2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
چندی پیش ، یک آزمایش ساده اما بسیار آشکار در ایالات متحده انجام شد. در سالن دانشجویی ، یک لیوان قهوه داغ روی میزها گذاشته شد. و قبل از اینکه دانش آموزان جرعه ای از لیوان خود بنوشند ، به آنها گفته شد: هرکسی که می خواهد ، می تواند قهوه خود را با یک شکلات تخته عوض کند. حدود 5 درصد از کسانی که مایل به انجام چنین مبادله ای بودند وجود داشت. اگر فکر می کنید دلیل این امر چنین عشقی به قهوه است یا عشق به شکلات نیست ، در اشتباه هستید. در یک سالن سخنرانی مجاور ، او آزمایش مشابهی را انجام داد ، فقط به جای قهوه ، شکلات به دانش آموزان داده شد و به ترتیب با فرصت ، آنها را با یک لیوان قهوه عوض کردند. باز هم فقط 5 درصد حاضر بودند
این آزمایش نشان می دهد که فرد در مقابل هر تغییری چه مقاومت شدیدی دارد. و این از نظر بیولوژیکی قابل درک است ، بدن در تلاش است تا در مصرف انرژی صرفه جویی کند ، زیرا هرگونه تازگی به مغز نیاز دارد تا کار کند: ایجاد مسیرهای عصبی جدید ، تمرکز توجه ، یافتن راه حل و غیره. و کار مغز ما به انرژی زیادی نیاز دارد. اما از سوی دیگر ، دقیقاً همین کار شدید مغز است که به ما اجازه می دهد فعالیت ذهنی خود را برای مدت طولانی تری حفظ کنیم ، با شرایط مختلف سازگارتر باشیم ، زندگی خود را متنوع و جالب کنیم. شخصی که توجه و تازگی را به زندگی خود وارد نمی کند ، به سرعت تبدیل به یک پیرمرد می شود. نه در یک پیرمرد عاقل ، بلکه در یک پیرمرد. چنین شخصی از مشاهده فرصت های جدید در اطراف خود منصرف می شود ، او انرژی کافی برای دستاوردها و تغییرات جدید ندارد.
یکی از پدیده های مهم در زندگی ، که در گشتالت به آن اهمیت ویژه ای داده می شود ، انتخاب است. بلکه توانایی انتخاب. به نظر می رسد که ما همیشه به تنهایی تصمیم می گیریم ، خودمان انتخاب می کنیم. با این حال ، آیا اینطور است؟ عادات ما ، خط ما (بخوانید ، سنت های روانشناسی خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود) ، دفاع ها و مقاومت های روانی ما ، همه تجربیات ما (و تجربیات موفقیت ها و تجربیات آسیب) همه بر انتخاب های امروز ما تأثیر می گذارد. همه موارد فوق در عین حال پشتوانه های ما هستند که به درک واقعیت و به نحوی مدیریت آن کمک می کنند و محدودیت های خود ما که نوعی "راهرو" ایجاد می کند. "راهرویی" که در خارج از آن همه چیز غیرممکن به نظر می رسد ، بنابراین ما از بین تعداد بسیار کمی از گزینه ها انتخاب می کنیم. به عبارت دیگر ، اغلب ما کاری را انجام می دهیم که می توان آن را "شبه انتخاب" نامید - اقدامی خارج از عادت ، صرف نظر از وضعیت "در اینجا و اکنون".
چرا این بد است؟ اولاً ، بی اثر است: ما متوجه ویژگی های خاص موقعیت نمی شویم ، امکانات آن یا برعکس تهدیدها را نمی بینیم. ثانیاً ، ما در چنین مواردی با تمام شخصیت خود حضور نداریم ، به نظر می رسد چنین لحظاتی را اندکی زندگی می کنیم. و اگر این حالت معمول یک فرد است - پس او زندگی خود را "در یک رویا" می گذراند - او در اینجا و اکنون حضور ندارد ، اما به شرایطی واکنش نشان می دهد که گویی هنوز در گذشته است. در فرایند گذراندن درمان گشتالت ، فرآیندی رخ می دهد که به آن گسترش منطقه آگاهی می گویند. این "راهرو" گسترده تر می شود ، پنجره ها در دیوارهای آن ظاهر می شوند و مشتری با تعجب می فهمد که معلوم است که هنوز هم می توان به این شکل و به این شکل و به شیوه های کاملاً متفاوت زندگی کرد ، و نه فقط به آن عادت.. برای اینکه این اتفاق بیفتد ، باید متوجه تازگی باشیم. توجه کنید ، آگاه باشید و بگذارید وارد زندگی شما شود. به هر حال ، تازگی چیزی است که در حال حاضر اتفاق می افتد و به روشی جدید ، نشانگر تغییرات است.
واضح است که انتخاب واقعی آزادی است ، این کارآیی است ، این سازگاری انعطاف پذیرتر است ، از این گذشته ، این یک حق است و می توان زندگی شخصی داشت!
مثال. مردی به نام مثلاً اراست. از کودکی آموختم که مردان گریه نمی کنند و شکایت نمی کنند.و هنگامی که او سعی کرد از والدین خود کمک بخواهد ، یا مشکلات و ترس های خود را به آنها بگوید ، تنها در قالب اخلاق "حمایت" دریافت کرد و اتهامات "این تقصیر خودم بود" ، "من ابتدا باید فکر کنم". و غیره چقدر احتمال دارد که در بزرگسالی ، Erast از موقعیت هایی اجتناب کند که در آن نیاز به درخواست کمک ، پذیرفتن اشتباهات خود و دریافت حمایت داشته باشد؟ من فکر می کنم شانس به اندازه کافی مناسب است. شاید حتی قهرمان ما در شرایطی که نیاز به کمک به کسی دارد ، تجربیات عصبی مختلف را تجربه کند. به عنوان مثال ، برای شروع خواندن سخنرانی ها یا افزایش اهمیت خود ، یا برعکس ، سعی خواهد کرد همه و همه را نجات دهد و از آنها حمایت کند ، گویی عدم حمایت و پذیرش آن Erast کوچک ، که قبلاً بود را جبران می کند.
اما آیا می توانیم بگوییم که اراست انتخاب می کند که این گونه واکنش نشان دهد و عمل کند؟ یا هنوز یک شبه انتخاب است ، یک عمل عادت؟ برای تغییر و متوقف کردن بازی امروز سناریوی کودکانه اش ، او باید ملاقات کند ، احساسات فراموش شده خود را بفهمد و به نحوی بپذیرد ، متوجه تازگی شود که در حال حاضر وجود دارد و به نوعی آن را در زندگی خود جذب می کند. و سپس یک انتخاب کنید.
توصیه شده:
درباره عشق .. درباره روابط .. درباره ارتباط
عشق به معنای کامل کلمه را تنها می توان در نظر گرفت که به نظر می رسد تجسم ایده آل آن است - یعنی ارتباط با شخص دیگری ، به شرط اینکه تمامیت "من" شخص حفظ شود. همه اشکال دیگر جذب عشق نابالغ هستند ، می توان آنها را رابطه همزیستی ، یعنی رابطه همزیستی نامید.
چه کسی یا چه چیزی بر انتخاب شریک تأثیر می گذارد؟ روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟
روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟ "ما انتخاب می کنیم ، ما انتخاب می شویم ، هر چند وقت یکبار همخوانی ندارد … " گاهی اوقات این نه تنها منطبق نیست ، بلکه باعث درد و رنج ما می شود ، و سپس - احساس ویرانی ، کینه ، تحقیر ، مجموعه ای از انواع پیچیدگی ها و موارد دیگر ، که تأثیر بسیار مخربی بر ما دارد و افسوس ، در مورد روابط ما با شرکای آینده بنابراین چه چیزی یا چه کسی ما را مجبور به انتخاب این یا آن شخص می کند؟ چرا ما او را با تمام وجود دوست دار
درباره مشتریان بیگانه
در عمل هر درمانگر ، دیر یا زود ، همان "مشتری بسیار سخت" ظاهر می شود. شخصی در همان ابتدا خوش شانس است ، و سپس شما می توانید بسیار ترسیده و یا این حرفه را ترک کنید ، یا مقاومت درمانی خود را کاملاً تقویت کنید. او در یک تمرین از قبل به شخصی مراجعه می کند و به وضوح در مقابل سایر مراجعان ظاهر می شود که به طور غیرقابل توصیفی قوی است ، گاهی اوقات برای درمانگر بسیار دشوار است که در تماس با او تجربیات خود را تحمل کند.
آیا با یک شبه انتخاب برخورد کرده اید؟
همه ما هر روز انتخاب های خاصی را انجام می دهیم و همه آنها بر چیزی تأثیر می گذارند ، مستقیماً در جایی. حتی چنین وضعیت پیش پا افتاده ای مانند انتخاب غذا برای شام می تواند ، به عنوان مثال ، بر روحیه تأثیر بگذارد. یا چیزی خوشمزه و مکرر خواهد بود ، مضر است ، اما لذت را به ارمغان می آورد ، یا بیشتر بر مزایا تأکید می شود ، اگرچه در مورد دوم ، لذت از غذا را می توان با افتخار به موقعیت ثابت شما جبران کرد.
درباره به اصطلاح کودک گرایی مشتریان
آنها می گویند (آنها همچنین در این وب سایت می نویسند) که جامعه ما کودکانی شده است ، مردم در حال رشد کودکانه هستند ، روانشناسان و روان درمانگران رفتار ضعیفی دارند ، منتظر می مانند ، چیزی را تقاضا می کنند ، خودشان نمی خواهند برای خیر خود کار کنند .