درباره مشتریان بیگانه

تصویری: درباره مشتریان بیگانه

تصویری: درباره مشتریان بیگانه
تصویری: The Compelling Evidence That Aliens Have Visited Earth 2024, ممکن است
درباره مشتریان بیگانه
درباره مشتریان بیگانه
Anonim

در عمل هر درمانگر ، دیر یا زود ، همان "مشتری بسیار سخت" ظاهر می شود. شخصی در همان ابتدا خوش شانس است ، و سپس شما می توانید بسیار ترسیده و یا این حرفه را ترک کنید ، یا مقاومت درمانی خود را کاملاً تقویت کنید. او در یک تمرین از قبل به شخصی مراجعه می کند و به وضوح در مقابل سایر مراجعان ظاهر می شود که به طور غیرقابل توصیفی قوی است ، گاهی اوقات برای درمانگر بسیار دشوار است که در تماس با او تجربیات خود را تحمل کند. به احتمال زیاد درمانگران مواردی از این قبیل مراجعان را تحت نظارت قرار می دهند و اغلب اولین کاری که آنها انجام می دهند تشخیص "مرزی" آنها است.

هر درمانگر نوع متفاوتی از مراجعان "دشوار" دارد که ممکن است در همکاران دیگر به این شدت طنین انداز نشوند. طبق مشاهدات من ، این دشواری در درجه اول در ضربه دقیق درخواست مشتری در منطقه کمبود درمانگر نهفته است. بنابراین - چنین طنین قوی برای هر دو. احساس مرزی ، که اغلب در چنین مواردی مورد صحبت قرار می گیرد ، همیشه با سازمان روان مشتری مطابقت ندارد ، اما به نوعی با کیفیت تماس همراه است و وضعیت مرزی مشتری را در انتقال بازتولید می کند. درمانگر می تواند به طور ناخودآگاه با پاسخ تجربه مرزی خود ، اغلب قطبی (که برای هر شخص است) ، افزایش دهد. به همین دلیل است که مراجعه کننده اینقدر "مشکل" می شود و هرچه انگیزه او برای کار بیشتر باشد ، ممکن است درمانگر در این کار احساس بد اخلاقی بیشتری داشته باشد. و بالعکس. نظارت بر چنین مواردی همیشه کافی نیست ، گاهی اوقات اوضاع را برای خود روشن می کند ، درمانگر متوجه می شود که او باید در درمان شخصی واکنشهای خود را نسبت به مراجعه کننده مطالعه کند. از یک سو ، چنین مراجعه کننده ای منبع تنش و سردرد برای درمانگر می شود. از سوی دیگر ، این محرک قوی برای تقویت هویت درمانی و شناختن خود از آن جنبه هایی است که قبلاً برای تحقیق در دسترس نبود. دشواری اصلی در کار غلبه مداوم بر چسبندگی (پنهان یا آشکار) است که در تعامل بوجود می آید. درمانگر وسوسه می شود مسئولیت شکل دهی به مشتری را واگذار کند ، در نتیجه PTSD را تشدید کرده و اغلب استرس غیر ضروری ایجاد می کند.

چیزی که باید با آن روبرو می شدم. 1. همه راحت و عادی برای درمانگران از روشهای تعامل مشتری رد می کند یا با خصومت درک می کند. این احساس که برای ایجاد یک زبان مشترک جدید باید به دنبال یک رویکرد خاص باشید. و وجود دارد. 2. انتقال یا ضد انتقال مملو از انتظارات وحشتناک است. شما و مشتری می توانید مکان ها را در حساسیت غیرقابل تحمل آسیب پذیری خود تغییر دهید. در عین حال ، هیچ چیز وحشتناکی در تماس واقعی اتفاق نمی افتد. 3. اغلب می توان این احساس را با رویدادهای آسیب زا در زندگی مراجعه کننده مرتبط دانست ، اما با گذشت زمان ، حجم احساسات تجربه شده از ضربه افزایش می یابد و کیفیت تماس تغییر نمی کند. 4. نیاز به درون موضوعات. مشتری اغلب در درک شما بسیار بد به نظر می رسد ، در عین حال این شبهه وجود دارد که او فقط مسخره می کند. او اغلب احساسات مشابهی دارد. اگر سرعت خود را به اندازه کافی کاهش دهید ، می توانید دریابید که شخص باید برخی از مراحل کاملاً ابتدایی در خودتنظیمی را برای او توضیح دهد ، که به دلیل حساسیت کافی نسبت به خود و صرفاً فقدان یک روایت مناسب ، نمی داند چگونه انجام دهد. تجربه. یکی از مشتریان من دائما عصبانی بود و در جلسه به من حمله می کرد. ما مدت زیادی است که کار می کنیم و من ، با آگاهی از این شیوه درخواست چیزی برای خودم ، با حوصله تحریک پاسخ را مهار کردم ، اگرچه در ابتدای کار ما این روش به عنوان یک آسیب زا برای من کاملا تجربه شده بود. من سعی کردم علت عصبانیت او را دریابم ، که او با علاقه پاسخ داد. در پاسخ به پیشنهاد من برای روی آوردن به تجربیات جسمانی ، پس از مدتی او متوجه شد که تشنه است ، اما در جای خود نشسته و به کار خود ادامه می دهد.وقتی از او پرسیدم آیا می خواهد برود و برای خودش آب بیاورد ، او بسیار شگفت زده شد و حتی بلافاصله به دنبالش نرفت. او تعجب نکرد که در جلسه می توانید بیرون بروید و آب بگیرید ، اما اگر تشنه بود ، می تواند بلافاصله بلند شود و تشنگی خود را برطرف کند. در تجربه او ، تحمل ناراحتی برای مدتی طبیعی بود ، که منجر به عدم تحمل می شد و از دست دیگران عصبانی می شد. تشنگی غیرقابل تحمل دلیل خوبی برای مراقبت از خود بود. فقط این بود که تشنگی به عنوان یک نیاز درک نمی شد. این قسمت به مشتری اجازه می دهد تا در مورد توجه به سیگنالهای بدن خود فکر کند و عصبانیت خود را با یافتن منبع ناراحتی و کشف نیاز پیوند دهد. چنین کار دقیق ، زحمت کش و آهسته ای برای روشن ساختن در نگاه اول مسائل کوچک ، به شما امکان می دهد تصویر نحوه ایجاد مکانیسم های خودکنترلی توسط مشتری را بازسازی کرده و با رفتارهای مخرب دفاعی که درمانگر با آن مواجه می شود مقایسه کنید. در این مرحله ، معمولاً مقابله با انتقال بسیار آسان تر می شود و انرژی کافی برای علاقه مشتری وجود دارد. به این معنا که تنشی که باعث رفتار مشتری می شود می تواند به اندازه کافی باشد و به او کمک کند تا شیوه متفاوتی از رفتار با خود و دیگران را ایجاد کند. و در این مکان ، شخصاً ، تجربه من با مشتریانم در بزرگنمایی ، کاهش سرعت و توضیح موارد نامفهوم بیشتر از مکالمات طولانی مدت در مورد وجودی موفق تر است. هیچ ایرادی در این واقعیت وجود ندارد که گاهی اوقات از درمانگر فقط خواسته می شود "مادر" باشد که موارد نامفهوم را توضیح دهد ، حتی اگر مراجعه کننده نتواند خود سوال را فرمول بندی کند. دشوارتر است که دریابیم که این درخواست در رفتار خصمانه نیز بسته بندی شده است. تفاوت مهم بین چنین درخواستی و خصومت خودشیفته برای من این است که مشتری می تواند سپاسگزار باشد ، بر تجربیات خود تکیه کند و رشد کند.

توصیه شده: