2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
غیر انسانی بودن
چشمهایم را بیشتر و شدیدتر مالش می دهم ، این نور سیاه به من گاز می گیرد ، نفوذ می کند ، زخم می زند ، با زنگ بی وقفه طلای نامرئی چراغهای جلو روبرو می شوم ، با شتاب از گذشته عبور می کند ، و نگاه رو به رو ، همچنان زرد ، قهوه ای ، سیاه چشم هایم را می بندم ، به درون خودم نگاه می کنم ، انگشتانم را محکم می مالم و ورودی را می بندم به طوری که هیچ تصویری مرا بدون نمایش آن رها نمی کند. من بیشتر و بیشتر چشم هایم را فشار می دهم ، بیشتر و بیشتر گرد بودن کره چشم را احساس می کنم ، مانند تخم مرغی که روی بشقاب می چرخم ، هیچ تردیدی وجود ندارد ، کشش نیروی اراده ام به سختی قابل درک است ، و درد و نور ، و طلایی که نمی درخشد ، اما در سرم می سوزاند ، در جهت مخالف ، در جهت مخالف. با انگشتانم چشمانم را به سمت داخل فشار می دهم ، انگار دکمه ای را که فیلم را پخش می کند را فشار دهم ، تصاویر روشن در طرف دیگر جعبه در انتظار من هستند ، فشار بیشتر می شود ، من به داخل نگاه می کنم و فقط خودم را می بینم.
متنوع و خارق العاده ، نگاه من به خودم تخیلاتم را تنگ می کند ، من به خودم فرصت نمی دهم که این رمان را برای خودم ارائه دهم ، فقط بینایی خالص ، فقط درک ساده ، فقط من. من کیستم ، چه کسی جلوی من ظاهر می شود ، آیا به درون خود نگاه می کنم ، چه چیزی را در آنجا می بینم که با انگشتانم ورودی را محکم کرده است؟ چراغهای جلو اتومبیل ، سایه ها ، سایه ها ، تعداد زیادی از آنها وجود دارد ، همه چیز بسیار مبهم است و این یک احساس فراموش نشدنی جدا شدن وحشتناک است ، گویی من از ذات درونی خود می ترسم ، که به اندازه یک انسان غیر انسانی است به سمت بیرون. تجمع چسبناکی از تجربیات ، قفل شده در جمجمه ، تجزیه در بخشها ، واکنشها ، تیک ها ، خارش ، تشنج ، اسپاسم و درد ، چنان سوزش ، تا حالت تهوع ، ضربان قلب و به تدریج رشد می کند ، گویی کنترل از راه دور به شما می دهد ، و من خودم روی آن کف می زنم و به تدریج سطح درد را افزایش می دهم. ترس ، انزجار ، عصبانیت ، حسادت ، ناامیدی ، و همه اینها به طرز غیرقابل تحسینی پرشور در لباس بی تفاوتی کامل ، به احساسات خود ، به خود ، دیوارهای داخلی سیاه رنگ شده است ، او همه اینها را جذب می کند ، در روغن روغن خود حل می شود ، آنها را بی حرکت می کند و همه چیز یخ می زند ، یخ می زند ، چسبناک و کثیف می شود ، خشک می شود ، پوست می کند ، می افتد و به خاک تبدیل می شود.
قوس الکتریکی روشن در بینایی من ، من این چشمک زدن ها را می بینم ، آنها بسیار واقعی هستند ، این رعد و برق در دنیای درونی من ، باران های عرق و اشک می بارد ، رعد و برق خشم رعد و برق می زند ، طوفان بیداد می کند ، و من در آن نیستم عجله کنید ، من با این کار خوب هستم ، من نیروهای باد را احساس نمی کنم ، این روح در روح من نمی وزد ، من برای این پیرمرد استعاری کاملاً ساده هستم ، روح من از آلیاژ سیاه ساخته شده از فضا دور ساخته شده است ، میلیاردها سال است که این ابلیسک سیاه در فضا منجمد شده است ، و اکنون زیر صاعقه در جهت مخالف ایستاده ، بوق می زند ، ترمز می کند ، چراغ های جلو طلا ، نه ، نه ، این نیست. من عمیق تر نگاه می کنم که در پشت همه اینها ، این ادیسه می تواند آنچه را که من در آنجا به دنبال آن هستم به من نشان دهد ، انگشتان سرد بیشتر به سیب های قابل انعطاف چشم فشار می آورند ، بیشتر و شدیدتر ، معانی را می مالند ، آنها را مستقیماً به مغز ، طلای نور ، دیوارهای سیاه ، ساییدن دندان های ترمز ، و درد ، درد ، حالت تهوع ، همه چیز از اعماق وجود من سرچشمه می گیرد ، همه چیز به آرامی من را پر می کند ، بنابراین به طرز غم انگیز ، انگشتی روی کنترل از راه دور می زند و شدت صدا را افزایش می دهد. درد چه چیزی در من بیدار می شود؟
تراکم عظیمی از احساسات بسته در یک بی حسی ادغام شد. تعداد آنها بسیار زیاد است ، آنها بسیار متفاوت هستند ، و من یکی هستم. خیلی پیش پا افتاده ، خیلی عجیب ، من ورودی را بسته نگه می دارم ، بر عناصر نمایان ادراک فشار می آورم ، و همه اینها درد می کند و دردناک است ، و در عین حال در وسط فضای برهنه خالی صعب العبور و مهار نشده خود قرار دارم. اگر در داخل آن چیزی وجود ندارد ، چرا باید چنین دردی را تجربه کنید؟ خیلی خنده دار ، خیلی غم انگیز
خیلی غیر انسانی
در ترشحات خود فردی باشید ، آنها را با یک خالی بی معنی پر کنید ، در حالی که خودتان ، قطعاً از نظر موقعیت جغرافیایی ، نسبتاً و مطلقاً تحت فشار ، بدون قید و شرط و هنوز نسبت به خودتان بی تفاوت هستید.
من می توانم درون خود را تا آنجا که می خواهم فریاد بزنم ، هیچ کس هرگز صدای من را نمی شنود. مردم آنجا نیستند. منطقه ای غیر انسانی وجود دارد.
توصیه شده:
درباره شکنجه والدین ، از دست دادن هویت ، کرامت انسانی و عملکرد روانپزشک
هنگامی که من نوجوان بودم ، والدین یکی از دوستانم در مورد خود ، اوقات فراغت ، دوستان و خواسته هایش بسیار قاطع بودند ، اغلب سختی شدید را نشان می دادند. همیشه به نظرم می رسید که این خانواده مرفه در ظاهر فاقد صمیمیت ، گرما ، بخشش ، درک ، توانایی درک دیگران و خود هستند.
برنامه های اصلی "ویروسی" انسانی
برنامه های اصلی "ویروسی" در انسان و روش های حذف آنها. من پیشنهاد می کنم همه ترسها ، "انسداد ذهنی" یک فرد را به گروهها تقسیم کنید. هنگامی که فرد احساسات مثبت را تجربه می کند ، داروی طبیعی اندورفین در خون او آزاد می شود ، همه اندام ها و سیستم ها در حالت ایده آل برای سلامتی کار می کنند.
وابستگی: شکل گیری عصب نوزادان و سرنوشت عشق "ابدی" در جهان انسانی نهایی
امروز من مکالمه ای را درباره قوانین وجود یک زوج آغاز می کنم که هر دو شریک به آن وابسته هستند. بگذارید نکته اصلی را به شما یادآوری کنم: در "زندگی عادی" ، اعتیاد رفتاری است که به صورت ذهنی به عنوان اجبار تجربه می شود: شخص احساس می کند که مختار نیست کاری را متوقف یا ادامه دهد.
سی آر راجرز "همان باش که هستی." دیدگاه درمانگر در مورد اهداف انسانی
انسان فقط یک قطره است … اما چقدر متکبر! ال وی. دور از نما در ابتدا مشاهده می کنم که مشتری تمایل دارد با عدم قطعیت و ترس از خود دور شود ، که در واقع اینطور نیست. به عبارت دیگر ، اگرچه ممکن است از جایی که می رود آگاه نباشد ، اما چیزی را رها می کند و شروع به تعریف آنچه است ، حداقل به شکل نفی می کند.
نحوه غلبه بر بحران سازمانی / مدیریت پرسنل و روانشناسی مدیریت / مدیریت پرسنل برای منابع انسانی
علائم هشداردهنده که نشان دهنده نیاز به کار اضافی با رهبران شرکت است ابتدا اجازه دهید مشکلاتی را که ممکن است یک کارمند دارای پست مدیریتی داشته باشد بررسی کنیم: - مدیر به طور فزاینده ای در رفتار و تفکر خود از کلیشه ها (عادت ها) ، فرم گرایی ها و سنت های مشخص خود استفاده می کند.