انتخاب ، شبه انتخاب و تازگی. درباره گشتالت - درمان برای مشتریان

فهرست مطالب:

تصویری: انتخاب ، شبه انتخاب و تازگی. درباره گشتالت - درمان برای مشتریان

تصویری: انتخاب ، شبه انتخاب و تازگی. درباره گشتالت - درمان برای مشتریان
تصویری: گشتالت درمانی فردریش پرلز، با زیرنویس روسی mp4 2024, آوریل
انتخاب ، شبه انتخاب و تازگی. درباره گشتالت - درمان برای مشتریان
انتخاب ، شبه انتخاب و تازگی. درباره گشتالت - درمان برای مشتریان
Anonim

چندی پیش ، یک آزمایش ساده اما بسیار آشکار در ایالات متحده انجام شد. در سالن دانشجویی ، یک لیوان قهوه داغ روی میزها گذاشته شد. و قبل از اینکه دانش آموزان جرعه ای از لیوان خود بنوشند ، به آنها گفته شد: هرکسی که می خواهد ، می تواند قهوه خود را با یک شکلات تخته عوض کند. حدود 5 درصد از کسانی که مایل به انجام چنین مبادله ای بودند وجود داشت. اگر فکر می کنید دلیل این امر چنین عشقی به قهوه است یا عشق به شکلات نیست ، در اشتباه هستید. در یک سالن سخنرانی مجاور ، او آزمایش مشابهی را انجام داد ، فقط به جای قهوه ، شکلات به دانش آموزان داده شد و به ترتیب با فرصت ، آنها را با یک لیوان قهوه عوض کردند. باز هم فقط 5 درصد حاضر بودند

این آزمایش نشان می دهد که فرد در مقابل هر تغییری چه مقاومت شدیدی دارد. و این از نظر بیولوژیکی قابل درک است ، بدن در تلاش است تا در مصرف انرژی صرفه جویی کند ، زیرا هرگونه تازگی به مغز نیاز دارد تا کار کند: ایجاد مسیرهای عصبی جدید ، تمرکز توجه ، یافتن راه حل و غیره. و کار مغز ما به انرژی زیادی نیاز دارد. اما از سوی دیگر ، دقیقاً همین کار شدید مغز است که به ما اجازه می دهد فعالیت ذهنی خود را برای مدت طولانی تری حفظ کنیم ، با شرایط مختلف سازگارتر باشیم ، زندگی خود را متنوع و جالب کنیم. شخصی که توجه و تازگی را به زندگی خود وارد نمی کند ، به سرعت تبدیل به یک پیرمرد می شود. نه در یک پیرمرد عاقل ، بلکه در یک پیرمرد. چنین شخصی از مشاهده فرصت های جدید در اطراف خود منصرف می شود ، او انرژی کافی برای دستاوردها و تغییرات جدید ندارد.

یکی از پدیده های مهم در زندگی ، که در گشتالت به آن اهمیت ویژه ای داده می شود ، انتخاب است. بلکه توانایی انتخاب. به نظر می رسد که ما همیشه به تنهایی تصمیم می گیریم ، خودمان انتخاب می کنیم. با این حال ، آیا اینطور است؟ عادات ما ، خط ما (بخوانید ، سنت های روانشناسی خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود) ، دفاع ها و مقاومت های روانی ما ، همه تجربیات ما (و تجربیات موفقیت ها و تجربیات آسیب) همه بر انتخاب های امروز ما تأثیر می گذارد. همه موارد فوق در عین حال پشتوانه های ما هستند که به درک واقعیت و به نحوی مدیریت آن کمک می کنند و محدودیت های خود ما که نوعی "راهرو" ایجاد می کند. "راهرویی" که در خارج از آن همه چیز غیرممکن به نظر می رسد ، بنابراین ما از بین تعداد بسیار کمی از گزینه ها انتخاب می کنیم. به عبارت دیگر ، اغلب ما کاری را انجام می دهیم که می توان آن را "شبه انتخاب" نامید - اقدامی خارج از عادت ، صرف نظر از وضعیت "در اینجا و اکنون".

چرا این بد است؟ اولاً ، بی اثر است: ما متوجه ویژگی های خاص موقعیت نمی شویم ، امکانات آن یا برعکس تهدیدها را نمی بینیم. ثانیاً ، ما در چنین مواردی با تمام شخصیت خود حضور نداریم ، به نظر می رسد چنین لحظاتی را اندکی زندگی می کنیم. و اگر این حالت معمول یک فرد است - پس او زندگی خود را "در یک رویا" می گذراند - او در اینجا و اکنون حضور ندارد ، اما به شرایطی واکنش نشان می دهد که گویی هنوز در گذشته است. در فرایند گذراندن درمان گشتالت ، فرآیندی رخ می دهد که به آن گسترش منطقه آگاهی می گویند. این "راهرو" گسترده تر می شود ، پنجره ها در دیوارهای آن ظاهر می شوند و مشتری با تعجب می فهمد که معلوم است که هنوز هم می توان به این شکل و به این شکل و به شیوه های کاملاً متفاوت زندگی کرد ، و نه فقط به آن عادت.. برای اینکه این اتفاق بیفتد ، باید متوجه تازگی باشیم. توجه کنید ، آگاه باشید و بگذارید وارد زندگی شما شود. به هر حال ، تازگی چیزی است که در حال حاضر اتفاق می افتد و به روشی جدید ، نشانگر تغییرات است.

واضح است که انتخاب واقعی آزادی است ، این کارآیی است ، این سازگاری انعطاف پذیرتر است ، از این گذشته ، این یک حق است و می توان زندگی شخصی داشت!

مثال. مردی به نام مثلاً اراست. از کودکی آموختم که مردان گریه نمی کنند و شکایت نمی کنند.و هنگامی که او سعی کرد از والدین خود کمک بخواهد ، یا مشکلات و ترس های خود را به آنها بگوید ، تنها در قالب اخلاق "حمایت" دریافت کرد و اتهامات "این تقصیر خودم بود" ، "من ابتدا باید فکر کنم". و غیره چقدر احتمال دارد که در بزرگسالی ، Erast از موقعیت هایی اجتناب کند که در آن نیاز به درخواست کمک ، پذیرفتن اشتباهات خود و دریافت حمایت داشته باشد؟ من فکر می کنم شانس به اندازه کافی مناسب است. شاید حتی قهرمان ما در شرایطی که نیاز به کمک به کسی دارد ، تجربیات عصبی مختلف را تجربه کند. به عنوان مثال ، برای شروع خواندن سخنرانی ها یا افزایش اهمیت خود ، یا برعکس ، سعی خواهد کرد همه و همه را نجات دهد و از آنها حمایت کند ، گویی عدم حمایت و پذیرش آن Erast کوچک ، که قبلاً بود را جبران می کند.

اما آیا می توانیم بگوییم که اراست انتخاب می کند که این گونه واکنش نشان دهد و عمل کند؟ یا هنوز یک شبه انتخاب است ، یک عمل عادت؟ برای تغییر و متوقف کردن بازی امروز سناریوی کودکانه اش ، او باید ملاقات کند ، احساسات فراموش شده خود را بفهمد و به نحوی بپذیرد ، متوجه تازگی شود که در حال حاضر وجود دارد و به نوعی آن را در زندگی خود جذب می کند. و سپس یک انتخاب کنید.

توصیه شده: