2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
از خودتان فراتر بروید
"می توانید یا نه ، این به شما بستگی دارد" - شعار فیلم "افسانه شماره 17".
در دوران کودکی ، محدودیت ها توسط خانواده و محیط اجتماعی ایجاد می شود ، که از ایده های مربوط به ما ناشی می شود. و سپس ما خودمان ادعاهای خود را پایین می آوریم و به پتانسیل خود ایمان نداریم.
سپس کار پیش می آید - خود را بشناسید و محدودیت جدیدی برای قدرت خود تعیین کنید.
در انجام این کار ، مهم است که اقدامات احتیاطی را انجام دهید تا تلاش به خشونت تبدیل نشود. همانطور که در فیلم "سرباز جین" با شعار: "در طبیعت خود ترحمی وجود ندارد" ، بچه ها به طرز وحشیانه ای از نظر جسمی بارگیری می شدند.
همچنین مهم است که در قطب مخالف خود ترحم قرار نگیرید. روانشناسی قربانی در این قطب شیرین و خطرناک قرار دارد. با لذت بردن از رنج خود ، نمی توانید بر افق هایی که بر روی شانه شما قرار دارد تسلط پیدا کنید.
برای اینکه در وسط طلایی و سالم بمانید ، باید خودتان را بشناسید: مزاج ، سیستم عصبی ، توانایی های فیزیولوژیکی ، بار انرژی بدن ، ویژگی ها و ارزش های شخصیتی.
خوب است بدانید ماموریت - وظیفه زندگی. برای اینکه به شرایط زیر نرسید: وظیفه شما درمان افراد است و برای این منظور ، توانایی های مناسب ارائه شده است. و شما تصمیم گرفته اید که قهرمان سه گانه المپیک شوید.
آیا می توانید تصور کنید که در مسیر دیگران با چه مشکلاتی روبرو خواهید شد.
آیا موافق هستید؟
افق دید خود را گسترش دهید
در سریال مولودژکا ، مربی بازی بازیکنان هاکی بدون پا را به تیم نشان داد و گفت: "فرصت های آنها محدود است ، شما اینطور نیستید. شما آنها را به خودتان محدود می کنید."
در فیلم "افسانه شماره 17" والری خرلاموف به شدت مجروح شد ، که تهدید کرد به کار او پایان می دهد. بازیکن هاکی قلب خود را از دست داد و شروع به نوشیدن کرد. سپس مربی تاراسوف او را به سردخانه برد تا با بچه ها مشورت کند. پس از آن جلسه ، جهنم آموزش بازگرداندن فرم از دست رفته آغاز شد.
و یک سال بعد - درخشان 1972 ، که در آن خرلاموف هوازی هاکی را نشان داد و مورد علاقه جهان قرار گرفت.
در فیلم جنگجوی آرام ، ران دن میلمن در یک تصادف به 17 قطعه خرد شد که با یک صفحه آهنی به هم متصل شده بودند.
یک مربی با تجربه به عنوان یک ورزشکار به او پایان داد.
دوستی به او گفت: "یا قربانی هستی یا برنده. شما یک جنگجو هستید و یک جنگجو عمل می کند. " و دن شروع به فعالیت کرد - برای آموزش.
و یک سال بعد ، در مسابقات دولتی ژیمناستیک هنری ، با تکمیل سخت ترین عنصر ، رکورد جهانی جدیدی را به ثبت رساند.
این عنصر شامل این واقعیت بود که ورزشکار در میله های ناهموار سه بار دور خود می چرخد. و با افزایش سرعت ، مانند یک پرنده پرواز می کند. یک سوتور سه گانه را در هوا می چرخاند و روی هر دو پا فرود می آید.
سالن که با مهارت و سرعت پرواز مسحور شده بود ، با نفس نفس زده فرود را تماشا می کرد.
این گسترش افق ها را چگونه دوست دارید؟
توصیه شده:
ابتدا خودتان را از خودتان پر کنید
وقتی شخصی چیزی برای دادن ندارد ، بر این اساس ، نمی تواند خلق کند . و برای دادن چیزی ، به ترتیب ، باید آن را داشته باشید. اگر شخصی چیزی برای ارائه نداشته باشد ، اگر درونش پر نشده و خالی باشد ، چگونه می تواند خلاقیت ایجاد کند؟ به هر حال ، این امر به همان اندازه برای خلاقیت و حوزه روابط و همچنین هر نوع تعامل و ارتباط قابل اجرا است.
صداقت که از مرزها فراتر می رود
صادق بودن کامل ترین روش دیپلماتیک و ایمن برای برقراری ارتباط با موجودات احساسی نیست. " نقل قول از فیلم "بین ستاره ای". یکی از فضیلت های اصلی که والدین از کودکی سعی می کنند به ما القا کنند صداقت است (از جمله صداقت ، پایبندی به اصول ، وفاداری به تعهدات بر عهده گرفته شده ، اعتقاد ذهنی به درستی که در حال انجام است ، صداقت در مقابل دیگران و خودمان) ، به رسمیت شناختن و رعایت حقوق سایر افراد نسبت به آنچه از نظر قانونی متعلق به آنها است و غیره).
تمرین کار با پیام های سمی - "فراتر از جهان شما"
سلام بر خوانندگان عزیزم! من یک تکنیک مفید برای کار با پیام های سمی را که از یک "دشمن" تهاجمی وارد فضای انرژی ما می شوند ، مورد توجه شما قرار می دهم - افرادی که به طور خطرناکی با ما دوست نیستند. در موقعیت های مرتب و مزمن. منظور من انواع هتک حرمت های غیرقابل قبول است - عزت ، افتخار ، احساسات.
سفری فراتر از واقعیت
تصور کنید که هیچ خیال پردازی ، رویا ، رویایی ، تردید ، پیش بینی و سایر چیزهای زودگذر وجود ندارد. فقط واقعیت برهنه وجود دارد. همه چیز برای شما روشن و قطعی است. میخوای اینجوری زندگی کنی؟ برای من ، چنین زندگی به عنوان نقطه ظهر ژوئیه تلقی می شود:
فراتر از دوران کودکی
سال های نوجوانی - سنی که از آن "ما شروع می کنیم"! زنده ترین خاطرات "ما کی بودیم" از این دوره شروع می شود: اولین تجربیات مربوط به دوستی ، اولین درگیری های شدید تجربه شده که ردپای عاطفی طولانی را به جای می گذارد ، اولین عشق ، اولین سرگرمی های واقعی ، اولین اشک "