شاهزاده مسحور یا ریش آبی؟ (چرا جانور ناامید نمی شود؟ - قسمت 5)

فهرست مطالب:

تصویری: شاهزاده مسحور یا ریش آبی؟ (چرا جانور ناامید نمی شود؟ - قسمت 5)

تصویری: شاهزاده مسحور یا ریش آبی؟ (چرا جانور ناامید نمی شود؟ - قسمت 5)
تصویری: Mohbad x Bella Shmurda - ADURA 2024, آوریل
شاهزاده مسحور یا ریش آبی؟ (چرا جانور ناامید نمی شود؟ - قسمت 5)
شاهزاده مسحور یا ریش آبی؟ (چرا جانور ناامید نمی شود؟ - قسمت 5)
Anonim

اکنون ما به تخلیه داستان خود می رسیم - به پاسخ این س:ال: چرا ، در برخی موارد ، هیولا دلسرد می شود ، و در برخی دیگر اینطور نیست.

بیایید نگاهی به دو گزینه برای توسعه طرح بیندازیم. دو افسانه: اولین - "زیبایی و جانور" (یا "گل سرخ") ، دومی - "ریش آبی". این در مورد این دومین افسانه است که کلاریسا پینکولا استس در کتاب خود می نویسد. اجازه دهید به شما یادآوری کنم که در آنجا عبارت "شکارچی طبیعی روح" ذکر شده است ، که در مورد آن به شما گفتم.

از یک طرف ، این داستانها بسیار شبیه به هم هستند. در هر دو مورد ، ما در مورد این واقعیت صحبت می کنیم که یک دختر جوان ساده لوح با مردی ارتباط برقرار می کند که به نظر می رسد یک هیولا ، یک هیولا است

بگذارید داستان داستان ریش آبی را به شما یادآوری کنم. مردی خوش تیپ ، دوست داشتنی و بسیار ثروتمند شروع به مراقبت از یک دختر جوان می کند. تنها چیزی که او را نگران می کند این است که ریش آبی دارد. اما در عین حال ، او بسیار مودب و مراقب است ، او از زیبایی زیبایی برخوردار است و او تصمیم می گیرد: "ریش او آنقدر آبی نیست." دختر با ازدواج با او موافقت می کند ، او او را به یک قلعه زیبا می آورد و به او اجازه می دهد هر کاری انجام دهد ، به جز یک چیز - او نمی تواند وارد یکی از اتاق های این قلعه شود که با یک کلید قفل شده است. اما یک روز ریش آبی قلعه را ترک می کند ، همسرش خواهرانش را به ملاقات دعوت می کند و آنها او را متقاعد می کنند که این اتاق ممنوعه را باز کند.

تصویر
تصویر

به محض اینکه کلید را وارد سوراخ کلید کرد ، آن را پر از خون می کند. در اتاق ممنوعه ، او بقایای همسران قبلی Bluebeard را می بیند ، که قربانیان او بودند. و سپس متوجه می شود با چه هیولای وحشتناکی ازدواج کرده است و متوجه می شود که اگر نمی خواهد قربانی بعدی شود ، باید زندگی خود را نجات دهد.

همه چیز خوب به پایان می رسد - قهرمان موفق می شود پیامی را به برادرانش ارسال کند که به نجات او می آیند و او را نجات می دهند. خوب ، برادران ریش آبی را می کشند و بقایای او را به حیوانات وحشی می خورند.

در افسانه درباره زیبایی و جانور ، طرح بسیار شبیه است.قهرمان همچنین خود را در رحمت یک هیولا شیطانی می بیند و همچنین ممنوعیت را نقض می کند - گل سرخ را می کند. در نسخه های مختلف ، این کار یا توسط خود او یا توسط پدرش انجام می شود. اما تفاوت اصلی چیست - او موفق می شود این هیولا را نا امید کند.

و اکنون ، ما دو گزینه برای توسعه رویدادها داریم. در یک مورد ، تنها تصمیم درست فرار و از بین بردن این هیولا است ، و در مورد دیگر - ادامه عشق به او ، مراقبت و توجه او را احاطه کنید - و سپس تبدیل به یک شاهزاده زیبا می شود.

اگرچه ، در هر دو داستان ، جانور سعی می کند خوب باشد و این دختر را به شیوه خودش دوست دارد. حتی چنین کارتون شوروی بر اساس افسانه ریش آبی وجود داشت ، جایی که او مهربان و خوب به نظر می رسد ، اما با زنان روبرو می شود" title="تصویر" />

به محض اینکه کلید را وارد سوراخ کلید کرد ، آن را پر از خون می کند. در اتاق ممنوعه ، او بقایای همسران قبلی Bluebeard را می بیند ، که قربانیان او بودند. و سپس متوجه می شود با چه هیولای وحشتناکی ازدواج کرده است و متوجه می شود که اگر نمی خواهد قربانی بعدی شود ، باید زندگی خود را نجات دهد.

همه چیز خوب به پایان می رسد - قهرمان موفق می شود پیامی را به برادرانش ارسال کند که به نجات او می آیند و او را نجات می دهند. خوب ، برادران ریش آبی را می کشند و بقایای او را به حیوانات وحشی می خورند.

در افسانه درباره زیبایی و جانور ، طرح بسیار شبیه است.قهرمان همچنین خود را در رحمت یک هیولا شیطانی می بیند و همچنین ممنوعیت را نقض می کند - گل سرخ را می کند. در نسخه های مختلف ، این کار یا توسط خود او یا توسط پدرش انجام می شود. اما تفاوت اصلی چیست - او موفق می شود این هیولا را نا امید کند.

و اکنون ، ما دو گزینه برای توسعه رویدادها داریم. در یک مورد ، تنها تصمیم درست فرار و از بین بردن این هیولا است ، و در مورد دیگر - ادامه عشق به او ، مراقبت و توجه او را احاطه کنید - و سپس تبدیل به یک شاهزاده زیبا می شود.

اگرچه ، در هر دو داستان ، جانور سعی می کند خوب باشد و این دختر را به شیوه خودش دوست دارد. حتی چنین کارتون شوروی بر اساس افسانه ریش آبی وجود داشت ، جایی که او مهربان و خوب به نظر می رسد ، اما با زنان روبرو می شود

بیایید ببینیم چرا سرنوشت قهرمانان این دو داستان بسیار متفاوت پیش می رود. برای انجام این کار ، اجازه دهید نسخه افسانه ای درباره زیبایی و جانور را به خاطر بیاوریم ، جایی که شخصیتی به نام گاستون وجود دارد - او همچنین از زیبایی مراقبت می کند و می خواهد با او ازدواج کند. و او فقط شباهت آشکاری با Count Bluebeard دارد. در این نسخه از داستان ، مخالفت او با جانور به وضوح تأکید می شود - یک شاهزاده مسحور که ظاهر دافعه ای دارد ، اما احساسات او صادقانه است ، او عاشق زیبایی شد و برای او آرزوی سلامتی می کند. گاستون نقطه مقابل او است ، از نظر ظاهری جذاب ، زیبا ، قوی و ثروتمند است ، اما در عین حال روح یک هیولا (درست مانند ریش آبی) دارد. در نهایت ، او آنقدر بدی می کند که کشته می شود.

تصویر
تصویر

اکنون یک نکته مهم دیگر. بیایید به یاد بیاوریم که چگونه این شاهزاده به یک جانور تبدیل شد. این به دلیل این واقعیت بود که نفرین توسط یک جادوگر شیطانی به او تحمیل شد. او بسیار خوش تیپ و ثروتمند بود ، اما در عین حال - خودشیفته و بی رحم. او زنان را مانند دستکش تغییر داد ، بسیاری از قلبها را شکست ، هیچکس را جز خودش دوست نداشت. او به زیبایی و ثروت خود می بالد ، اما زشتی درونی خود را نمی بیند. بنابراین ، جادوگر یک درس نسبتاً بی رحمانه ، اما عادلانه به او آموخت: او او را به یک هیولا ، خدمتکاران را به وسایل داخلی تبدیل کرد ، در نتیجه او را از زیبایی و موقعیت بیرونی محروم کرد ، که به نظر او فضایل اصلی او بود. در عین حال ، طلسم جادوگر برگشت ناپذیر نبود: اگر کسی تا زمانی که گل سرخ قرمز پژمرده شود ، عاشق شاهزاده در لباس هیولایی خود شود ، به ظاهر قبلی خود باز می گردد.

اکنون یک نکته مهم دیگر. بیایید به یاد بیاوریم که چگونه این شاهزاده به یک جانور تبدیل شد. این به دلیل این واقعیت بود که نفرین توسط یک جادوگر شیطانی به او تحمیل شد. او بسیار خوش تیپ و ثروتمند بود ، اما در عین حال - خودشیفته و بی رحم. او زنان را مانند دستکش تغییر داد ، بسیاری از قلبها را شکست ، هیچکس را جز خودش دوست نداشت. او به زیبایی و ثروت خود می بالد ، اما زشتی درونی خود را نمی بیند. بنابراین ، جادوگر یک درس نسبتاً بی رحمانه ، اما عادلانه به او آموخت: او او را به یک هیولا ، خدمتکاران را به وسایل داخلی تبدیل کرد ، در نتیجه او را از زیبایی و موقعیت بیرونی محروم کرد ، که به نظر او فضایل اصلی او بود. در عین حال ، طلسم جادوگر برگشت ناپذیر نبود: اگر کسی تا زمانی که گل سرخ قرمز پژمرده شود ، عاشق شاهزاده در لباس هیولایی خود شود ، به ظاهر قبلی خود باز می گردد.

بنابراین ، شاهزاده از اصلی خود محروم شد

او باید بسیار تلاش می کرد ، فقط با کمک ویژگیهای درونی ، روحی ، نگرش و اعمال خود ، زیبایی جوان را به او جلب کند تا او عاشق او شود.

به بیان دقیق تر ، بیشتر کار برای Beauty قبلاً توسط Witch انجام شده است. شاهزاده هیولا دیگر چاره ای نداشت جز این که با تمام وجود سعی کند در داخل تغییر کند ، زیرا اگر کسی قبل از افتادن آخرین گلبرگ از گل سرخ ، او را دوست نداشته باشد ، می میرد (طبق نسخه دیگر ، او یک هیولا خواهد ماند تا ابد).

قبل از اینکه بیشتر در مورد افسانه ها صحبت کنیم - بیایید ببینیم این در شرایط واقعی به چه معناست؟ یک زن که خود را در موقعیت مشابهی می بیند ، ناگهان متوجه می شود مردش ، از نظر ظاهری جذاب و قابل احترام ، یک هیولای وحشتناک در داخل است؟ اگر او به طور کامل از کمال خود متقاعد شده است و تغییر چیزی را ضروری نمی داند ، چگونه می تواند او را به زشتی های داخلی خود برساند؟

ادامه دارد…

توصیه شده: