پیامهای والدین چه ربطی به نتایج زندگی من دارد؟

تصویری: پیامهای والدین چه ربطی به نتایج زندگی من دارد؟

تصویری: پیامهای والدین چه ربطی به نتایج زندگی من دارد؟
تصویری: وظیفه والدین 2024, ممکن است
پیامهای والدین چه ربطی به نتایج زندگی من دارد؟
پیامهای والدین چه ربطی به نتایج زندگی من دارد؟
Anonim

چگونه اثربخشی زندگی ما به پیامهای والدین بستگی دارد؟ و این پیامها چه ربطی به آن دارد؟ و به طور کلی آنها چیست؟

حتی چنین ضرب المثل فلسفی گسترده والدین "شما احمق هستید!" می تواند بر تمام زمینه های زندگی انسان تأثیر بگذارد. در دوران کودکی ، دردناک ترین و اغلب تکرار شده در روح ما فرو می رود. و حتی اگر در آینده آگاهی ما زمزمه کند "این همه دروغ است" … اما در حال حاضر ما زندگی بزرگسالی خود را علیرغم وجود یا رقابت با والدینمان یا اثبات بی پایان چیزی به آنها خواهیم ساخت.

- «دست کج داری؟ آیا نمی توانید یک تخم مرغ را به طور معمول بجوشانید؟ »دختری 10 ساله از مادرش می شنود. با گذشت زمان ، او آشپزی را یاد می گیرد ، اما در این روند او خودش نخواهد بود. "در! بخور! فقط از شرش خلاص شوید."

- "خوب ، شما لباس پوشیده اید! باید یک گلدان روی سرت می گذاشتی! " - و یک دختر زیبا و جذاب نمی داند که از چه نوع قدرت و جذابیت درونی در خود خودداری می کند ، هنگامی که پس از 10 ، 20 ، 30 سال لباس های بی شرح و بی رنگ می پوشد ، یا حتی به هیچ وجه از شلوار خود بیرون نمی آید.

- "خوب ، غرش نکن! شما یک مرد هستید نه یک زن! " - و قلب پسر برای همیشه بسته می شود. او از لطافت ، آسیب پذیری ، حساسیت خود جدا می شود. او لباس یک دهقان بی ادب و بی احساس را بر تن می کند ، او زندگی شخص دیگری را می گذراند ، که در آن همه چیز بیگانه است - هم زن ، هم بچه ها و هم والدین.

-"شما غذا نمی خورید ، من شما را اینجا می گذارم" ، و یک پسر بچه 5 ساله با کوچک شدن به داخل ، خواسته و اعتراض خود را سرکوب می کند ، سوپ سرد را خفه می کند و دیگر متوجه نمی شود که چگونه همه چیز را در زندگی خود خفه کند- کار ، وظایف ، وظیفه ، زندگی روزمره ، خانواده … چگونه به خودی خود جالب و جدید را خرد می کند. چگونه او خود را به خاطر کلیشه ها و الگوها رها می کند.

پیام های دیگری از طرف والدین وجود دارد - "شما زیبا هستید" ، "شما باهوش هستید" ، "اگر درد می کند ، گریه کنید" ، "این کار نکرد ، اجازه دهید من کمک کنم" - و داستان زندگی این بزرگسالان نیز متفاوت است.

این نه خوب است و نه بد. این واقعیت است. این رولت یا شانس نیست. اغلب گفته می شود: "من هیچ شانس با مادرم نداشتم. اگر کودکی متفاوتی داشتم ، زندگی متفاوتی داشتم. من به خیلی چیزها می رسیدم. " بنابراین آنها از یک درد درونی قوی می گویند.

و وقتی برای چندین دهه درد می کند ، اصولاً متوجه قدرت خود نمی شوید.

ما زندگی می کنیم ، ازدواج می کنیم ، ازدواج می کنیم ، بچه ها را پرورش می دهیم ، کار می کنیم ، حرفه ای ایجاد می کنیم - فقط در درون ما ارزش ذاتی و شک و تردیدهای بزرگ از بین می رود: "آیا من در این زندگی مهم هستم؟"

تنها مانده ایم. از آنجا که برای دیگری ، که درد ندارد ، توضیح چنین چیز ساده ای دشوار است - حتی باور به خود دیگر دیگر انرژی کافی وجود ندارد. او در کودکی در تمسخر ، تحقیر یا کاهش ارزش مادر ، پدر ، مادربزرگ ، پدربزرگش باقی ماند. بخشی از روح برای دهه ها در کنار آنها ماند و منتظر ماند - اگر عاشق می شدند چه می شد؟ اگر آنها به خاطر داشته باشند که من خودم هستم ، عزیز خودم ، چه؟

شما می توانید در این انتظارات ، تنهایی و درد بمانید. و به عنوان میراث ، آن را به فرزندان خود منتقل کنید. اجازه دهید آنها ادامه دهند ، شما خود را بیش از حد تحت فشار قرار نداده اید ، اما این واقعیت که روح شما ترک خورده است ، بسیار تحمل خواهد شد.

یا می توانید از زمین خارج شوید و به دنبال راه حلی برای آنچه که سالها با خود و قدرت خود به اشتراک گذاشته اید باشید.

اولین قدم را به سوی استقلال خود بردارید و بر خودتان تأثیر بگذارید.

توصیه شده: