2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"من فکر می کنم از کودکی از این می ترسیدم. وقتی مجبور شدم در رویدادهای سرگرمی شرکت کنم ، به ویژه سخت بود. همه می خندیدند و شادی می کردند ، اما من احساس ناراحتی می کردم. به نظر می رسید که چیزی وحشتناک در شرف وقوع است."
اگر آنچه در حال رخ دادن است اغلب به نظر می رسد خیلی خوب است و حقیقت دارد ، و لحظات شادی بیشتر ترسناک است تا دلپذیر ، زیرا بدبختی ناگزیر به دنبال آنها می آید یا مجبور خواهند بود با درد و رنج بپردازند ، او قهرمان هراسی دارد.
کلمه "cherophobia" از یونانی "seato" ("من خوشحالم") گرفته شده است و به معنی ترس از شادی ، شادی است.
افرادی که از هیروفوبیا رنج می برند ، دائماً حالت غم انگیز یا مضطرب افسردگی و اختلال اضطرابی را تجربه نمی کنند - آنها فقط از وقایعی می ترسند که می تواند به آنها احساس شادی بدهد. برای چنین افرادی به نظر می رسد که اگر به خود اجازه دهند حتی برای مدت کوتاهی خوشحال و بی خیال شوند ، مطمئناً یک اتفاق غم انگیز یا غم انگیز به دنبال خواهد داشت.
هروفوبیا اغلب در این واقعیت ظاهر می شود که افراد:
1) سعی کنید از شرکت در فعالیتهای تفریحی خودداری کنید.
2) از تماشای فیلم های کمدی و اجرای خنده دار خودداری کنید ، زیرا آن را اتلاف وقت می دانید.
3) آنها هرگز در مورد چیز خوبی که در زندگی آنها اتفاق افتاده صحبت نمی کنند و وقتی آن را ذکر می کنند آن را بی ارزش نمی کنند.
4) آنها سعی می کنند به خوشبختی فکر نکنند ، بار دیگر خود را از یادآوری لحظات شادی منع می کنند تا اتفاق بدی نیفتد.
4) وقتی خوشحال هستند احساس بدی یا گناه می کنند.
5) وقتی می فهمند که خوشبخت هستند احساس ترس کنید.
6) ناخودآگاه همه چیز را که می تواند زندگی آنها را به سمت بهتر تغییر دهد رها می کنند.
هروفوبیا معمولاً ناشی از نگرشهای خویشاوندان یا سایر بزرگسالان قابل توجهی است که در دوران کودکی آموخته شده است. به عنوان مثال ، یک مادربزرگ یا مادر اغلب می تواند بگوید: "نخند ، وگرنه بعدا گریه می کنی!" یا "همه چیزهای خوب بهایی دارند".
به نظر می رسد که چنین نگرش های مخرب از افرادی به ارث رسیده است که خود در ترس شادی زندگی می کردند. آنها توسط کودک به عنوان حقیقت پذیرفته شدند ، او به آنها اعتقاد داشت و آنها به اعتقادات او تبدیل شدند. یعنی ، به نظر می رسد که شخص در حال دفاع از خود است: من هم اکنون احساس بدی دارم ، بدین معنا که مطمئناً بدتر نخواهد شد.
در اینجا شما همچنین می توانید در مورد تمایل ناخودآگاه برای حمایت از سیستم اجدادی خود ، یعنی توهین نکردن یک خویشاوند نزدیک ، به اشتراک گذاشتن احساسات خود صحبت کنید: مادرم در زندگی خود چیز خوبی ندیده است - چگونه می توانم اکنون خوشحال باشم؟
هروفوبیا می تواند پس از شوخی ناموفق در مورد کودکی در کودکی یا پس از شوخی ناموفق ، هنگامی که او صدمه دیده و آزرده خاطر شده بود ایجاد شود و همه اطرافیان بخندند. سپس ، برای او ، هر موقعیت خنده دار یا شادی آور به طور خودکار با آن احساسات منفی همراه خواهد شد.
دلیل هیروفوبیا نیز می تواند یک تراژدی باشد که در طول تعطیلات یا بلافاصله پس از آن رخ داده است و یک رابطه علت و معلولی قوی "شادی-بدبختی" در ذهن شخص شکل گرفته است.
برای رهایی از ترس شادی ، لازم است دلایل ارتباط منفی بین شادی و درد را درک کرده و آنها را تغییر دهید. از آنجا که معمولاً انجام این کار به تنهایی دشوار است ، ارزش این را دارد که از یک روانشناس کمک بگیرید.
توصیه شده:
بیماری به عنوان راهی برای به دست آوردن شادی. رفت و آمد به بیمارستان
مریض شدن سالم نیست. درد می کند ، درد می کند ، ناراحت کننده است. درمانده ، تحریک پذیر است. این نیاز به تلاش زیادی دارد ، برای بدن هزینه بر است ، هزینه دارد ، برنامه ها را خراب می کند ، تمام خانواده را در آماده باش قرار می دهد. و با این حال ، روزی خود را در اینجا می بینیم - در بیماری و در بیمارستان.
چه چیزی پشت انزجار مردم پنهان است؟! شاید عشق آنجا پنهان شده باشد
بنابراین چه چیزی می تواند در پشت بیزاری از مردم پنهان شود؟ بیایید ابتدا تعریف "نفرت" را درک کنیم تا همه بتوانند همه چیز را درک کنند. این احساس در درک و تجربه کاملاً پیچیده است و تعریف در فرهنگ لغت توضیحی اوژگوف کاملاً ساده و قابل درک است:
درک مردم را بیاموزید! هر آنچه مردم می گویند واقعیت ندارد
من مطمئن هستم که هر یک از شما حداقل یکبار با موقعیتی روبرو شده اید که شخصی یک چیز را به شما می گوید ، اما کاری کاملاً متفاوت انجام می دهد. چرا این اتفاق می افتد؟ این یک دروغ ، ضعف ، ناامنی است … انگیزه افراد در این لحظه چیست؟ در زندگی ، درک افراد بسیار مهم است.
افسردگی: یک بیماری ، بیماری یا هوس؟
طبیعت ما را به گونه ای خلق کرده است که همه چیز لازم برای سازگاری بهتر با جهان را در اختیار داریم. چندین احساس اساسی وجود دارد که مجموعه اصلی رویدادهایی را تشکیل می دهد که در روند زندگی تعبیه شده اند. زندگی ایمن نیست و ما ترس داریم. حسی که به ما کمک می کند درجه خطر را تعیین کرده و در زمان نجات پیدا کنیم.
مردم چگونه شرم خود را پنهان می کنند
چگونه از شرم جلوگیری کنیم؟ به طرق مختلف ، هرکس روش خاص خود را دارد. هر کس تا آنجا که می تواند زندگی می کند و تا آنجا که می تواند نجات می یابد. بیایید برخی از راههای اصلی پنهان کردن شرم خود را برجسته کنیم. نفی م effectiveثرترین دفاع در برابر هرگونه احساس ناخوشایند است.