چنگک مسحور

تصویری: چنگک مسحور

تصویری: چنگک مسحور
تصویری: رضا آدامس چسبونده به لباسای سحر😱 چه چککی خورد 2024, ممکن است
چنگک مسحور
چنگک مسحور
Anonim

داستانهای افسانه ای معمولاً کاملاً خوش بین هستند. در هر صورت ، اکثر آنها با پیروزی خیر بر شر پایان می یابد. خوب ، از آنجا که ما ، به عنوان یک قاعده ، خود را با یک قهرمان مثبت (البته به درک خودمان) می شناسیم ، پس داستان به نفع ما به پایان می رسد.

شعار چندین نسل "تحقق بخشیدن به یک افسانه" بود. دقیقاً به این دلیل که یک افسانه همیشه فوق العاده است ، مهربان ، وقتی همه چیز برای همه رایگان است.

ولی….

اما او یک افسانه را با یک شکست غم انگیز انتخاب کرد

و شر شبح را به واقعیت تبدیل کرد ،

حالا من این واقعیت را به یک افسانه باز می گردانم ،

بله ، کارهای زیادی برای انجام دادن و انرژی بسیار کم است"

(شربباکوف)

همه ما در دوران کودکی به افسانه ها گوش می دهیم. و ما فقط گوش نمی دهیم - ما با آنها زندگی می کنیم. ما خود را به عنوان یک شاهزاده خانم مسحور ، سیندرلا ، تامبلینا ، دزد کوچک … یا ایوانوشکا ، املیا ، ایلیا مورومس ، علاءالدین تصور می کنیم. ما با قهرمان محبوب خود همذات پنداری می کنیم ، در سطح زیر قشر ارزش های او ، سناریوی رفتاری را جذب می کنیم ، ما از قدرت او … و نقاط ضعف و محدودیت های او پر می شویم.

در نتیجه ، ما آنچه را که روانشناسی "سناریوی زندگی" می نامد معکوس می کنیم. ما درست مانند قهرمان محبوب خود رفتار می کنیم و انتظار نتیجه ای مشابه او را داریم. برای مثال ، مانند سیندرلا ، شما سخت کوش ، تمیز ، مهربان و باز هستید. شما متواضعانه قلدری ، تمسخر و غرور "نامادری و تنظیم کننده شرور" را تحمل می کنید (در نقش آنها می توانند رئیس و همکاران ، همسایگان در آپارتمان و خانه ، فروشنده در فروشگاه و پزشک در کلینیک باشند). به عنوان پاداش برای عذاب خود ، شما منتظر پری خوب هستید ، که روزی به شما اجازه می دهد تا به یک زندگی شاد برسید و در دیدار با شاهزاده خود به شما کمک کند. زمان می گذرد ، اما نه پری و نه شاهزاده در افق قابل مشاهده نیستند. چرا؟؟ شما خیلی تلاش می کنید ، اما اگر ناگهان شخصی ظاهر شود ، شبیه یک پری خوب است ، خیلی زود معلوم می شود که نامادری بد دیگری است.

تصویر
تصویر

گردا بارها و بارها کای بدبخت را که توسط ملکه برفی ربوده شده بود نجات می دهد ، اما او یا از او فرار می کند ، یا اصلاً نمی خواهد فرار کند.

این زیبایی هنوز امید خود را برای دلسرد کردن جانور از دست نمی دهد ، اما در ظاهر مورد نظر خود چیزی جز ظاهر حیوان نمی یابد.

املیا همه چیز را می گیرد و عقربه های جادویی می گیرد و به دنبال درآمد رایگان است ، اما در نتیجه او مانند ابریشم بدهکار است ، همه اینها خیانتکارتر از خود شیطان است.

و با این وجود - هر یک از این شخصیت های بدشانس همچنان به اجرای سناریوی خود ادامه می دهند. پله هایی روی همان چنگک و در همان زمان آنها را خالی از نقطه نمی بیند. به سختی از ضربه بعدی دور می شود ، او دوباره با پشتکار و شایستگی به کارگیری بهتر می پردازد.

چه شکلی است؟ برای پرسه زدن در پیچ و خم. هر کجا که بروید - اکنون بن بست است ، اکنون تله است ، اکنون مینوتور است. نیروی عادت باعث می شود در یک مسیر بارها و بارها قدم بزنید ، زیرا جاده آشنا هنوز ایمن تر از ناشناخته به نظر می رسد. پس از همه ، شما متقاعد شده اید که همه چیز را درست انجام می دهید و به هر حال در پایان باید جایزه خود را دریافت کنید. این دیگر اطرافیان شما بودند که دفعه گذشته اشتباه کردند. و اکنون شما قطعا خوش شانس خواهید بود و همه چیز مانند یک افسانه خواهد بود. در افسانه مورد علاقه شما!

برای خروج از پیچ و خم به یک سرنخ نیاز دارید. برای اینکه بفهمید در کجا به اشتباه می چرخید ، باید از دنده چشم پرنده به هزارتو بنگرید. سپس همه چیز آشکار می شود - تله ها کجا هستند و راه خروج کجاست.

اما جایزه چطور؟ واقعیت این است که او معمولاً خود را فراتر از پیچ و خم می یابد. جایزه اصلی که می توانید دریافت کنید آزادی است. داستانهای افسانه ای زیادی وجود دارد ، قطع ارتباط با هر کدام احمقانه است. بسته به موقعیت ، شخصیت های مختلف را بازی کنید.

بهتر است ، افسانه خود را در مورد زندگی مورد نظر خود بنویسید. به هر حال ، هر افسانه ای بارها و بارها توسط نویسندگان مختلف بازخوانی و بازنویسی می شود و هر یک از آنها چیزی از خود را به خط داستان و شخصیت شخصیت ها وارد می کند.

چرا نسخه شخصی خود را نیز نمی نویسید؟ این همان کاری است که ما در ماراتن شگفت انگیز خود انجام خواهیم داد. به ما بپیوند!

توصیه شده: