2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
سلام بر خوانندگان عزیزم! من یک تکنیک مفید برای کار با پیام های سمی را که از یک "دشمن" تهاجمی وارد فضای انرژی ما می شوند ، مورد توجه شما قرار می دهم - افرادی که به طور خطرناکی با ما دوست نیستند. در موقعیت های مرتب و مزمن. منظور من انواع هتک حرمت های غیرقابل قبول است - عزت ، افتخار ، احساسات.
این تمرین بسیار سازگار با محیط زیست است. عدم ادامه تجاوز با اثر محافظتی طرف آزرده غیرقابل قبول.
**********************************************************
برای شروع ، من یک افسانه قدیمی را به خوانندگان یادآوری می کنم - "مثل هدیه پذیرفته نشده" همانطور که توسط بوریس گربنشچیکف ارائه شده است.
و همین معنی در قصار معروف خیام.
بر اساس خرد ارائه شده در بالا ، استراتژی پیشنهادی ساخته شده است -
فراتر از دنیای تو
ارائه مداوم تمرین.
مرحله I. "خرابی پاندول"
ترفند معروف وادیم زلند را به یاد دارید که او آن را "شکست پاندول" نامید؟ من یک گزیده کوتاه از کتاب "فضای انواع" را نقل می کنم …
کل راز این است که مدافع هیچ چیزی در برابر حمله ندارد. او با خط مهاجم موافقت می کند ، مدتی با او راه می رود و سپس رهایش می کند. انرژی مهاجم در خلا خالی می شود ، زیرا اگر مدافع "خالی" باشد ، هیچ چیز نمی تواند او را متصل کند.
در وضعیت تجاوز غیر منتظره ، شما (چه موافق باشید چه نباشید) خود را در یک "میدان نظامی" مشترک می یابید ، اما … اگر این را نمی خواهید - کنار بگذارید - و مین ، درگیر نبرد نشوید. توسط "لغزش" توسط
در یک برنامه کاربردی ، این آموزش به این شکل است:
1. درگیر مشاجره نفرت انگیز نشوید ،
2. و "گلوله باران" تهاجمی را قبول ندارید ،
3. فقط از نظر ذهنی "دور شوید"-و-و-و "آسیب" رخ نخواهد داد.
مرحله دوم "سزار - سزار ، یا هر کدام در سناریوی خود."
بسیار مهم است که در پایان تجاوزی که رخ داده است ، سرزنش را به خودتان نسبت ندهید: آنها می گویند ، همه چیز به خاطر من و به دلیل بدی من اتفاق افتاده است.
در هیچ موردی
ممکن است متجاوز در داستان شما تصادفی نباشد (منظور من الگوریتم های عمیق ذهنی است) ، اما مطمئناً به تقصیر شما تجاوزکار نیست ، اما طبق کلمات بالدار I. Krylov …
"اوه ، من چه گناهی دارم؟" - "ساکت شو! من از گوش دادن خسته شده ام ،
اوقات فراغت برای جبران گناه تو ، توله سگ!
شما مقصر این واقعیت هستید که من می خواهم غذا بخورم."
- گفت و بره را به جنگل تاریک کشاند.
به یاد داشته باشید: اگر گناه خود را "حفر کنید" ، از راه تجاوزگر پیروی خواهید کرد - او روی قربانی حساب می کند ، بنابراین گناه شما در دستان او قرار می گیرد …
در این صورت شما در کنار دشمن هستید …
بنابراین…
1. متجاوز را در سناریوی مورد علاقه خود - نبردهای نظامی ، فتوحات و شکستها - رها کنید - این داستان اوست.
2. تقسیم کنید ، خود را کنار بگذارید.
3. و خود را در فضایی متعادل و مسالمت آمیز نگه دارید - بدون جنگ و گلوله باران.
به هرکدام از خودش! موافق!
مرحله سوم خارج از دنیای تو
و اکنون ما به مهمترین مرحله روش شناسی من - تأیید ثبات شما - می رسیم.
بنابراین اکنون ، وقتی …
1. شما خود را از میدان جنگ خارج کردید و
2. داستان خود را از داستان دشمن جدا کنید ، کار دیگری انجام دهید …
بقایای آثار "جنگی" را در خارج از دنیای خود ، همراه با شخصیت دشمن و احتمال حملات مکرر ، به صورت ذهنی بیرون بیاورید. و سپس - یک گنبد دفاعی ذهنی ، مانند یک "آهنین" برای رهگیری و انهدام موشکهای نفوذی به درون خود ، بر روی خود بسازید. شما می توانید محافظ آینه ای ایجاد کنید: هر چیزی که به شما خطاب شده است به فرستنده بازگردانده می شود. بنابراین متجاوز ، چه بخواهد و چه نخواهد ، خود مجازات می شود. بگذارید با قوانین خودش زندگی کند! برای هر یک از خود - به یاد دارید؟
این کل تکنیک است ، دوستان عزیز. دفاعی ، اکولوژیکی و عاقلانه. مرزهای خود را تقویت کنید.
انتشار را با یک قصور دیگر به پایان می برم.
پیشنهاد می کنم الماس بمانید! حتی در سخت ترین شرایط
توصیه شده:
جهان درون است و جهان بیرون است. برای درک آنچه بر شما می گذرد ، به اطرافیان نگاه کنید
نویسنده: ایرینا دیبوا منبع: از سالن کمک بگیرید. افرادی که شما را احاطه کرده اند ، و داستانهای مرتبط با آنها ، به شما کمک می کنند تا بفهمید که چه اتفاقی برای شما می افتد ، در جهان خودتان ، در روح شما. *** یک معلم جدید به کلاس دخترش آمد.
از افراد سمی ، از جمله بستگان سمی دور شوید
تصمیم عدم تماس با یکی از اعضای خانواده عمیقا شخصی است. برای برخی از ما ، بهبود زخم مادر تنها از طریق تماس با مادر امکان پذیر است. در این سناریو ، درمان ارتباط جدیدی عمیق تر بین مادر و دختر ایجاد می کند - و این بی نهایت زیبا است. من این اتفاق را دیده ام و واقعاً الهام بخش است.
توهمات یک جهان فقط در یک جهان بدون عادت
بزرگترین دختر من ، مارینا ، در مورد همکلاسی خود گفت که "دوباره بیمار شد. و مادرش نیز بیمار است ". او دوباره بیمار شد - این عود سرطان خون است. یک همکلاسی فقط یک هفته قبل از تعطیلات تابستانی در کلاس خود ظاهر شد ، قبل از آن - بیمارستان ها ، شیمی درمانی … "
پیام والدین. چه صدایی در سر فرزند شما می آید؟
صدایی که ما اکنون با فرزندمان صحبت می کنیم برای همیشه برای او باقی می ماند. با این صدا است که او با خود صحبت می کند و بزرگسال می شود. همه سرزنش ها ، اخلاقی ، نارضایتی ما از او اساس نگرش خود او نسبت به خودش تلقی می شود. این که آیا او قادر به حمایت از خود خواهد بود ، به او روحیه می بخشد ، آیا به نیروهای خود ایمان موثری خواهد داشت ، چقدر با خود مهربان خواهد بود و آیا اصلاً قادر خواهد بود با خود مهربان باشد ، بستگی به این دارد که ما الان بهش میگه صدای مادر ، نگرش مادر ، ال
پیام های والدین که مانع از کار می شوند
بزرگسالان اغلب متوجه نمی شوند که تحت تأثیر احساسات چه کلماتی به فرزندانشان گفته می شود. با این وجود ، هر عبارتی که در گرمای لحظه پرتاب می شود ، در سر کودک واریز می شود و یک مفهوم پایدار از اهمیت خود ، از نگرش مادر و پدر به وجود او ، از نقش او در زندگی خانوادگی و اجتماعی ایجاد می کند.
