"چه کسی را بیشتر می خواهم." نکاتی درباره اعتیاد احساسی

تصویری: "چه کسی را بیشتر می خواهم." نکاتی درباره اعتیاد احساسی

تصویری:
تصویری: ۵ راز داشتن نفوذ کلام و قدرت تاثیر گذاری در حرف زدن 2024, ممکن است
"چه کسی را بیشتر می خواهم." نکاتی درباره اعتیاد احساسی
"چه کسی را بیشتر می خواهم." نکاتی درباره اعتیاد احساسی
Anonim

مدتهاست به مطالبی درباره روابط معتاد برخورد نکرده ام. و سپس یک معجزه - فیلم "چه کسی را بیشتر می خواهم" ، در ایتالیا و سوئیس در سال 2010 فیلمبرداری شد.

از خود نام روشن می شود که موضوع فیلم شور و اشتیاق است ، به عبارت دقیق تر ، میل به تمایل و تملک ، و نه داشتن ، ایجاد ، عشق.

به طور خلاصه ، این فیلم یک مثال فوق العاده و بصری از نحوه شکل گیری ، توسعه و پایان اعتیاد به عشق است. در ادامه در متن "عشق" = "احساسی".

آنا ، شخصیت اصلی ، با آلسیو زندگی می کند ، که با او زندگی خود را تنظیم می کند و به فکر بچه دار شدن است.

داستان از آنجا شروع می شود که آنا جذابیت خود را برای دومینیک ، مرد جوانی که به تازگی ملاقات کرده است ، کشف می کند. بوسه های پرشور ، بغل کردن ، میل غیرقابل کنترل برای داشتن رابطه جنسی در اینجا و اکنون شرایطی است که آغاز شکل گیری این مثلث عشقی را مشخص کرد.

در طول فیلم ، می توانید نحوه برخورد شخصیت های اصلی با احساسات وابسته به خود - از "اشتیاق" شدید به یکدیگر و سرخوشی مرتبط با این ، تا ناامیدی و عصبی بودن از ناتوانی در بدست آوردن "دوپینگ" مورد نظر را ردیابی کنید. دسترسی به بدن

به منظور مکرر شدن جلسات ، قهرمانان مجبور می شوند شرکای خود را فریب دهند. در همان زمان ، وضعیت در خانواده دومینیک با این واقعیت پیچیده می شود که او دارای فرزندان است ، همسرش مظنون به خیانت است و این کار درآمد مناسبی را به همراه ندارد.

مدتی مجبور شد آنا را فراموش کند و روابط خانوادگی تثبیت شد.

اما با این وجود ، یک بار میوه ممنوعه را چشیده اید ، سخت نیست که دوباره وسوسه شوید و آن را مزه کنید. دومینیک به محل کار آنا می رسد و منتظر می ماند تا او در خیابان ظاهر شود. وقتی آنا بیرون می رود ، با همراهی یک کارمند ، به معنای واقعی کلمه می دوید و می گوید که باید توضیح دهد که بدون او نمی تواند زندگی کند. آنا با عصبانیت اعلام می کند که هر چیزی که بین آنها اتفاق می افتد فقط یک رابطه جنسی خوب بوده است که دومینیک با بی ادبی به آن پاسخ می دهد و سپس می افزاید که او را دوست دارد.

این قسمت یک م importantلفه مهم در رابطه معتادان را نشان می دهد - تنوع خلق و خو ، که تنها زمانی می تواند خوب باشد که معتاد به طور همزمان خوب باشد و زمانی که هر دو احساس بدی داشته باشند. در طول فیلم ، چنین موقعیت هایی با تغییر روحیه شخصیت ها اغلب رخ می دهد.

سرانجام ، آنا و دومینیک راهی سفری می شوند که در آن فرصتی برای لذت بردن از بودن در کنار یکدیگر فراهم می شود. آنا در مورد ترس و گناه خود نسبت به خانواده دومینیک صحبت می کند. به نوبه خود ، دومینیک نیز می ترسد ، اما او می خواهد در کنار بچه ها و در کنار آنا ، مانند معشوقه اش بماند. تجلی نسبتاً قابل توجه آنا ، سرزنش او نسبت به دومینیک است ، در مورد این واقعیت که او نمی تواند وضعیت "معلق" آنها را در این مدت حل کند. در اینجا میل به حاکمیت بر دیگری و کنترل رفتار او مشاهده می شود ، و در صورت غیرممکن ، او را به خاطر این واقعیت که نمی تواند مشکل این دو را حل کند ، سرزنش می کند.

فیلم با خروج کاملاً منطقی آنا و تجربیات سخت او در ارتباط با این وقفه به پایان می رسد.

ایجاد وابستگی و وابستگی متقابل بین افراد سالم است. با این حال ، در صورت عدم وابستگی دوران کودکی به دیگری (مادر) ، ایجاد چنین رابطه ای در بزرگسالی چندان آسان نیست.

این فیلم یک نوع متداول وابستگی عاطفی را نشان می دهد - مثلث عشقی ، هنگامی که شرکای دو خانواده متحد می شوند و سومین "خانواده" را تشکیل می دهند ، یا بهتر بگویم ، اتحادیه ای است که فقط بر اساس جنسیت است. با این حال ، این تنها نسخه رابطه وابسته نیست. اغلب در خانواده هایی که هیچ متقلب و متقلبی وجود ندارد ، الگوهای رفتاری مشاهده می شود که مطابق با حالات وابسته است:

- "من احساس بدی دارم ، باید مطمئن شوم که دیگری در کنار من احساس بدی دارد"؛

- "من احساس بدی دارم ، شخص دیگری به دلیل احترام به من به طور خودکار بد می شود" ؛

- "من فقط زمانی احساس خوبی می کنم که دیگری خوب است ؛ اگر خود او نتواند بر روحیه او تأثیر بگذارد ، من این کار را انجام می دهم و همچنان این مرد بدبخت را به خیر می آورم"؛

- "من گناهکارم ، تو آزرده ای ؛ من توهین کردم ، تو مجرم هستی" ؛

- "شخصیت بودن ترسناک است ، بهتر است زیر شخصیت دیگری باقی بمانید - چنین دمپایی راحتی ، که وقتی تصمیم می گیرید کفش بپوشید ، هر جا می گذارید ، زیر پای شما است" ؛

- "من یک ساعت است سرت را فریاد می زنم که دوست دارم ، حتی پولی برای پیشرفت خود نمی دهم ، تا بدانی که من دوستت دارم و می خواهم با هم و همیشه در کنار تو باشم"

- "مشکلات شما مشکلات من هستند ، و مشکلات من مشکلات شما هستند. و فقط سعی کنید مشکلات من را حل نکنید!"….

بدون تردید ، احساسات و احساسات بین افرادی که وابستگی شدیدی به یکدیگر دارند ، بسیار متشنج و بسیار آسیب پذیر است. بنابراین ، راه خروج از وضعیت اعتیاد یک راه دشوار است ، اما در صورت تمایل فرد کاملاً واقعی و امکان پذیر است.

از تماشای فیلم و نتیجه گیری های لازم لذت ببرید!

توصیه شده: