ممنوعیت پول

تصویری: ممنوعیت پول

تصویری: ممنوعیت پول
تصویری: ممنوعیت استفاده از پول خارجی در افغانستان 2024, آوریل
ممنوعیت پول
ممنوعیت پول
Anonim

چنین درخواستی توسط مارگاریتا اعلام شد.

و بی دلیل نیست که دختر در داستان خود بر موقعیت مرفه خانواده اش تکیه می کند. مشاهداتی وجود دارد که نشان می دهد افرادی که در خانواده های مرفه بزرگتر شده اند ، درآمد بالاتری نسبت به افرادی که از خانواده های مرفه تر هستند دارند. "محکوم به موفقیت" درباره آنهاست.

مثالهای گوناگونی وجود دارد که چرا چنین است. از نگرش کودکان که باید فقط به این شیوه زندگی کرد ، نه با مترو ، بلکه با تاکسی. انجام تکالیف به تنهایی و نه تنها با فرماندار ، چندین اتاق یا خانه به جای آپارتمان و غیره داشته باشید. و همه این مثالها در مورد جاه طلبی های آینده کودکی است که در خانه والدین ثروتمند بزرگ شده است.

علاوه بر جاه طلبی ها ، حلقه ای از آشنایان نیز وجود دارند که می توانند با حقوق بالا به اشتغال کمک کنند. یا آشنایانی که به شما در راه اندازی مشاغل شخصی کمک می کنند. و اینها اقوامی هستند که آماده سرمایه گذاری روی "تازه وارد" هستند ، از او در گفتار و عمل حمایت می کنند.

و همان "مجموعه اجدادی" وجود دارد که در سطح ژنتیکی ، آن "خط کارآفرینی" را که سطح بالایی از درآمد را در خانواده ای که "ژن موفقیت" غالب است ، ایجاد می کند ، مختل می کند. به هر حال ، هنوز یک قرن نمی گذرد که "کولاک" های سابق دوباره مزارع قوی ایجاد کرده اند ، کسی یک تلویزیون بزرگ دارد ، و یک نفر یک قفسه بزرگ کتاب دارد ، و در لیست پایین تر. همان ژن غالب.

در مورد خانواده مارگوت ، مادرش غالب بود. این زن قد بلند و آراسته چنین قاب فولادی از قدرت روح و قدرت داشت که در کنار آن "فلیکس آهنی" در حال استراحت است.

مامان مارگاریتا ، که جرات کرد اصول جامعه را زیر پا بگذارد. او با دستان زنانه خود ، سلول جامعه را نابود کرد و پدر کودک را بیرون راند. او همه هنجارها و همه قوانین سلسله مراتب خانواده را نقض کرد ، که "تنها حقیقت" قرن گذشته در "محیط" شخصی او بود.

مامان همین جا متوقف نشد. او در یک حرفه مردانه کار می کرد و بیشتر از "مردان" درآمد داشت. دخترم را بزرگ کرد. به شدت. برای بابا و مامان. برای مادر - او پشتکار و قدردانی را آموزش داد ، برای پدر - او سختگیر بود ، احترام می طلبید. در واقع ، "پدر" در اینجا بسیار پرانرژی بود ، و ما در این مورد چه می توانیم انجام دهیم؟ مامان - او همان چیزی است که هست. فردی مستقل و مستقل. ثروتمند ، موفق … بسیار تنها.

و ریتا ، ریتا کوچک ، نیاز به محبت و پذیرش داشت. در همان سبزیجات ، اما با عشق سرو می شد ، اصلاً در گوشت با خون (گویی ، با خون او ، خون ریتا) ، با تجاوز به میز خدمت می شد.

پرخاشگری و پول. سفتی ، شدت ، درد. همه اینها در یک گره با ریتا متصل است. این تصویر مادر است. اگر از مادرتان پول دارید ، باید…. یک قربانی. مثل این.

و تو در این شرایط چه می توانی ریتا؟ شما فقط می توانید شکنجه گران خود را تحقیر کنید. یک شکنجه گر ، یک مادر ، و همراه او ، منابعی که به نظر می رسد به او حق می دهد که شما را مورد رنجش ، عذاب و سرزنش قرار دهد. در چهره خود فریاد می زنید که "هیچ کس و هیچ راهی برای تماس با شما" نیست.

ارتباط روانی ، یا بهتر بگویم ، نگرش ریتا مبنی بر اینکه پول "عنوان" قربانی را برای او فراهم می کند ، در ازدواج او تثبیت شد. در ازدواج زودهنگام در 18 سالگی ناقص خود. فرار از استبداد. از "boHatstvo". همه این "گران قیمت" در دندانها تحمیل شده و در کبد گیر کرده است! همراه با جانور مادر.

خانواده شوهر در امنیت هستند. و مارگوت جوان تقریباً در خدمتکاران زندگی می کند ، زیرا مادر شوهر ، خواهر شوهر وجود دارد ، همه چیز تقریباً در ساختمان خانه باستانی است. و این امنیت او را خوشحال نمی کند ، به خصوص که ریتا از کودکی به او عادت کرده است. فقط چهره "مستبد" تغییر کرده است ، که نعمت هایی را که دوباره در حنجره او وجود دارد ارائه می دهد.

اما وقتی "معجزه" اتفاق افتاد و جوانان از والدین خود جدا شدند ، آزادی آمد! اما … بدون پول به طور دقیق تر ، شوهر همانطور که به دست آورده کار می کند ، همه چیز در نظم اوست. و دختران مارگاریتا "فرار کردند" ، وارد دوره مکاتبات شدند و دوره بودجه تمام وقت را پیش بردند ، و بلافاصله پس از مدرسه به درآمد رسید ، بیشتر از مادر و پدر.ما یک کسب و کار ایجاد کردیم ، و اکنون آنها تقریباً آماده پذیرش مادرم به عنوان منشی هستند.

برای دختران ، این اتفاق مشابه مادربزرگ رخ داد - درآمد با رسیدن استقلال به دست آمد. مادر ریتا ، که زود یتیم شد ، در خانواده ای از اقوام ثروتمند "سیندرلا" بود. و برای او ، آزادی فقط با پول ارتباط داشت.

مستقل باشید ، سربلند و متکی به خود باشید ، زیرا پول او را آسیب ناپذیر می کند.

بله ، در ظاهر اینطور بود. فاقد منابع داخلی برای اطمینان از امنیت ، یتیم از منابع خارجی به شکل پول استفاده کرد و آسیب پذیری او ، که با دقت در پشت حصار محکمی از درآمد بالا پنهان شده بود ، با تجاوز به دخترش شکسته شد.

تمام درد او برای والدین مرده ، برای سالهای سیندرلا بودن ، از ترس و رنج ، تمام این درد به دختر بد اخلاق کشیده شد ، که به "گوساله طلایی" به عنوان آزادیبخش قربانی دعا نکرد. گذشته روی توده ای از خاکستر نشسته بود ، به همراه او ، و مادرش از قبل به اندازه کافی رنج می برد.

برای ریتا ، همه چیز یکسان بود: پرخاشگری = مادر = پول. این دختر با پرخاشگری مادرش ، هم مادر و هم پولش را رد کرد. یک مثال از یک اشتباه منطقی این است که جنبه های مختلف زندگی را در یک گره قرار دهید. نمونه های زیادی از این دست وجود دارد: "خوشبختی ازدواج است" ، "بچه ها معنی زندگی هستند" ، "زندگی بدون گربه یکسان نیست."

_

آیا مارگاریتا مادرش را "بخشیده" است؟ بنابراین ، همانطور که روانشناسان توصیه می کنند؟ او سالها او را "بخشید" ، زیرا "درست" است. فایده ای ندارد ، همانطور که خودتان می فهمید (کسانی که تحت فشار "بخشیدند").

در شیرجه ، ریتا آن درد مادر دختر را لمس کرد و فهمید که پرخاشگری مادرش از کجا نشات می گیرد. به نظر می رسید هیچ کس برای بخشیدن وجود ندارد ، به ویژه اینکه مادرم تا آنجا که می تواند زنده ماند و به احتمال زیاد در زمانهای توصیف شده جوانتر از ریتا کنونی بود. دختر بچه گرگ است. این مادر ریتا است. یک دختر یتیم ، یک توله گرگ ، در شرایطی که برای کودکان نیست زنده می ماند.

به لطف پیوند ذهنی "قربانی شدن پول" ، در حال حاضر در زندگی بزرگسالان ، مارگاریتا گاه و بیگاه خود را در تلاش برای افتادن در این حالت قربانی می بیند ، ظاهراً ، ناخودآگاه امیدوار به جذب درآمد است.

در حال حاضر ، به طور دقیق ، دانش در سطح احساسات ، ناخودآگاه وجود دارد که:

  1. قربانی با یک تعریف ساده حق دریافت پول ندارد.
  2. پول یک منبع خیالی است که آسیب ناپذیری و آزادی را فراهم می کند.
  3. منبع واقعی عشق و حمایت متقابل است (صد روبل نداشته باشید ، اما صد دوست داشته باشید … یا یک مادر).
  4. مامان آنقدر ریتا را دوست دارد که فقط در مقابل او آسیب پذیری را نشان می دهد ، البته با طرف مقابل (پرخاشگری).
  5. به محض اینکه ریتا از رد مادر خود دست برد ، مادرش "نشان دادن شخصیت خود" را متوقف کرد.
  6. فرزندان عاقل تر از والدین خود هستند.
  7. مامان ریتا را از بدترین درک خود ، درک مادر ، محافظت کرد.

اغلب در اینترنت نکاتی وجود دارد ، هم در مورد "بخشیدن" والدین و هم در مورد احترام به پول ، تا بتوانند زندگی کنند.

شما می توانید برای بت گوساله طلایی طولانی و سخت دعا کنید ، کیف های مجلل بخرید و مراسم مختلف را برای جذب پول انجام دهید. اما اگر پول "انرژی" است ، همانطور که کسانی که اسرار پولی را توصیف می کنند می نویسند ، ابتدا باید بدانید که "پول" دقیقاً برای شما معنی دارد.

شاید طعم و بوی این پول برای شما با همان حقارت که مارگاریتا نسبت به پول داشت رنگ آمیزی کند؟ و آیا همان درک ناخودآگاه عمیقی را دارید که برای پول باید وارد موقعیتی زیر دست و آسیب پذیر شوید؟ یا نگرش های دیگری وجود دارد که پول را در یک "رنگ" خاص رنگ آمیزی می کند ، به عبارت دقیق تر ، معنای مقدس خود را به آنها می دهد.

کارت های تاروت جنبه های واقعیت را توصیف می کنند. کسی واژه استعاری را واضح تر می فهمد. خورشید آرکان وجود دارد. او می تواند "شادی ، وضوح آگاهی ، یک نتیجه مطلوب" را تجسم کند. این می تواند در میان چیزهای دیگر به معنای "پول" باشد ، اما فقط برای افرادی که کلمه "پول" را از این طریق به عنوان "وضوح آگاهی" درک می کنند. کسی آنها را ، پول ، روی کارت "شیطان" به عنوان "شر ، فسق و وسواس" می بیند.

برای افراد اول "پول" یک همراه دلپذیر در زندگی است ، و برای دومی چیزی است که می توان از آن فرار کرد. عشق و نفرت. ثنویت. و اگر به خاطر داشته باشید ، "شیطان" "جدایی" ، "تفکیک" است. "عشق و نفرت.من می خواهم و رد می کنم. من مراسم مربوط به پول را انجام می دهم و اجازه نمی دهم که وارد شود."

آیا می خواهید بفهمید "چه شیطان" شما پول ندارید؟ برای درک و از بین بردن علل ، تکنیک های هیپنوتیزم را ارائه می دهم.

همانطور که به ما آموخته اند ، تجزیه و تحلیل (درک دلایل) در حال حاضر نیمی از راه است. در روانکاوی ، این کار یک سال به طول می انجامد. در حالی که در غوطه وری هستید - فقط 20 دقیقه از جلسه و بقیه زمان - برای حذف آن "بلوک ها" و یادگیری استراتژی های جدید رفتار.

فرد باید نه با ذهن ، بلکه با ناخودآگاه کار کند. و در اینجا شما نمی توانید بدون راهنما انجام دهید.

راهنمای شما ایرینا پانینا

با هم راهی برای امکانات پنهان شما پیدا خواهیم کرد!

توصیه شده: