بازیهای مخفی تجاوز

تصویری: بازیهای مخفی تجاوز

تصویری: بازیهای مخفی تجاوز
تصویری: دوربین مخفی یارو میره لب ساحل به دخترا میگه میشه ک.صو کو.نتونو بخورم واکنشا خداست😂🔞 2024, ممکن است
بازیهای مخفی تجاوز
بازیهای مخفی تجاوز
Anonim

بازی های تجاوز جنسی پنهان چگونه می توانند در سطح روزمره ظاهر شوند؟

اریک برن در کتاب جنسیت در عشق انسان این شکل بازی جنسی را به منظور دستکاری در شریک توصیف کرده است.

زنان اغلب خود را مورد "تجاوز جنسی" قرار می دهند ، اگرچه مردان گاهی در این نقش عمل می کنند.

قبل از تجاوز ، نوعی تحریک فریبنده پیش می آید. در طول روز ، یک زن می تواند مرد را به طریقی اغوا کند و بعد از رابطه جنسی او را مجرم جلوه دهد. به عنوان مثال ، یک مرد ، با دریافت علائم جنسی از یک زن ، اقدام می کند. بلافاصله پس از آن ، زن ممکن است خمیازه بگیرد ، به عنوان مثال ، سپس به مرد پشت کرده و شروع به خوابیدن کند. با این حال ، مرد ملتهب دیگر نمی تواند آرام شود و حمله را ادامه می دهد. زن نیمه خواب خود را به او می دهد و سپس مرد را سرزنش می کند که به دلیل اینکه او آماده نبود به ارگاسم نرسیده است. او حتی می تواند به مردی بگوید: "تو بدون میل من از من سوء استفاده کردی."

یا یک زن می تواند ، تحت الکل ، به مرد اجازه دهد در رابطه جنسی با او کاری انجام دهد که در حالت متانت اجازه نمی دهد. سپس او مسئولیت را به دوش مرد می اندازد و بیگانگی بعد از رابطه جنسی را با عبارت "من اینطور نمی خواستم" نشان می دهد.

Image
Image

پیامهای دیگر از این دست: "شما همه کارها را برای باردار شدن من انجام دادید …" ، "شما فقط توسط نیازهای اولیه هدایت می شوید …" ، "شما میل من را در نظر نمی گیرید …" و غیره.

بازی تجاوز به خوبی توسط اسکارلت اوهارا در Gone With the Wind در رابطه با رت باتلر نشان داده شده است. از یک سو ، او خود را قربانی مازوخیست تجاوزهای مرد معرفی می کند ، و از سوی دیگر ، او را با احساس گناه و طرد شدن غمگین می کند و وانمود می کند که همیشه در فکر مرد دیگری است. او او را رد می کند و ارزشش را پایین می آورد. او همزمان صمیمیت را می خواهد و از آن می ترسد ، دائماً احساسات و نیازهای خود را انکار می کند. تخیلات زن در مورد چیزهای دیگر ، دستکاری ها و روی آوردن به الکل عملکرد محافظت روانی را از تماس فیزیکی و روانی واقعی دارد. اشکال منحرف رابطه جنسی نیز می تواند به این منظور خدمت کند.

در چنین شرایطی ، مرد تا حدی ناامید می شود که "تحت تعقیب نیست". از سوی دیگر ، او به وضوح یک مزیت پنهان از این بازی دارد. بیشتر اوقات ، او تحت تمایلات سادیستی قرار می گیرد ، او در هنگام داشتن رابطه جنسی با زنی که این صمیمیت می تواند احساسات و احساسات ناخوشایندی به او بدهد ، لذت نهفته را تجربه می کند.

Image
Image

چنین الگویی می تواند راهی برای برقراری روابط والدین و فرزندان باشد ، جایی که تلاش می شود محبت مادر را جلب کرده و او را به دلیل رد شدن مجازات کند.

با رفتار خود ، یک زن نه تنها سعی می کند از خود در برابر صمیمیت محافظت کند ، بلکه احساسات منفی خود را در مورد او بر روی مرد نشان می دهد. همچنین دارای یک جزء سادیستی است.

در یک مرد ، نقش "مورد تجاوز جنسی" را می توان با این کلمات نشان داد: "خوب ، دوباره ، من را از کار منحرف کردی …" ، "تو مرا شکنجه کردی …" و سایر اشکال تغییر مسئولیت برای صمیمیت بر روی یک زن در چنین شرایطی ، یک زن باید عقب می کشید ، اما بیشتر اوقات حمله را فعال می کند ، که به نفع او نیست.

چرا مردان و زنان روان رنجور به سمت شرکای سرد و طرد کننده جذب می شوند؟

Image
Image

بیایید اسکارلت اوهارا را دوباره به عنوان مثال در نظر بگیریم. این یک زن با تیپ شخصیتی هیستروئید-خودشیفته است. او مردان را به سمت خود جذب می کند ، از یک سو دلبستگی نشان می دهد و از طرف دیگر دسترسی ناپذیر است. برای هیچکدام ، حتی برای اشلی ، که او برای او اظهار عشق می کند ، هیچ احساس واقعی ندارد ، همه آنها برای برآوردن نیاز او به قدرت و کنترل ، مانند رت باتلر ، خدمت می کنند.

دوره هایی که اسکارلت شروع به درک و درک احساس صادقانه نسبت به او می کند ، با ناراحتی زندگی ، حالت افسردگی ، شکستگی مشخص می شود ، زمانی که نیاز به حمایت و ترس از تنهایی قوی تر از شهوت قدرت است.

Image
Image

با این حال ، هنگامی که اسکارلت صادقانه در احساسات خود با رت باتلر صحبت می کند ، شروع به رنج کشیدن برای او می کند ، به دنبال او می رود ، او را دور می کند و شکایت می کند که او بیش از حد به او توهین کرده است.

Image
Image

همانطور که اریک برن می نویسد ، افراد روان رنجور برای انجام نیازهای نهفته خود (برای قدرت ، پرخاشگری ، تسلیم و فقط برای سرگرمی ، از عدم تحمل تا کسالت) به بازی نیاز دارند. بازی چیزی است که دو روانگردان را متحد می کند. اگر آنها را از بازی محروم کنید ، آنها برای یکدیگر جالب نخواهند شد. بنابراین ، یک فایده ثانویه بزرگ و ترس از افشای خود در عدم حل تعارض بین فردی روان رنجور وجود دارد.

وقتی همسران شروع به انجام روان درمانی می کنند ، بیشتر آگاه می شوند ، نیاز به بازی غیرفعال می شود تا زمانی که جذابیت یکدیگر را از دست ندهند (آنچه قبلاً هیجان زده بود ، اکنون هیجان انگیز نیست) و در صورت عدم پیدا کردن نقاط جدید مشترک ، جدایی بعدی از بین می رود. رشد معنوی در خودشان

امروزه همه آهن ها در مورد روابط سالم و معنادار در حال پخش هستند ، در حالی که نویسندگان این ایده خود دارای روابطی هستند که با ایده آل فاصله دارند. چنین پیام ماکسیمالیستی در افراد در مورد کیفیت روابط خود تردید ایجاد می کند و آنها را به سمت کاهش ارزش سوق می دهد (همسر یا شوهر در نتیجه ماندن با همسر خود شروع به مراقبت از نقص در جفت خود می کنند یا حتی به طور کلی شریک خود را بی ارزش می کنند. هیچ چیز ، خواسته های بیش از حد از او و قادر به ارزیابی مناسب محدودیت های خود). شاید به جای تلاش برای رسیدن به ایده آل ، باید برای چیزی که برای هر دو راحت و جالب است تلاش کرد؟

این س arال پیش می آید ، اگر بشریت عمدتا روان رنجور است ، پس آیا لازم است که به طور کامل از روان رنجوری رهایی یابیم ، زیرا برخی از ویژگی های روان رنجوری به ما فردیت می بخشد؟ اگر کل جامعه به همان اندازه سالم باشد ، آیا جهان بیش از حد خسته کننده نخواهد شد؟

توصیه شده: