تفکر (ذهن آگاهی)

تصویری: تفکر (ذهن آگاهی)

تصویری: تفکر (ذهن آگاهی)
تصویری: کارگاه ذهن آگاهی یا مایندفولنس دکتر حسن حمیدپور قسمت اول 2024, آوریل
تفکر (ذهن آگاهی)
تفکر (ذهن آگاهی)
Anonim

برای قرن ها ، راهبان و عرفا برای تفکیک اندیشه از اندیشمند ، انگیزه و عمل ، به مدیتیشن متوسل شده و ذهن را از محدودیت های سخت و تفاسیر پیچیده رها می کنند.

هنگامی که این شیوه ها برای اولین بار در جهان غرب رواج یافت ، عبارت "بودن در اینجا و اکنون" رواج یافت. منطقی در این مورد وجود دارد. به هر حال ، تنها با حضور در زمان حال می توانیم ماهرانه با لحظه حال کنار بیاییم.

علوم شناختی شروع به مطالعه و رفع ابهام این واردات ظریف از شرق کردند. آنها بر تکنیک های تمرکز - بدون هدف یا قضاوت - تمرکز کردند. به آن تفکر (ذهن آگاهی) می گویند. این تکنیک ارتباطات را در شبکه های مغزی بهبود می بخشد تا حواسمان پرت نشود.

تفکر می تواند به ما کمک کند تا با ذات درونی احساس راحتی بیشتری داشته باشیم و اولین فرمان بهبود خود را انجام دهیم - خود را بشناسیم.

در لحظات سخت ، ما وقت نداریم به دستورالعمل ها نگاه کنیم. اندیشیدن منجر به مهارت ذهنی می شود ، و مشاهده کسی که در روند تفکر فکر می کند را ممکن می سازد. او "من" ما را از سایه بیرون می آورد. این فاصله بین فکر و عمل ایجاد می کند ، که برای اطمینان از اینکه ما مطابق میل خود عمل می کنیم و نه بر اساس عادت لازم است.

راه های متفکرانه تر شدن

با تنفس شروع کنید. برای یک دقیقه روی تنفس خود تمرکز کنید. هنگام دم و بازدم شمارش را تا چهار شروع کنید. به طور طبیعی ، ذهن سعی می کند بی توجه شود. آن را بررسی کنید و بگذارید باشد. خود را سرزنش نکنید که "شما نمی توانید این کار را انجام دهید". هر زمان که چیزی به ذهن شما می رسد ، روی تنفس خود تمرکز کنید. بازی چنین است. نه برای پیروزی. این در مورد مشارکت در روند است.

متفکرانه رعایت کنید. یک شیء نزدیک - گل ، حشره ، انگشت شست را انتخاب کنید و به مدت یک دقیقه روی آن تمرکز کنید. طوری به او نگاه کنید که انگار تازه از سیاره دیگری آمده اید و برای اولین بار او را می بینید. سعی کنید جنبه ها و ابعاد مختلف آن را منزوی و تعریف کنید. بر رنگ ، بافت ، حرکت و غیره تمرکز کنید.

از تمرینات ثابت استفاده کنید. بگذارید کاری باشد که هر روز انجام می دهید ، مانند تهیه قهوه یا مسواک زدن دندان های خود. وقتی این کار را شروع می کنید ، روی هر مرحله از عمل ، بر عنصر آنچه می بینید ، می شنوید ، بافت و بوی آن تمرکز کنید. این کار را عمدا انجام دهید.

واقعی گوش کنید. یک قطعه موسیقی (آهنگ کلاسیک آرام) انتخاب کنید و آن را تنظیم کنید - اگر می توانید ، هدفون خود را بگذارید - و طوری عمل کنید که انگار برای اولین بار آن را شنیده اید. قضاوت نکنید ، فقط سعی کنید جنبه های مختلف ریتم ، ملودی ، ساختار را برجسته کنید.

تفکر شما را فراتر از طبقه بندی های فکری و حتی احساسی افکار و تجربیات شما قرار می دهد. این زمانی است که مغز از منطق بودن ، کارکردن به عنوان نمایه ساز دست می کشد - بیشتر شبیه یک اسفنج می شود تا یک ماشین حساب. چنین پذیرش آرام به طور طبیعی با علاقه محدود می شود.

وقتی علاقه مند به کشف جهان درون و خارج از مرزهای خود هستیم ، می توانیم تصمیمات انعطاف پذیرتری بگیریم. ما می توانیم عمداً به واکنش های خود فضا بدهیم و بر اساس آنچه برای ما مهم است و امیدواریم چه کسی باشیم ، انتخاب کنیم.

این مقاله به لطف کتاب "چابکی احساسی" نوشته سوزان دیوید ظاهر شد

توصیه شده: