2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
بحران ها بخشی طبیعی از زندگی ما هستند ، بنابراین ضروری است که بتوانیم به نحوی مفید آنها را مدیریت کنیم)
"… با نزدیک شدن به سی امین سالروز تولد ، ما احساس سرزندگی جدیدی را در خود احساس می کنیم" ، "… گذشته خود را به طور انتقادی تجدید نظر کنیم" ، اغلب ما "… تمایلی به بیرون کشیدن قطعه گذشته و شروع دوباره وجود دارد" ، اما به طور کلی گیل شیئی ، محقق آمریکایی می نویسد: "… ما شدیدا آرزو داریم خود را بشناسید."
"من می خواهم از نو زندگی کنم!" - ما می گوییم) … یک فرد تنها احساس فشار می کند و او را وادار می کند تا به دنبال شریک زندگی خود باشد. یک زن خانه دار تلاش می کند تا به دنیا برود. مردی می خواهد شغل خود را تغییر دهد و فراخوان خود را پیدا کند. والدین بدون فرزند تصمیم به بچه دار شدن می گیرند. و تقریباً همه کسانی که هفت سال ازدواج کرده اند ناامید شده اند.
نزدیک به 30 ، ما نتایج و شیوه های زندگی خود را بیش از حد ارزیابی می کنیم ، دستاوردها و ناامیدی ها را محاسبه می کنیم.
گیل شیئی معتقد است که ریشه ناامیدی این است که ما آن چیزی نشدیم که آرزو داشتیم. احتمالاً ، برای اولین بار ، ما واقعاً متوجه می شویم که زمان بی نهایت نیست ، همه چیز روزی به پایان می رسد ، ممکن است ما در زمان نباشیم …
به گونه ای دیگر ، این پدیده مفهوم مرگ و میر شخصی نامیده می شود. تجربه آن آسان نیست ، اما مفید است ، زیرا در نهایت منجر به شکل گیری مسیر زندگی شما می شود.
روانشناس A. Movhovikov در این باره می گوید: "در سن 30 سالگی ، شخص بخشی از تائو خود را تشکیل می دهد."
به عبارت دیگر ، در این دوره هویت ، جهان بینی ، ارزشها و معانی عادی ما تغییر می کند. باز هم باید به دنبال پاسخ باشیم: "من کیستم ، چرا زندگی می کنم ، با چه کسی در راه هستم ، کدام جاده را انتخاب کنم"؟
به طور طبیعی ، همه اینها باعث عدم قطعیت و مشکلات دیگر می شود. یک فرد می تواند در جستجوی هویت جدید متوقف شود ، و توقف گاهی اوقات می تواند بسیار طولانی باشد.
اگر متوجه شدید که در یک بحران 30 ساله هستید ، چه باید بکنید؟
در اینجا بسیار مهم است که بدانید بحران در 3 مرحله اصلی رخ می دهد: شوک ، مرحله تجربه و تبدیل به تجربه.
فاز شوک ناگهان بوجود می آید و اغلب ما به طور کامل از آن آگاه نیستیم.
جالب ترین چیز پیش می آید مرحله تجربیات … ترجمه معروف هیروگلیف چینی را به خاطر می آورید ، جایی که در کنار بحران همیشه فرصتی وجود دارد؟
این قطبی است که اهرمی است که به ما کمک می کند تلاش های مناسب را انجام دهیم و از یک لحظه سخت عبور کنیم.
هر بحرانی شامل یک منطقه خطر و یک منطقه فرصت است.
اولین مورد رفاه ما را تهدید می کند و باعث ایجاد یک کهکشان کامل از تجربیات پیچیده (وحشت ، ترس ، اضطراب ، وحشت ، ناتوانی ، درماندگی) می شود …
اما در قسمت دوم ، منطقه منابع ، فقط فرصت های زیادی وجود دارد. هیجان و علاقه ، که چشم ها از آن می سوزند!
مهم است که از بحران 30 سال به طور کامل جان سالم به در ببرید ، چه در بخش اول و چه در بخش دوم.
اجازه دهید این پدیده را با باد شدید مقایسه کنیم. شما می توانید از تماشای آن ناتوان باشید و از آن بترسید ، یا می توانید برای مثال از آن برای پرواز با پاراگلایدر یا پرواز بادبادک استفاده کنید!
برخی از مردم بحران را با طوفان مقایسه می کنند. در این حالت ، می توانید با دست های بسته شکایت کنید که شنا بلد نیستید ، یا می توانید با تجربه علاقه ، سعی کنید با این طوفان کنار بیایید. تعامل داشتن!
آن را بردارید و بی سر و صدا روی چیزهای کوچک شنا کنید … سپس جسورتر شوید و مانند یک موج سوار موج سواری را با رانندگی سوار شوید! به طوری که چشمان شما برق می زند و گونه های شما قرمز می شود!)
اینجاست که علاقه ، تعامل و هیجان ما را برمی انگیزد! کنجکاو است که با چیزی که تا کنون ناشناخته است روبرو شوید ، که هم ترسناک است و هم چالش برانگیز! به هر حال ، آنچه را که بیشتر از آن می ترسیم ، بیشتر از همه می خواهیم.
نیاز ما به ریسک ، رانندگی ، نیروی حیاتی است که به سمت چیز جدیدی پیش می رود ، ما را مجبور می کند از بن بست خارج شویم و بر یک دوره دشوار غلبه کنیم. از طریق این احساسات است که بحران می تواند پایان یافته و به یک تجربه تبدیل شود. برای غنی سازی ، به رشد شخصی کمک کنید ، ثبات را افزایش دهید.
به نظر می رسد ، با وجود پیچیدگی زندگی ، بحران سی سالگی انگیزه ای قوی برای تجدید نظر در تجربیات گذشته و تغییر زندگی شما است!
مخلوط انفجاری از حس مبهم قدرت جدید و معانی آمیخته با ناامیدی و افسردگی می تواند به منبعی جدی در راه تغییرات مورد نظر تبدیل شود!
توصیه شده:
من دیگر او را نمی خواهم. و من اصلاً کسی را نمی خواهم چرخه تماس جنسی و خرابی های آن
حوزه صمیمیت و جنسیت مملو از اسطوره ها ، جزم ها و تابوهای بسیار است که از یک سو ، در ظاهر علمی ، از سوی دیگر ، در ظاهر انسان و بزرگسالان تداخل ایجاد نمی کند. زنان اغلب در جلسات با سوالات مربوط به روابط به من مراجعه می کنند و در روند کار ، به هر طریقی ، س questionsالات نارضایتی از زندگی جنسی آنها ایجاد می شود.
"من دیگر او را نمی خواهم. و من اصلاً کسی را نمی خواهم. " چرخه تماس جنسی و خرابی های آن
حوزه صمیمیت و جنسیت مملو از اسطوره ها ، جزم ها و تابوهای بسیار است که از یک سو ، در ظاهر علمی ، از سوی دیگر ، در ظاهر انسان و بزرگسالان تداخل ایجاد نمی کند. زنان اغلب در جلسات با پرس و جو در مورد روابط ، به من مراجعه می کنند و در روند کار ، به هر طریقی ، س questionsالات نارضایتی از زندگی جنسی آنها ایجاد می شود.
چرا زندگی می کنم یا چگونه معنای زندگی شما را پیدا کنم؟
در اغلب موارد س situationsالاتی در مورد معنای زندگی مطرح می شود که افراد از چیزی راضی نیستند. اگر همه چیز مرتب باشد و طبق معمول پیش برود ، هیچ کس چنین س questionsالاتی نمی پرسد. این س ofال درباره معنای وجود زمانی مطرح می شود که شخص در وضعیت ناراحتی روانی عمیق یا بحران وجودی قرار دارد ، که ممکن است با بحران های زندگی همراه باشد - از دست دادن شغل ، طلاق ، تولد یا ترک خانواده.
بحران معنای زندگی نقطه عطفی در زندگی جوانان 35-45 ساله
با خواندن آثار ای. اریکسون ، با توصیف او از بحران وجودی در افراد روبرو می شوم. به نظر می رسد که یک فرد زندگی می کند ، اما هیچ معنایی در زندگی ندارد. یا به نظر می رسد معنایی در زندگی وجود دارد ، اما فقط یک نفر می بیند که این معنا برای او نیست.
درماندگی آموخته چگونه می توانم زندگی خود را دوباره شروع کنم؟
او به دلیل توسعه نیافتگی خود ، متوقف شدن رشد قدرت اخلاقی ، به خاطر سنگینی که با همه چیز تداخل دارد ، غمگین و دردناک بود. و حسادت او را آزار می داد که دیگران آنقدر کامل و گسترده زندگی می کردند ، در حالی که انگار سنگی سنگین بر روی مسیر باریک و رقت انگیز وجود او پرتاب شده بود.