2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
من مطمئن هستم که هر یک از شما حداقل یکبار با موقعیتی روبرو شده اید که شخصی یک چیز را به شما می گوید ، اما کاری کاملاً متفاوت انجام می دهد. چرا این اتفاق می افتد؟ این یک دروغ ، ضعف ، ناامنی است … انگیزه افراد در این لحظه چیست؟
در زندگی ، درک افراد بسیار مهم است. حتی بیشتر: لازم است. بدون آن ، شما هرگز زندگی شخصی موفقی نخواهید داشت. بدون این ، شما روابط خوبی با همکاران خود نخواهید دید. و حتی دوستان واقعی را بدون توانایی درک مردم پیدا نخواهید کرد.
از خود بپرسید - آیا می توانید این کار را انجام دهید؟ آیا می توانید دیگران را احساس کنید؟ آیا می دانید از آنها چه انتظاری دارید؟ چه تعداد قلب شکسته … چه تعداد سپرده گذاران کلاهبردار … چه تعداد پرونده قضایی … و مشکل همیشه یکسان است - ناتوانی در درک مردم.
چگونه می توانید این را یاد بگیرید؟ اول ، یک چیز ساده را به خاطر بسپارید: هر آنچه مردم می گویند درست نیست. به نظر می رسد ترسناک است ، اینطور نیست؟ همه آنچه که یک نفر می گوید درست نیست - زیرا همه چیز یا بهتر از آنچه هست ، یا بدتر است.
هرگز به آنچه مردم می گویند گوش ندهید - به نگرش های ناخودآگاه آنها نگاه کنید. حقیقت در برنامه ناخودآگاه است که هر یک از ما داریم.
اگر شخصی بگوید که یک میلیون دلار می خواهد ، آیا این درست است یا خیر؟ دروغ! او ساکت است. او یک میلیون دلار می خواهد ، اما برای اینکه کاری برای این کار انجام ندهد. تا فشار نیاورید. آیا اینطور است یا نه؟ آن را بررسی کنید! در غیر این صورت ، او این میلیون ها سال پیش را داشت.
اگر باتری شما در خودرو کم است ، با دوست خود تماس می گیرید و او می گوید که اکنون می آید و کمک می کند. دروغ میگه! او ساکت است. او می آید و همه کارها را برای شما انجام می دهد. او خودش می آید ، سیمها را خودش وصل می کند ، همه چیز را خودش بررسی می کند و همه چیز را خودش شروع می کند. در ناخودآگاه او برنامه ای وجود دارد - برای کمک به دوستان ، انجام هر کاری به خاطر دوستان.
و یکی دیگر از دوستان به شما می گوید: "من همیشه به شما کمک خواهم کرد! هر زمان تماس بگیرید! برادر ، هر چیزی برای توست. " و دروغ هم می گوید. بستگی به میل او دارد. مطمئناً یک موقعیتی پیش می آید که او پاسخ دهد: "گوش کن ، امروز راهی وجود ندارد … یک ، دوم ، سوم … هفته آینده برویم." آشنا بنظر رسیدن؟ اما در مورد …
آیا ضرب المثل "دوستان در مشکل شناخته می شوند" را شنیده اید؟ اینکه شخص واقعاً چه کاری انجام خواهد داد ، چگونه باید رفتار کند ، در ناخودآگاه اوست. می توانید آن را یک برنامه زندگی ناخودآگاه بنامید.
به همین دلیل است که ما با خود می گوییم: "ابتدا باید او را بهتر بشناسید" - قبل از ایجاد رابطه. اما شما واقعاً باید نه او ، بلکه برنامه زندگی ناخودآگاه او را بشناسید.
وقتی شوهر به همسرش می گوید دیگر خیانت نمی کند … - آیا این درست است یا نه؟ حتی یک کلمه از او را باور نکنید ، برنامه زندگی ناخودآگاه او را ببینید. در مورد عاداتش در مورد تمایلات و علایق خود. از روی غریزه اش. همه جوابها آنجاست! یک بار تغییر کرد - همه چیز ، بار دوم برای تکرار آن - یک موضوع فناوری است. اگر شوهر به همسرش خیانت کند ، 90 درصد او دوباره این کار را انجام می دهد. زودتر یا دیرتر. در یک سال یا شاید 10 سال دیگر.
ضمیر ناخودآگاه هزاران بار قوی تر از آگاهی است. و اگر به نظر ما برسد که روزی خواهیم توانست خودمان را تغییر دهیم ، این خودفریبی بیش نیست. ما فقط مطابق برنامه زندگی ناخودآگاه که در هر یک از ما تعبیه شده عمل می کنیم.
مغز ما به نوعی یک کامپیوتر است. او خود ، بدون مشارکت هوشیاری ، فرکانس انقباض ماهیچه قلب را تعیین می کند. او خودش تعداد تنفس های داخل و خارج را کاملاً تنظیم می کند. خودش دقیقاً تعیین می کند که چه زمانی باید به توالت برود. او خودش تصمیم می گیرد که شما سرد هستید یا گرم ، او خودش تصمیم می گیرد که شما شیرین می خواهید یا شور.
ما 80-90 of از کل زندگی خود را صرف "خلبان خودکار" می کنیم. در تمام این مدت ما به طور مرتب این برنامه را دنبال می کردیم. خودتان را زیر نظر بگیرید شگفت زده خواهید شد. از نحوه چرخاندن دستان شما هنگام چرخاندن فرمان به سمت راست هنگام نیاز به چپ شدن ، شگفت زده شوید. و قبل از آن ، شما به طور خودکار دست می زنید تا سیگنال چرخش را روشن کنید.
خودتان را زیر نظر بگیرید متوجه خواهید شد که یک روز چقدر شبیه روز دیگر است.عملکردهایی که امروز انجام می دهیم چقدر شبیه اقدامات آینده است. این الگوها ، این تکرارها ، لحظات تجلی برنامه زندگی ناخودآگاه هستند.
بنابراین ، اگر مردم یک چیز را به شما بگویند ، اما متفاوت رفتار کنند ، و این شما را شگفت زده کند ، شما به سادگی نمی دانید چگونه مردم را درک کنید. شما نمی توانید حدس بزنید / پیش بینی کنید / انتظار داشته باشید / باور کنید / عادت کنید … شاید با تجربه به دست آید. اما برای جلوگیری از چنین شگفتی های ناخوشایند ، با دقت تماشا کنید.
درک مردم را بیاموزید!
ویتالی شوتسوف
توصیه شده:
"آنها درباره من چه فکر خواهند کرد؟" ، "آنها درباره من می گویند" - افسانه هایی که شما را از زندگی یا واقعیت باز می دارند؟
"دیگران درباره من چه فکر خواهند کرد؟" "آنها درباره من صحبت می کنند و غیبت می کنند …" ما اغلب چنین عباراتی یا مشابه آن را می شنویم. همچنین می توانید پست های مشابه را در شبکه های اجتماعی مشاهده کنید. اگر در مورد پست ها ، مینی نشریات ، آنها عمدتا از این نوع هستند:
چرا مردم دروغ می گویند روانشناسی و علل دروغ
چرا مردم می توانند به شما دروغ بگویند؟ من می توانم چندین دلیل برای این پدیده را تشخیص دهم. دروغ گفتن اغلب به دلیل ترس ، شرم یا گناه یک حالت دفاعی ، یک واکنش دفاعی است. اینها سه احساس هستند که به طور کلی در تماس متوقف می شوند. و اغلب افرادی هستند که دروغ می گویند ، زیرا می دانند که دروغ آنها محرمانه می شود ، می فهمند.
آنچه در مورد رشد شخصی نمی گویند
سپتامبر گرم. با کمال تعجب ، صنوبرها هنوز سبز هستند. قدم زدن در خیابان های شهر. به چهره افرادی که ملاقات می کنم نگاه می کنم. این احساس که من قبلاً همه آنها را می شناسم ، این که یک بار ، تقریباً با همه ، قبلاً ملاقات کرده ایم. و با این حال ، هر شخص یک راز ، یک معما ، یک داستان پنهان و نامرئی است.
چگونه با احساسات زندگی کنیم: خودتان آن را بیاموزید و به فرزندان خود بیاموزید
ما در دوران شگفت انگیزی زندگی می کنیم. در حال حاضر اطلاعات زیادی در دسترس است. برای شخص من ، این بسیار مهم است. و قبلا؟ والدین ما چیز زیادی نمی دانستند. من نمی دانم اگر آنها می دانستند چه اتفاقی می افتاد ، اما … آنها نمی دانستند. بزرگسالان قابل توجه و معتبر هستند ، آنها به اکثر ما اجازه ندادند نه تنها زندگی کنیم ، بلکه حتی احساسات را نیز تجربه کنیم.
شما هنوز از این واقعیت که هیچ مردی وجود ندارد رنج می برید ، و این خانمها در حال حاضر برای شکار هستند
دیروز مقاله ای منتشر کردم من برای یکی از شبکه های اجتماعی "ارسال مجدد" کردم و یکی از دوستان من در انجمن سرطان شناسی با من تماس گرفت. قبلاً ، گاهی اوقات از چنین مهمانی های آنلاین دیدن می کردم ، جایی که افراد (بیشتر زنان) با تشخیص سرطان در آنجا جمع می شدند.