درباره به اصطلاح کودک گرایی مشتریان

فهرست مطالب:

تصویری: درباره به اصطلاح کودک گرایی مشتریان

تصویری: درباره به اصطلاح کودک گرایی مشتریان
تصویری: بهترین راه تقویت مکالمه انگلیسی برای راحت تر صحبت کردن - آموزش به انگلیسی فکر کردن 2024, ممکن است
درباره به اصطلاح کودک گرایی مشتریان
درباره به اصطلاح کودک گرایی مشتریان
Anonim

آنها می گویند (آنها همچنین در این وب سایت می نویسند) که جامعه ما کودکانی شده است ، مردم در حال رشد کودکانه هستند ، روانشناسان و روان درمانگران رفتار ضعیفی دارند ، منتظر می مانند ، چیزی را تقاضا می کنند ، خودشان نمی خواهند برای خیر خود کار کنند.

حقیقت؟

در اینجا زمان فکر کردن است ، چند سال است که زندگی می کنم تا افراد نسل های مختلف ، جوانان امروزی ، میانسالان امروزی را با افراد قبلی مقایسه کنم؟ آیا آنها 90 سال سن دارند یا همه 300 نفر زندگی کرده اند؟ بلافاصله به یاد شیطان می افتم که توسط اولگ باسیلاشویلی در حوضچه های پدرسالار اجرا شد.

اما مطمئناً می توان چیزی را در چارچوب سن شما به خاطر آورد. برای مثال ، سی سال پیش شوروی را با امروز مقایسه می کنم. آن موقع در حال دیدن چه چیزی بودم؟ تحصیلات خود را به پایان برسانید ، در زمینه روانپزشکی تخصص پیدا کنید ، روان درمانگر شوید و در یک بیمارستان روانپزشکی با مراجعین مرزی کار کنید (من واقعاً نمی خواستم با روانگردان کار کنم) ، در دفتر خود در بخش مرزی رفت و آمد مکرر بنشینید ، متخصص خوبی شوید ، تضمین دریافت کنید حقوق 200 روبل ، خرید ماشین ، اقامتگاه تابستانی و بازنشستگی گوجه فرنگی در باغ.

آیا این کودک گرایی نیست - انتظار پیش بینی ، ثبات ، حقوق منظم با پاداش برای سابقه کار ، مستمری خوب با پاداش ضرر. پیاده روی آب خالص!

و سپس یک شرکت و خیالاتی وجود داشت که اکنون باید فشار بیاورید ، به طوری که بعداً درآمد غیرفعال دریافت کنید. و کلمه "منفعل" مانند مانا از بهشت به نظر می رسید. شما می نشینید ، کتاب می خوانید ، برای لذت خود بر روی حیله گری کار می کنید و حق بیمه هایی مانند شیر مادر از بچه های خود به تنهایی می ریزد. شما چرت می زنید و می مکید. کودکی شکست ناپذیر!

من در مورد همه همکاران هم سن و سال خود نمی دانم ، فقط در مورد کسانی که در آن زمان در کنار آنها بودم و با آنها در مورد همان چیز خیال می کردم. اما مشکلی پیش آمد ، نتیجه ای نداشت ، من مجبور بودم بارها و بارها درس بخوانم و همچنان مجبورم تقریباً روزانه کار کنم ، و این درآمد منفعلانه و دفتر کوچک آرام در روان مانند مه پراکنده شد.

بنابراین شاید از اواخر گذشته ، با پنهان کردن رویاهای کودکانه خود ، وقت آن رسیده است که در حال حاضر چه نوع مشتریانی را بچرخانید؟

مشتریان امروز چطور؟

من فکر می کنم آنها خوب هستند. در روزهای بیمار آنها نشسته اند ، کار می کنند ، مطالعه می کنند ، از مشکلات خود رنج می برند ، منتظر کمک های واجد شرایط هستند ، آنها می توانند عصبانی ، آزرده ، خسته ، گیج ، مضطرب ، ادعا کنند و همچنین گاهی منتظر معجزه باشند.

و آنها همچنین در یک زمان بسیار ناپایدار و هشدار دهنده زندگی می کنند ، بسیار نگران کننده تر از رکود شوروی ما یا زمان "فرصت های بزرگ" دهه 90 ، زمانی که امکان ثروتمند شدن در سه ماه وجود داشت. در حال حاضر ، با این تفاوت که تبلیغات کازینو این را ارائه می دهد. آسانسورهای اجتماعی برای افراد صادق ، سخت کوش و باهوش که زمانی در روسیه وجود داشت ، قطع شده و در معادن چرخانده شده است. ما فقط می توانیم به خودمان تکیه کنیم.

شما باید بی اعتماد باشید و به خود فکر کنید ، زیرا برخلاف سالهای گذشته ، دروغ از بالا به پایین به کل تبدیل شده است. و برای اینکه خود تبدیل به دروغگو ، کلاهبردار ، لاکی یا مکنده نشویم ، امروز فقط تحصیلکرده و باهوش نیست. ما به مهارت هایی نیاز داریم که دارای تقاضا هستند و همچنین روان پایدار و انعطاف پذیر. و برای زندگی جدید ، شما باید از جایی دستورالعمل های ارزشی و اخلاقی بگیرید. از کی؟ از مادران و پدرانی که امیدوار بودند به خاطر کار صادقانه پاداش مستمری تضمینی دریافت کنند؟ والدین ممکن است نتوانند چیزهای بد را آموزش دهند ، اما آنچه در زندگی مدرن مفید است دشوارتر است. آنها چنین تجربه ای نداشتند.

اگر در دوران والدین ما امکان تغییر چند تخصص و 2-3 شغل وجود داشت ، اکنون می تواند 10 و 30 باشد. اگر فقط یادگیری در موسسه و گذراندن چند کارآموزی رسمی کافی بود ، اکنون ، برای زنده ماندن ، شما واقعاً باید به طور مداوم در تمام زندگی من مطالعه کنید.

آیا این همه در مورد نسل کودک و مشتریان نوزاد است؟

شاید من خوش شانس باشم ، اما در کارم با افراد متفاوتی ملاقات می کنم ، که سالم ترند ، مریض ترند ، اما نوزاد نیستند. آنها با چنین برچسب هایی روی پیشانی خود نزد من نمی آیند.

اکنون کاملاً جدی در مورد به اصطلاح کودک گرایی انسان

در ساختار آگاهی هر شخص ، یک کارکرد فرعی ، توسعه نیافته ، کودکانه و ، به عنوان مثال ، کودکانه وجود دارد. اما این در مورد یک شخص نیست ، بلکه در مورد یکی از عملکردهای ذهنی او است. شخصی دارای چنین عملکرد کودکانه ای است که فکر می کند ، کسی احساساتی خواهد داشت ، کسی شهودی دارد ، کسی احساساتی خواهد داشت.

عملکرد زیرمجموعه شخصی شخصی ما ایوان احمق (ماریا لوئیز فون فرانتز) نامیده می شود. و تنها احمق های واقعی کسانی هستند که فکر می کنند او چنین چیزی ندارد.

متون زیادی در مورد هر یک از این عملکردهای آگاهی نوشته شده است ، اما در اینجا ، برای نشان دادن ، فقط یک مثال در مورد عملکرد تابع حس کودک.

احساس حقارت (حقارت) مملو از خشم و عصبانیت ، جاه طلبی و پرخاشگری ، حرص و طمع است. در اینجا ما با ادعاهای عظیم ما برای عشق و خواسته های گزاف ما برای به رسمیت شناختن روبرو می شویم و متوجه می شویم که ارتباط حسی ما با زندگی یک انتظار بزرگ است که از هزاران گلایه کوچک تشکیل شده است. این انتظار ، تخیل قدرت مطلق نامیده می شود ، بیان احساسات یک کودک رها شده که معتقد است هیچ کس به او اهمیت نمی دهد. - اما آیا این همه است؟ قدرت مطلق بیش از محتوا است. بلکه ، مانند کودک ، عملکرد فقیری را بیان می کند که بر نفوذ و بیان بیشتر اصرار دارد. بدون این تجلی ، احساس به طرز دردناکی برعلیه ما می شود ، ما حسود می شویم ، حسادت می کنیم ، در افسردگی فرو می رویم ، نیازهای ما و تقاضای رضایت فوری آنها را ملتهب می کنیم ، سپس برای یافتن شخصی برای کمک به او عجله می کنیم. یک گربه رها شده تبدیل به یک ببر غیرقابل تشخیص می شود (J. Hillman، 1971).

چرا نمی خواهید یک تابع فرعی را نوزاد بنامید؟ به دلیل این معنای منفی و تحقیرآمیز کلمه "کودک". فرشتگان و شیاطین (ماریا لوئیز فون فرانتز) از طریق عملکردی فرعی به سراغ ما می آیند و امید تجدید را با خود به همراه می آورند. فقط وقتی او باقی بماند که همه چیز در قدرت شما انجام شود. و حتی اگر امیدی به معجزه وجود داشته باشد ، کسی نمی خواهد و درست نیست که او را به عنوان کودک خردسال برچسب گذاری کند. این بیشتر در مورد حساسیت به چالش های زندگی ، در مورد پتانسیل و نیاز به توسعه است ، که نه تنها ویژگی های فکری و ارادی ما در آن دخیل است.

توصیه شده: