2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
نیکولای ، مرد میانسال ، با درخواست بهبود وضعیت مالی خود به درمان روی آورد.
یک بار ، در جوانی ، او با موفقیت کسب و کار خود را ساخت و به ارتفاعات گیج کننده و جدی رسید ، اما در 10 سال گذشته ، سطح رفاه او به میزان قابل توجهی کاهش یافته است ، و این تاجر هیچ امیدی برای بهترین ها ندارد.
با تصمیم گیری برای درک وضعیت با یک روانشناس ، بررسی همه "مشکلات" احتمالی ، مرد به درمان آمد.
در طول مکالمه ، مشخص شد: نقطه عطف تجارت موفق نیکولای زیر بود - مرگ غم انگیز مادر محبوبش. اندوه بر مرد غلبه کرد و به معنای واقعی کلمه او را از یک زندگی کامل و شاد دور کرد. به نظر می رسید که بخشی مثبت و فعال از نیکلاس در آن زمان با مادرش مرد. طعم زندگی از بین رفت. اندوه مهر غم انگیزی بر قلب و سرنوشت آن تاجر گذاشته است.
آیا می توان با نگاه به تصویر تعیین شده با ظاهری بی طرفانه و بیرونی ، به رفاه و پیشرفت در آن اجازه داد؟ در قالب ماتریس تشکیل شده؟ بدیهی است که نه!
اما چگونه می توان به فردی که یک بار "ناک اوت" شده کمک کرد ، چگونه "بال" های قبلی و موفق خود را به او بازگرداند؟
… در طول یک دوره کافی از تجارت ، همکاری روانی ، من و نیکولای کارهای داخلی جدی خواهیم داشت:
1. لازم است از دست دادن گذشته را بسوزانید.
2. رهایی از یوغ گناه انباشته شده در طول سالها ؛
3. از بی حسی ذهنی که در قلب غم گیر کرده است خلاص شوید.
4. برای زندگی دردهای قلبی خود ؛
5- و به خود اجازه دهید بیشتر زندگی کنید - نه به طور خودکار ، بلکه واقعاً - برای تنفس ، رشد ، پیشرفت.
و اولین چیزی که به ما در گنجاندن این برنامه داخلی کمک می کند تمرین منابع زیر است: "بازگرداندن بخش های شخصیت".
این ممکن است به نظر برسد (مثال مشروطی از کار را می آورم).
درمانگر: "نیکولای ، شما گفتید که قبل از از دست دادن مادر خود شخص کاملاً متفاوتی بودید - آیا من درک می کنم شاد ، فعال ، پر انرژی و مثبت؟"
مشتری: "کاملا درسته! دقیقا!"
درمانگر: "این احساس وجود دارد که با مرگ مادر شما ، یک تکه از شما (زمانی موفق و موفق) نیز مرده است. موافقید؟"
مشتری: "بله. احتمالاً همینطور است."
درمانگر: "پس بیایید عملاً به عقب برگردیم و سعی کنیم آن مرد درخشان را زنده کنیم و او را به خود بازگردانیم."
مشتری: "من ناراحت نیستم. اما چگونه خواهد بود؟"
درمانگر: "بیایید افسانه پوشکین" درباره شاهزاده خانم مرده "را به خاطر بسپاریم. داستان شما تا حدودی مشابه آن داستان فوق العاده است. نگاه کنید … بخشی از شخصیت شما نیز مضطرب شده و - در "تابوت" مشروط ، درونی ، معنوی - یعنی خاموش و خوابیده است … تنها چیزی که ما نیاز داریم این است که به گذشته بازگردیم و خود را زنده کنیم - سابق - آن شاد ، شاد ، جوان."
مشتری: "من آماده ام. فرض کنید من از گذشته به خودم بازگشتم. چگونه می توان خود را زنده کرد؟"
درمانگر: "خود را به عنوان یک شاهزاده مشروط الیشا تصور کنید و به بخشی از روح خود (در آن تابوت کریستالی خوابیده) رو کنید. به او بگویید: "دلم برات تنگ شده! خیلی بهت نیاز دارم! لطفا بگرد پیشم! مهربان باشید - احیا کنید! " او را از یوغ انکار ، عدم آزادی رها کنید! به او ثابت کنید که او در حال حاضر چقدر خواستار است ، او چقدر شگفت آور خوب است! حق آزادی بالدار ، به زندگی را به او بازگردانید! و هنگامی که بالا می رود ، آن را به خود ببرید. با او ارتباط برقرار کنید! آن را جزء لاینفک خودت کن!"
مشتری به آرامی ، کار خود را انجام می دهد و پیام ها و کلمات مناسب را انتخاب می کند. بخش "مرگبار" روح به آرامی زنده می شود و به "من" شخصی باز می گردد و جایگاه مناسب خود را در آنجا می گیرد. به این ترتیب یک هسته داخلی یکپارچه ، قوی و تقویت شده شکل می گیرد.
درمانگر: "تمامیت برداشتهای کنونی را احساس کنید! احساسات خود را چند برابر کنید! شما خود را به پیر و جوان خود برگردانده اید! انرژی این شارژ سالم و جوان را احساس کنید! احساس اعتماد به نفس و قدرت خود را احساس کنید! این احساسات را در تمام سطح "من" درونی و بیرونی خود پخش کنید! بگذارید وارد هر سلول شما شود ، خود را اصلاح کرده و برای همیشه در آنجا بمانید!"
مراجعه کننده از دستورالعمل های درمانگر پیروی می کند. وضعیت روحی و روانی او به طور محسوسی سطح بندی شده است.
این تمرین را می توان با کلمات زیر به پایان رساند …
- من قیدهای یخی مرگ را بر می دارم!
- من به خودم اجازه می دهم زندگی کنم ، شاد باشم ، خلق کنم!
- من به خودم حق رفاه بیشتر و قدرتمند می دهم!
- من به خودم اجازه ثروت ، رفاه و موفقیت می دهم!
- از این پس و برای همیشه در مطلق هستم - نظم داخلی و خارجی! بگذارید محقق شود!
این تمرین را می توان به صورت دوره ای تکرار کرد تا زمانی که احساس اعتماد به نفس و قدرت در روح تجدید شده شما جدایی ناپذیر شد.
در قالب چنین کاری ، می توانید کلیدهای گمشده داخلی را بازیابی کنید ، منابع مثبت و شفابخش را کشف کنید و به خود انرژی بخشیدید.
من می خواهم انتشار را با نقل قول های مفید از خردمندترین هولیس به پایان برسانم …
حقیقت بسیار ساده به نظر می رسد و این است: آنچه ما باید بدانیم باید از درون ناشی شود. اگر بتوانیم زندگی خود را با این حقیقت بسنجیم ، مهم نیست که چقدر در طول مسیر پیش برویم ، شفا ، امید و فرصتی برای شروع زندگی جدید پیدا خواهیم کرد. تجربیات اولیه کودکی ، و بعدها - تأثیر فرهنگ ما را به قطع داخلی از I. ما رهنمون کرد. یک دهقان عرب چندین نسخه خطی قدیمی پیدا کرد. معلوم شد که این متون متعلق به گنوسی ها ، مسیحیان اولیه است ، که بیشتر به تجربیات خود و افشاگری هایی که تجربه کرده اند ، متکی بوده اند تا به جزمیت های رسمی کلیسا. یکی از این نسخه های خطی انجیل توماس نام دارد. بدون وارد شدن به جزئیات ، ما در مورد خطبه های ناشناخته عیسی صحبت می کنیم ، و اگر واقعاً چنین باشد ، شخص کاملاً متفاوتی در مقایسه با شخصی که در داستانهای دیگر زندگی عیسی مسیح شرح داده شده است ، برای ما آشکار می شود. یکی از گفته های عیسی وجود دارد که ما باید آن را حتما در نظر بگیریم. او گفت: "وقتی آن را در خود متولد می کنید ، آنچه دارید شما را نجات می دهد. اگر این را در خود ندارید ، آنچه در خود ندارید شما را می کشد "…
بنابراین ، ما نگاه درونی خود را به اعماق خود معطوف می کنیم و کلیدهای پنهان شده را در آنجا پیدا می کنیم. به یاد داشته باشید که منبع در داخل است. تمام نشدنی و شفابخش است. فقط باید او را پیدا کرد … و دوباره ، و دوباره تماس …
/ نویسنده این نشریه یک روانشناس معتبر آلنا ویکتوروونا بلوشچنکو است. /
توصیه شده:
کودک شکسته داخلی: ضربه اولیه و شادی از دست رفته
کودک شکسته داخلی: ضربه اولیه و شادی از دست رفته نویسنده: Iskra Fileva Ph.D. کودکی بد ما را از ایجاد شخصیت سالم باز می دارد. وقتی اتفاق بدی برای ما رخ می دهد ، از منابع درونی خود برای مقابله با آن استفاده می کنیم. این پایداری است: توانایی ما در ایجاد و استفاده از یک مخزن داخلی قدرت.
دنبال خودت می گردی. در بازگشت ارزش ذاتی از دست رفته
ایده ارزش ذاتی یک شخص چیز جدیدی نیست و امروزه منطقی و گسترده است که هر فرد با منحصر به فرد و اصالت خاص خود یک شخص است. اما بیایید به زندگی و آنچه در ذهن افراد مدرن می گذرد بپردازیم. پیشرفت تکنولوژیکی ، اطلاع رسانی جامعه ، سرعت بالای زندگی به طور قابل توجهی بر زندگی یک فرد مدرن تأثیر می گذارد.
یک فرصت از دست رفته؟
اتفاق می افتد که موضوعی وارد زندگی شما می شود و به آرامی شروع به حل و فصل می کند. و همه مکالمات ، عکسبرداری از برنامه های تلویزیونی ، تصاویر انگیزشی در FB ، پست های دوستان - همه چیزهایی که به هر طریقی می بینید به این نتیجه می رسد. بنابراین اخیراً من بحث های زیادی با مشتریان و دوستان در مورد موضوع "
"من عاشق شریک زندگی ام هستم ، اما نمی خواهم با او رابطه جنسی داشته باشم." جستجوی میل جنسی از دست رفته
یکی از مشاوره های مکرر زوج های متاهل ، کافی نبودن یا عدم جذابیت جنسی به شریک زندگی است. "ما یکدیگر را دوست داریم ، خوب کار می کنیم ، اما نمی خواهیم رابطه جنسی داشته باشیم و این کمی نگران کننده است." "همسرم مرا روشن نمی کند. من دیگر او را نمی خواهم"
تحقیق درباره خود: بخشهای درک شده و فراموش شده "من". ما زیر شخصیت های از دست رفته را برمی گردانیم
دوستان ، من می خواهم یک تکنیک مفید را به شما یادآوری کنم ، آن را با مطالب خودم تکمیل کنم. ارزشمند و مغذی! از دیدگاه تحقیق و فعال سازی قابلیت ها و منابع شخصی! بنابراین… وظیفه روانشناسی بررسی خود: بخشهای درک شده و فراموش شده "من"