توهین های توهین آمیز

فهرست مطالب:

تصویری: توهین های توهین آمیز

تصویری: توهین های توهین آمیز
تصویری: کامنت های بسیار توهین آمیز و زیبای شما LOL 2024, آوریل
توهین های توهین آمیز
توهین های توهین آمیز
Anonim

"سنکا" فیلسوف رومی کمی بیش از دو هزار سال پیش گفت: "طبیعت طوری تنظیم شده است که توهین بیشتر از کارهای خوب به یاد می آید. خوبی فراموش می شود و توهین ها سرسختانه در حافظه نگهداری می شوند." و هیچ چیز تغییر نکرده است! در مورد کسی ، اما برای من ، یک جرم مانند لکه جوهر روی یک سفره سفید برفی است: شما نمی توانید آن را از دست بدهید ، خلاص شدن از آن دشوار است ، و مهم نیست که چقدر تلاش می کنید ، ردپای آن باقی می ماند زمان طولانی. نکته در اینجا به هیچ وجه در مورد کینه انسانی ، شخصیت بد یا تربیت بد نیست ، بلکه در نگرش به موقعیت و احساس کینه است.

OFFENSE است …

  • همیشه واکنش به محرک: اتفاقی افتاده است ، که شما نسبت به آن واکنش منفی ، دردناک ، پرخاشگرانه نشان می دهید و به عنوان یک قاعده ، ناکافی با موقعیت هستید ، از یک مگس فیل درست می کنید ("چطور ، زایا؟ - عادی. - من از شما پرسیدم ، چگونه هستید ، و شما غرغر می کنید! شما حتی نگاه نکرده اید ، شما اصلا من را دوست ندارید! Aaaa! "- البته ، این یک شوخی است ، اما هر وضعیت زندگی ، در صورت تمایل ، می تواند به یک توهین تبدیل شود) ؛
  • شکل تجاوز: تجلی نگرش منفی فعال نسبت به یک موقعیت یا شخص ("مادر ، او مرا احمق نامید!" - و عجله! همسران و بستگان نزدیک ، و حتی همسایگان ، اگر دیوارها نازک هستند ، در حال حاضر درگیر هستند رسوایی) ؛
  • همیشه اختلاف بین مطلوب و واقعی: ما در مورد اشیاء و حالات خاصی در اینجا صحبت می کنیم و اکنون ، کینه همیشه موقعیتی است. حتی اگر به طور کلی از زندگی شکایت کنیم ، شکایات ما همیشه دارای وضعیت شروع خاصی هستند که این احساس را برانگیخته و تقویت می کند ("چگونه به فوتبال نمی رویم؟ ما توافق کردیم ، من از قبل بلیط خریدم ، با مردم توافق کردم!" ، شما باید برید

  • آنچه ما را در ابتدا بهتر نمی کند بر اساس منفی: با آزرده خاطر شدن ، احساس سوزش ، ناراحتی ، عصبانیت ، همه چیز در داخل جوش می کنیم ، بدن ، روح ، روح رنج می برند - این رابطه را نمی توان با تخلف با دیگری یا با خود بهبود بخشید.

چرا من لمس می کنم؟

این س historyال سابقه ای طولانی دارد که معمولاً طولانی می شود. از دوران کودکی و روابط خانوادگی … حتی در مورد آسیب های قدیمی که ترس و کلیشه های رفتاری ایجاد می کنند (سگ گاز گرفته است - من از سگ ها می ترسم) نیست ، شما می توانید با آن کار کنید. نه ، به عنوان یک قاعده ، کینه در دوران کودکی به یک یافته شهودی موفق ، راهی برای تأثیرگذاری بر دیگران تبدیل می شود - یک یا دو بار تکنیک مورد استفاده کودک به یک مدل رفتاری تبدیل می شود ، به عنوان یک استراتژی م fixedثر ثابت می شود (من به طور غیرمنتظره ترسیدم سگ در حال بیرون آمدن - مادر و مادربزرگم آن را می دیدند و در هر موقعیتی به تسلیت و سرگرمی نوزاد می شتافتند - و کودک با خوشحالی سعی می کند: او سگ را می بیند و بار دیگر توجه مراقب را به خود جلب می کند. پدر و مادر ، در حال عصبی شدن است و دستانش را به نشانه تهاجم تکان می دهد). در این مورد ، کنار آمدن با خود ، بزرگ شدن مشکل است ، زیرا شما باید از اصول اولیه ، از جهان بینی ، از آنچه زمانی دنیای درونی ما را تشکیل داده است ، شروع کنید.

البته دومین دلیل مهم این است انبار شخصیت فرد ، نوع خلق و خوی او … یک فرد ترسو و ناامن اغلب از دیگران آزرده می شود ، در ظاهر قاطع ، فعال ، اما همچنین نیاز به تأیید خود به قیمت دیگران دارد ، خود مجرم می شود. در هر دو مورد ، مشکل در عزت نفس است ، در تغییر شکل خاصی از ایده توانایی ها ، محدودیت ها و آنچه خوب-بد و ممکن-نیست. به نظر می رسد یک شخص دائماً جهان ، دیگران و خود را از نظر قدرت بررسی می کند: در اینجا من سعی می کنم - این کار کرد ، اما این راه - اما این راه بیش از حد. علاوه بر این ، وابستگی به نظر دیگران ، نفوذ ، همچنین ما را قربانی آسان هرگونه جرم می کند ، زیرا در این مورد ما به ویژه آسیب پذیر هستیم و آماده ایم به هر دیدگاهی به جز دیدگاه خود باور کنیم.

"ما یکبار زندگی می کنیم! بعد از ما ، حتی سیل! آرامش ، تو به من مدیون هستی ، زیرا من متولد شده ام!" - همانطور که می بینید، الزامات برای جهان از قبل شکل گرفته است ، و معلوم می شود که جهان در حال حاضر به ما بدهکار است ، اگرچه ما هنوز هیچ کاری برای آن انجام نداده ایم.نارضایتی از بی عدالتی زندگی ، شرایط نامساعد ، سرنوشت ، نارضایتی عمومی ، انتظارات و خواسته های بالا - از این مجموعه. انتقال مسئولیت در قبال زندگی بر دوش یک سرنوشت انتزاعی و بی عدالتی جهانی بسیار ساده تر از تصمیم گیری به تنهایی و تغییر زندگی برای خود است.

خوب ، ما نباید خیلی ها را فراموش کنیم رنجش را یکی از اصلی ترین روش های برخورد با مردم قرار دهید - ناراحت شدن مفید است ، با این کار شخص دیگری را مجبور می کند که امتیاز بدهد ، شرایط را برآورده کند ، و تسلیم فشارهای تجاوزکارانه جرم شود.

چگونه با کینه برخورد کنیم؟

این س alwaysال همیشه به ظاهر و باطن معطوف می شود: چگونه می توان از آزردگی از خود جلوگیری کرد و از آسیب رساندن به دیگران جلوگیری کرد. بیایید از خودمان شروع کنیم ، این همیشه مiveثرتر است ، سپس می بینید ، ما از تجاوز به عنوان یک روش رفتاری دست برمی داریم.

  • خاطرات دوران کودکی خود را مرور کنید و با رفتار خود در ارتباط باشید: کجا شما از تکنیک های قبلی استفاده می کنید بدون اینکه حتی به میزان صداقت آنها فکر کنید … بله ، آنها می توانند بسیار قدرتمند باشند ، اما در زندگی بزرگسالی جدید شما منسوخ شده اند. اگر همچنان بر ترحم فشار می آورید ، تا راه خود را از طریق انواع پنهان پرخاشگری رها کنید - این را دنبال کنید و خود را عقب بکشید ، به یک گفتگوی آزاد بروید … یک موقعیت را تصور کنید: یک مرغ در یک شام دوستانه با هم تقسیم می شود و افرادی که از کودکی عادت کرده اند بهترین برش ها را دریافت کنند و این عادت را پشت سر نگذاشته اند در صورت عدم برخورد صمیمانه آزرده خاطر می شوند. تماشای کل نبردها برای "پاها" و "بالها" ، که بین افراد کاملاً موفق ظاهر می شود ، خنده دار است. باید در مورد وضعیت فکر کرد ;

  • شروع به شکل دادن نگرش کافی نسبت به خود ، قابلیت ها ، مزایا و معایب آنها: سخت ترین کار این است که دست از خود فریبی بردارید ، خود را در کلیت ویژگی های خود بپذیرید ، ترسناک است که خودتان را دوست نداشته باشید. با این حال ، این دلیل دیگری برای کار روی خود ، تبدیل معایب به مزایا یا برطرف کردن نقایص با مزایای غیرقابل انکار دیگر است (پاهای بزرگ - به این معنی که شما محکم روی زمین ایستاده اید! ، یک اندام متراکم؟ - به این معنی که شما حاشیه ایمنی دارید و غیره - ارزش آن را دارد که با شما "پشت میز مذاکره" بنشینید ، "دانو" ، "من می خواهم" و "راه" را روی یک ورق بنویسید و حرکت کنید ، تغییر کنید ، شروع به دوست داشتن خود کنید). عقل سلیم و عشق به خود باید راهنمای شما باشند. عادت خود را برای تجزیه و تحلیل موقعیت بدون سرزنش خود یا دیگری ایجاد کنید (بازدم کنید ، در صورت امکان مکث کنید ، اتاق را ترک کنید ، سعی کنید در حال حاضر از بیرون به خود و موقعیت نگاه کنید ، به خود توصیه های خوبی کنید ، از خود تشکر کنید و شروع کنید پیروی از توصیه). به حرف خود گوش دهید ، با ذهن دیگران زندگی نکنید - طبیعت چیزهای بد را نصیحت نمی کند ، اما اگر دوباره راه لغزنده ای را دوباره انتخاب کردید ، وجدان همیشه به شما می گوید.
  • هیچ کس به ما بدهکار نیست ، هیچ کس نباید با دیدگاه های ما مطابقت داشته باشد ، نباید آنطور که ما می خواهیم باشد ، نباید آنطور که ما می بینیم رفتار کند - چرا بر کاستی ها و اشتباهات تمرکز کنیم و در همه چیز به دنبال لحظات مثبت نباشیم. احمقانه است که از مردم ناراحت شوید ، اما ناراحت شدن از سرنوشت بی معنی است ، زیرا هر کس راه خود را می رود و زندگی برای دیگری غیرممکن است (بنابراین ، عجیب است که به طور جدی به کلمات به ظاهر توهین آمیز دیگران واکنش نشان دهیم. - حتی اگر شخصی بخواهد به ما آسیب برساند ، این اشتباه اوست ، زیرا "روی دزد و کلاه آتش گرفته است" ، توهین دیگران آسیب پذیری های خود را می پوشاند). استقلال ترسناک است ، اما خوشبختانه هیچ کس جز خودتان مقصر نیست ، بنابراین کسی نیست که از او ناراحت شوید.
  • قدرت ما در ضعف ماست - زندگی ابزارهایی را در اختیار شما قرار داده است که باید به طور ماهرانه و محتاطانه از آنها استفاده کنید. آیا به دستکاری دیگران با کینه عادت کرده اید ، آیا می توانید دستکاری های دیگران را مشاهده کنید؟ این بدان معناست که شما یک روانشناس خوب هستید ، یک شکارچی هستید و طعمه کسی نیستید - بدون استفاده از تکنیک های روانشناختی مشکوک ، از استعدادهای خود استفاده کنید.شما نقاط ضعف دیگران را می شناسید ، احساس ترس می کنید ، فشاری را که این یا آن کلمه وارد می کند درک می کنید - سپس از آن برای ناراحت نشدن بلکه برای ایجاد تغییرات سازنده در روابط استفاده کنید ، زیرا "شخص باهوش توهین نمی کند ، اما نتیجه می گیرد" (ا. کریستی).

کینه به عنوان دستکاری

قبلاً اشاره شد که کینه یک روش دستکاری است. از آنجایی که این یک تکنیک بسیار رایج است ، ما به شما خواهیم گفت که چگونه کار می کند و چگونه با تحریک کینه تسلیم تحریک نشوید.

1. لب ها پف کرده ، ابروها جابجا شده اند ، او ساکت است ، بو می کشد و به هیچ وجه توضیح نمی دهد که چه اتفاقی افتاده و برای چه مجازات شده اید ، می دانید؟ این یک دستکاری معمولی است. م effectiveثرترین چیز این است که به تحریک توجه نکنید ، به این ترتیب روشن می شود که شما برای گفتگو باز هستید و فیوز مجروحین خیالی به خودی خود خشک می شود. به عنوان یک قاعده ، این راهی برای جلب توجه ، فشار بر طرف گفتگو ، شریک ، ایجاد احساس گناه در او است ، که به لطف آن دستکاری کننده به اهداف خود می رسد. مراقب باشید ، شرایط رنجش نه تنها می تواند تصور شود ، بلکه می تواند صحنه سازی شود. به عنوان مثال ، در گفتگو با شریک زندگی خود ، به این نکته اشاره کردید که همکلاسی شما به تازگی یک ماشین خوب خریداری کرده است ، و شما با انتخاب مناسب ، از او خوشحال بوده اید. مخاطب شما تیره و تار می شود - چه اتفاقی افتاده است؟ حالش چطوره؟ - آنها مکالمه را به موضوعی دیگر تبدیل کردند ، با آرامش نفس خود را بیرون دادند و پس از چند روز با هم درگیر شدند - معلوم می شود که همکلاسی های شما خوش شانس هستند و شما خودتان شریک خود را بازنده می دانید و ماشین او آشغال است. بس کن ماشین! چه باید کرد؟ اول ، برای درک این که علت رنجش تقریباً هرگز با خود رنجش ارتباط ندارد ، زیرا فقط عملکرد یک محرک (ماشه) را برای شروع احساس رنجش انجام می دهد. ثانیاً ، شما باید به شریک زندگی خود بگویید که احساسات او را به اشتراک می گذارید و آماده بحث در مورد دلایل واقعی این وضعیت هستید. هرگز واکنش و دلیل را با هم اشتباه نگیرید ، و برای شما بسیار آسان تر خواهد بود که دستکاری نشوید ، اما عمیق تر ببینید ، موقعیت را ارزیابی کرده و با درک بیشتر با شریک خود تعامل داشته باشید.

2. این کیست که سخنان طعنه آمیزی می زند و شما را تا حدی ناراحت کرده است؟ چه کسی آماده است که بر حیوان خانگی خود قدم بگذارد و تمام ترس های شبانه شما ، موقعیت های ناخوشایند گذشته شما ، اشتباهات و لغزش ها را به روز روشن کند؟ این یک متجاوز-متجاوز است که از کینه به عنوان راهی برای سرکوب اراده شما و تابع منافع خود استفاده می کند. چه باید کرد؟ هیچ چیزی! قسم خوردن در پاسخ به متجاوز فقط آنچه را که او می خواهد می دهد - عکس العمل شما و در نتیجه قدرت بر شما. بنابراین ، اجازه دهید دوباره نفس بکشیم ، لبخند بزنیم و سعی کنیم با دستکاری کننده به خودمان بخندیم و اجازه ندهیم از ما استفاده کند. شما غذا نیستید ، نه انرژی رایگان برای یک شکارچی. قربانی شدن را متوقف کنید (البته این نیز راهی عالی برای جلب توجه و دریافت احساسات دیگران است ، اما آیا ارزشش را دارد؟) ، بزرگسال شوید ، فردی که ارزشش را دارد بر فراز موقعیت را درک کرده و دلایل داخلی اقدامات دستکاری کننده را درک می کند. با ترس؟ خیر ، جالب است و مولد است که زندگی خود را مدیریت کنید و اجازه ندهید که خود را با هزینه خود ادعا کنید.

3. آیا کینه توز نیستید ، فقط عصبانی هستید و حافظه خوبی دارید؟ اما این یاد ابدی از جرائمی که یکبار بر شما وارد شده و نبود دوستان سابق در یک محفل نزدیک چه چیزی برای شما به ارمغان می آورد؟ کینه فرد را ضعیف می کند ، او را از درون می خورد ، باعث می شود انرژی زیادی را صرف حفظ خاطرات منفی کند ، طرف "تاریک" او را تغذیه می کند و اجازه نمی دهد با موفقیت پیش برود. البته این دلیلی نیست که همه چیز را فراموش کنیم ، اما دلیلی است برای درک آنچه اتفاق افتاده است ، تجدید نظر در آن بر اساس تجربه جدید و ایجاد نگرش جدید. فرض کنید شما یک بار طلاق ناموفق را تجربه کرده اید ، خانواده را با رسوایی رها کرده و همه چیز را به شریک زندگی خود سپرده اید و اکنون از یک رابطه قوی می ترسید ، زیرا نمی خواهید درد کینه ، ناامیدی ، جدایی ، تنهایی را دوباره تجربه کنید. این قابل درک است ، اما این زندگی فقط متعلق به شماست و متعلق به هیچ کس دیگر نیست.بنابراین ، لازم است در رابطه قبلی به تفصیل تجدید نظر شود ، تا بفهمید هیچ کس به هیچکس بدهکار نیست ، که شما در ازدواج خود به یک شکل شرکت کرده اید و به همان شیوه مسئول عواقب آن هستید. کاری را انجام دهید که منجر به نارضایتی نمی شود ، اما شما را خوشحال تر می کند. از تنهایی می ترسید - دوست داشته باشید و با هم باشید ، توجه خود را جلب کنید ، زیرا به آن نیاز دارید. نمی خواهید ناامید شوید - مجذوب نشوید ، دیگری را با درک ، بدون محکومیت و خواسته های اغراق آمیز بپذیرید. رابطه یک مصالحه است ، نه میدان جنگ بین دو فرد ناراضی که از زندگی آزرده شده اند.

و در نهایت …

هر زمان که قفسه سینه شما با خشم پر می شود و می خواهید با ناراحتی بغض کنید ، تصور کنید که شما یک حباب صابونی هستید که به سمت خورشید پرواز می کند و اشعه خورشید شما را با نور روشن پر می کند - کینه ذوب می شود ، زیرا خوشحالی همه تلاش صادقانه برای قوی تر از هر ناراحتی است. خوشبختی این است که درک شود و برای درک شدن ، شما باید در مورد احساسات خود آشکارا صحبت کنید - صحبت کنید ، و مطمئناً متقابل خواهید شد.

توصیه شده: