آمیز بودم و آنقدر می خواستم خود را پنهان کنم ، به طوری که برای مدت طولانی من با هیچکس جز دوستان و جوانانم نمی خواندم.

حتی برای من دشوار بود ، فقط کمی آهنگ را برای افراد مسن تر از من یا خیلی آشنا نشنوم.

به نظر می رسید مردم دوباره می گویند من در خوانندگی بد هستم.

سالها گذشت … از آن زمان آب زیادی زیر پل جاری شد ، از جمله در روند درمان شخصی و گروه درمانی. من هرگز درخواست خوانندگی نکردم ، اما آنها به نوعی خودشان تصمیم گرفتند.

و اکنون که به عقب نگاه می کنم ، کلمات آهنگ را می بینم - "اینجا از راه دور ، چیزهای زیادی از چشم ها گم شده است. ابرهای رعد و برق در حال ذوب شدن هستند. توهین ها مضحک به نظر می رسند" … و می فهمم که آنها برای من نبوت آمیز بودند.

از این گذشته ، در اینجا و اکنون ، با نگاهی به آن دور ، و هنوز 35-36 سال نگذشته است ، آن ابرهای رعد و برق واقعاً ذوب شدند و من حتی متوجه نشدم که چه زمانی ، و این نارضایتی ها مضحک به نظر می رسند.

مضحک است زیرا آواز خواندن یک دختر 12-13 ساله با تمام وجود نمی تواند با آواز زنی مقایسه شود که نه تنها صدا و شنوایی فوق العاده ای دارد ، بلکه به دلیل سن و تجربه اش نیز احساس می کرد ، همه چیزهایی که او در مورد آن می خواند و این اصلاً به این دلیل نیست که من آن زمان ضعیف می خواندم ، بلکه به این دلیل است که آنها موارد غیرقابل مقایسه را مقایسه کردند.

چرا من این همه هستم؟ و علاوه بر این ، قبل از اینکه خود را با کسی مقایسه کنید ، ببینید آیا ممکن است ، آیا واقعاً ضروری است ، خودتان را با این شخص خاص مقایسه کنید. پس از همه ، مقایسه همیشه به نفع شما نیست ، به این معنی است که چیزی در مورد شما اشتباه است. اغلب ، این بدان معناست که شما متفاوت (متفاوت) هستید و در واقع شخصیت شما بسیار مهمتر از شبیه بودن به کسی است.

خودتان باشید ، زیرا بسیار جالب تر از کپی بد بودن کسی است.

…………………………………………………………………………………………………………………..

توصیه شده: