بعد از جشن سال نو

تصویری: بعد از جشن سال نو

تصویری: بعد از جشن سال نو
تصویری: مریم رجوی در جمع مجاهدین در آلبانی در جشن آغاز سال نو شمسی ۱۳۹۷ 2024, ممکن است
بعد از جشن سال نو
بعد از جشن سال نو
Anonim

فقط فکر کنید ، زمانی برای سر و صدای سرگرم کننده نداشتم ، اما مردم به ورزش پرداختند. اگر تا ماه فوریه این را نمی دانستم ، برای آنها خوشحال تر می شوم ، اما آنجا ، تا فوریه ، تا 10 ، همه چیز "حل می شود" و تا فوریه هجوم دوباره اتفاق می افتد. سال به سال. یکسان.

آویز جادویی و میل به هماهنگی آرزو ، بر خلاف "چهره ها" ، در ژانویه از بین می رود. در این ماه است که همیشه بسیاری از "تازه واردان" هستند که به دنبال یک شماره کمد هستند تا به مدت طولانی لباس های خود را برهنه کنند و کلاه را امتحان کنند ، با شکایت از کمرنگ شدن و کشیده شدن. آنها لوازم جانبی را با دقت زیادی می چینند و آنها را در ذهن خود می شمارند تا چیزی را فراموش نکنند ، خوب و…. در استخر….

در استخر ، آنها سعی می کنند دو جفت شنا کنند. گرفتن یک آهنگ. در عین حال ، کلاه ها به گونه ای پوشیده می شوند که موهای چتری مانند مژه های رنگ شده در نظر هستند. و این خانمها بدون عینک هستند. روی آنها اسپری نکنید ، در غیر این صورت رنگ جاری می شود. در همان زمان ، خانمها با عجله به پیست ورزش می روند ، مایل نیستند که افراطی را با کودکان به اشتراک بگذارند. آنها توسط ورزشکاران چپ و راست که مانند کوسه ها شنا می کنند ، از آنها سبقت می گیرند. کسانی که عینک می زنند و کسانی که نمی توانند تشخیص دهند چه جنسیتی دارند. گاهی خانمهای بدون عینک اسپری می شوند ، کجا بدون آن؟ و سپس این تازه واردان با ناراحتی کنار می ایستند و صحبت می کنند. در واقع ، صحبت کردن روی گردن در آب ، و این رویداد به پایان می رسد. خوب ، یک حلقه دیگر در طول مسیر ، از اسپری "کوسه ها" فرار می کند. سپس دوش ، خانه و با وجدان راحت یک شام دلپذیر ، زیرا (شنیده شده در رختکن) "آب انرژی زیادی می گیرد."

البته ، برای 10 روز سال نو اینگونه پیاده روی کرده اید ، بدون اینکه حتی یک بار وزن کم کنید…. و به هر حال ، آیا دختران وقتی به استخر می آمدند این را می خواستند؟

منظور من این است. درباره لذت فرایند. این واقعیت که اگر از زیر چوب به نتیجه ای برسید ، نتیجه آن شادی آور نخواهد بود. شاید به این دلیل که نتیجه یک لحظه از زندگی است و مسیر یک فرایند است؟ و آیا "از نظر روان ما" سودآور نیست (از نظر روان ما) این همه فشار برای لحظه ای افتخار؟

اگرچه می دانید ، نظرات مختلفی وجود دارد. من این نظر را می دانم که فشار خارجی به شما امکان می دهد چندین برابر بیشتر و سریعتر به نتایج برسید. این بیانیه بی اساس نیست. من مربی ای را می شناسم که به معنای واقعی کلمه پول می گیرد به این دلیل که افرادی را که در دوره آموزشی موفقیت او "متناسب" هستند کنترل و "سرزنش" می کند. نامیده می شود: "فشار خارجی". علاوه بر این ، بسیاری از مردم این روش را دوست دارند. مردم صمیمانه از این مربی قدردانی می کنند.

معلوم می شود که شخصی بسیار معتبرتر از ما وجود دارد که باید (موافق) از او اطاعت کنیم. و آنها حتی حاضرند برای فرصت اطاعت پول بپردازند. به نظر می رسد که مردم قبلاً در مورد خود می دانند که در روز 11th "ادغام" می شوند ، همانطور که هر سال اتفاق می افتد. و دستکش آهنی مورد نیاز است.

پس مرزهای خودمان چطور؟

خودت ببین. ما می خواهیم وزن کم کنیم ، اما شنا می کنیم. اگرچه ، ظاهرا ، ما دوست نداریم. اگرچه ، بسیاری از منابع می نویسند که شنا به کاهش وزن شما کمک نمی کند. اگرچه ، زمانی برای استخر وجود ندارد. اگرچه می دانیم که تسلیم می شویم. چرا به روش دیگری "وزن کم نمی کنید"؟ آنهایی که خوشایند هستند. رقص ، اسکیت ، ورزش؟ چرا خود را فریب می دهید "خوب ، من شنا کرده ام ، اما به من کمک نمی کند". خوب ، چرا نمی گویید "بله ، من پیاده روی کردم ، در آب نشستم ، نوعی ورزش اتفاق افتاد."

ما خودمان هستیم و از چیزهای ناخوشایند در زندگی خود اجتناب می کنیم. ما هزینه "فشار بیرونی" را پرداخت می کنیم ، هزینه اشتراک یک مرکز تناسب اندام را پرداخت می کنیم ، هزینه لباس های ورزشی جدید را می پردازیم ، که سپس در کمد آویزان می شوند. ما نمی خواهیم در حال حاضر با حضور خود هزینه پرداخت کنیم. مشارکت شما در زندگی خودتان ما مثل یک شوخی هستیم: "خدا را شکر که پول را گرفتی!" ما می خواهیم زندگی خود را جبران کنیم. پول آیا می دانید که مراکز تناسب اندام بلیط را بیش از سه برابر آنچه ورزشگاه می تواند قبول کند می فروشند؟ و با این وجود ، همه سالن ها نیمه خالی هستند.

همه نتیجه را می خواهند. روند "نمی خواهد". سوال اصلی اینجا چیست؟ آیا ما نیازهای خود را به خوبی درک نمی کنیم (و در اینجا مسئله مرزها حاشیه ای است) ، یا واقعاً فکر می کنیم که با خرید اشتراک و لباس فرم و همچنین ثبت نام در یک گروه پشتیبانی ، همه چیز درست می شود به خودی خود؟

من پاسخی ندارم (من آماده بحث هستم ، از استدلال شما سپاسگزار خواهم بود) ، اما به اصطلاح اشاره ای از جهان وجود دارد.

وقتی داشتم لباس می پوشیدم ، صدای مونولوگ یک خانم را شنیدم که به من گفت در خانه اش در خانه خراب شده است. و حالا او به استخر رفت. تف به همه چیز. و او رفت. ظاهراً آن خانم آنقدر از غرور می ترکید که واقعاً می خواست این رویداد را به اشتراک بگذارد. اما درب نیز به من آرامش نمی داد ، بنابراین او ادامه داد و مستقیم به چشمانم نگاه کرد: "آیا درها فقط نمی شکنند ، اینطور است؟ حقیقت؟ آیا این به معنای چیزی نیست؟ به نظر شما این می تواند به چه معنا باشد؟"

قرار گرفتن در موقعیت "پخش با کرم" تقریبا بدون فکر فحش دادم. در واقع یک جلسه نیست. در شرایط مساوی ، اینجا مانند حمام. "شلوغی مراقبت ، درست است؟ و آنها برای سال جدید خود را به همه هدیه دادند؟ و شما همیشه در دسترس هستید. چرا به درب نیاز دارید؟ به هر حال ، آنها آن را به روح شما باز می کنند ، بنابراین اصلی آن از لولا خارج شد تا توجه شما را جلب کند. " لب های دختر ناگهان لرزید. هیچ کس او را در چیزی قرار نمی دهد نه دختر و نه نوه ها. اما در مورد س “ال "چه باید کرد" ، وقتی به "مراقب خودت باش" اشاره کردم ، او کنار رفت: "حالا درب چطور؟". خوب ، این یک علم برای من است. ترفندهای روانشناسی "مراقبت کنید" در صندوقدار نیست. و همچنین بحث در مورد مرزهای نقض شده شخصیت.

ایده مرزهای فازی نیز با این واقعیت پیشنهاد می شود که خانم نمی خواست به این مرکز برود. می خواستم با سونا به محل بعدی بروم. بله ، آنجا گران است. همانطور که در گفتگوی ما مشخص شد ، آنجا ارزان تر است. او این رقم را برای یک سال به عنوان یک ماه به عنوان رقم در نظر گرفت. و او شکایت کرد که سونا برای او بسیار مفید خواهد بود. و در اینجا او به نظر نمی رسد آن را دوست دارد. خوب ، چه کسی شما را متوقف می کند ، اشتراک جدیدی را که خریده اید تحویل می دهد و همین الان به محل سونا می رود؟ سوال

همچنین چند س "ال "چرا" وجود دارد: ما آرزو می کنیم که لاغر باشیم و سپس دندان هایمان را روی هم فشار می دهیم و می رویم تا چربی را کنار بگذاریم. ما می خواهیم خوشحال باشیم ، و دوباره بر چیزی غلبه می کنیم. شاید به همین دلیل است که نتایجی که ما تصور می کنیم به دست نمی آید؟ چه مدت می توانید "با چوب" روی خود بایستید و خود را مجبور به انجام کارهای ناخوشایند کنید؟ بنابراین طولی نمی کشد که بیمار می شوید یا به نوعی با چنین رویدادهایی "ادغام" می شوید. آیا کارهای کافی برای انجام دادن وجود ندارد؟ اگر چنین است ، زندگی نگرانی ها را اضافه می کند. همه چیز برای شما فقط برای اجتناب از ورزشگاه نفرت انگیز است.

در مورد افرادی که لاغر و ورزشکار هستند چه باید گفت؟ من می گویم: "شکار بدتر از اسارت است." آنها از کاری که انجام می دهند خوششان می آید. من تغذیه سالم و ورزش را دوست دارم. خودتان قضاوت کنید. اگر دوست دارید ، خوب ، برای مثال ، تماشای فیلم. یا سریال تلویزیونی. بنابراین شما کل برنامه خود را طوری تنظیم می کنید که آن را از دست ندهید. بنابراین ورزشكاران ، با فشار بر بقیه فعالیتها ، برنامه ای ایجاد می كنند تا بتوانند از ورزشگاه پیروی كنند. آموزش آنها یک اصل باقی مانده نیست ، بلکه از موارد مهم است. و هویج برای شام مانند یک غذای لذیذ است نه یک مجازات.

لذت بردن از حرکت … نه چندان جدید. در کودکی ، همه ما با سرعتی فوق العاده می دویدیم! واقعا برای کاهش وزن؟ و چی خوردی؟ بله ، اگر فقط خود را در خانه نشان دهید ، آنها شما را به صرف شام می گذارند ، اما با شکم پر ، چه برچسب؟ واقعاً شام را با والیبال عوض می کنیم؟ ما در کودکی لذت را انتخاب کردیم ، اینطور نیست؟

این انتخاب زمان گذراندن زمان ، زمان زندگی ما است که این زمان را واقعاً متعلق به ما می کند. ای کاش به جای نتیجه گیری ، همه ما این کار را آگاهانه انجام دهیم.

ایرینا پانینای شما

با هم راهی برای امکانات پنهان شما پیدا خواهیم کرد!

توصیه شده: