مادران مختلف مورد نیاز هستند ، همه نوع مادران مهم هستند

فهرست مطالب:

تصویری: مادران مختلف مورد نیاز هستند ، همه نوع مادران مهم هستند

تصویری: مادران مختلف مورد نیاز هستند ، همه نوع مادران مهم هستند
تصویری: همه چیز درباره رابطه جنسی در بارداری 2024, آوریل
مادران مختلف مورد نیاز هستند ، همه نوع مادران مهم هستند
مادران مختلف مورد نیاز هستند ، همه نوع مادران مهم هستند
Anonim

از کجا "نارضایتی" خود را از مادر و والدین دریافت می کنیم؟ آیا واقعاً از کودکی می دانیم که به چند کیلوگرم مراقبت نیاز داریم ، به چند تن توجه ، چند میلیون بوسه؟ این اعداد کجا هستند؟ البته همه چیز در مقایسه است. اگر ما در جزیره ای متروک زندگی می کردیم ، نمی دانستیم - چه مادرهای دیگری در جهان وجود دارد؟ ما تصور می کردیم که مادر تنها است ، و او کسی است که باید باشد ، یعنی او به طور ایده آل برای من مناسب است (نگاه کنید - نه "ایده آل" ، بلکه "ایده آل"!)

در آموزش خانواده درمانی ، یک شرکت کننده ، زنی در 50 سالگی ، به "موفقیت" خود می بالد - سرانجام ، مادرش بوسیدن او را آغاز کرده است!

زن با اشتیاق در مورد این صحبت می کند و نمی فهمد - چرا هیچ کس به او تبریک نمی گوید ، چرا هیچ کف زدن نمی شود؟ برعکس - او لبخندهای خجالت زده ، نگاههای دلسوزانه می بیند - قضیه چیست؟ - آیا این نتیجه سالها آموزش ، روان درمانی نیست؟ در واقع ، فقط می توان با این زن همدرد بود - چقدر انرژی ، قدرت ، الهام او را صرف روابط با همسرش و فرزندان نکرد ، که می توان به او گفت: بسیار خوب! بیهوده نیست! - نه! - او به این نتیجه رسید که بالاخره مادرش شروع به بوسیدن او کرد - و حالا چه؟ - خوب ، البته ، می توانید هدفی را حتی بیشتر تعیین کنید - به مادر بیاموزید آنچه را که در دوران کودکی فاقد آن بود انجام دهد ، و - می بینید - زندگی به این ترتیب می گذرد ، به تربیت مادر می انجامد.

استفادش چی هست؟ - به هر حال ، شما نمی توانید دوران کودکی خود را برگردانید ، زیرا بوسه ها ، مراقبت ها و غیره از دوران کودکی برای آن دختر کافی نبود. اما آن دختر در حال حاضر بزرگ شده است ، این همان چیزی است که او - دوست نداشتنی ، بدون مراقبت ، بدون بوسه ، خوب - اکنون وظیفه این توشه است که از والدین خود دریافت کرده است ، سعی می کند روابط را تنظیم کند ، فرزندان را بزرگ کند. اما ، متأسفانه ، اغلب وقت و تلاش برای این کار وجود ندارد - همه با مادرم به "رویارویی" رفتند …

در مقابل من یک دختر جوان است ، زنی 28 ساله ، بسیار جذاب ، او داستان خود را می گوید - شوهر فوق العاده ، عزیز ، همه چیز خوب است - زندگی کنید و شاد باشید ، اما - پس از تولد فرزندی هیچکدام را ندارد قدرت و میل به بودن با شوهرش ، خالی بودن درون ، خستگی ، احساس ناراحتی عمیق می کند. ما شروع به درک می کنیم - چه چیزی معلوم می شود؟ - او به سادگی با نارضایتی از مادرش خورده می شود ، در مورد اینکه چگونه مادرش او را به اشتباه تربیت کرده است ، زن شکایت می کند که ظاهراً در دوران کودکی او توسط مادرش "رد" شده است. من به این زن باهوش و زیبا نگاه می کنم و نمی توانم بفهمم که چگونه می تواند اینقدر زیبا بزرگ شود ، برای عشق ازدواج کند ، فرزندی به دنیا بیاورد و در عین حال توسط مادرش در کودکی طرد شود. اما - پس از همه ، مایه تاسف است! - به دختر اطمینان می دهد. البته ، من موافقم - اگر خوشحال بودید ، چگونه مادر شما می دانست که تربیت او اشتباه است؟ اما - برای شادی خود را قربانی کنید تا بار دیگر مادر خود را سرزنش کنید ، و از او توبه کنید - چرا این مازوخیسم؟

مثال مشابه دیگر. زن 32 ساله ای شکایت می کند:

من رابطه وحشتناکی با مادر خودم دارم.

در سخت ترین لحظات زندگی او ، او هرگز آنجا نبود ، هرگز از نظر اخلاقی حمایت نمی شد ، فقط مورد انتقاد قرار گرفت ، تحقیر شد. علاوه بر این ، او همیشه مرا به عنوان یک رقیب می دید و همیشه در زندگی شخصی من دخالت می کرد. به عنوان راه حلی برای این مشکل - من با یک خارجی ازدواج کردم و اکنون ما یک پسر 3 ماهه داریم. به تازگی به شهرم بازگشتم ، به خانه ای که مادرم در آن زندگی می کند. یک ماه بعد ، مادرم ناگهان رسوایی کرد و با بچه ای در آغوش از خانه بیرون کرد …"

ما می بینیم که یک زن طوری رفتار می کند که انگار یک کودک است ، یک دختر آزرده ، همچنان به مادر خود نشان می دهد که انتظار رفتار متفاوتی دارد ، عکس العمل متفاوتی از او دارد ، اما - پارادوکس - هیچ چیز تغییر نمی کند ، بلکه برعکس ، بدتر می شود. اما او ازدواج کرد ، یک نوزاد به دنیا آورد - شوهر ، فرزندش کجا هستند ، آنها در زندگی او چه جایگاهی دارند؟ یا آیا او در زندگی خود یک وظیفه دارد - آموزش مجدد مادرش؟ غمگین. چون ناامید کننده است مادران خود را مجددا آموزش نمی دهند و حتی اگر - ناگهان - تغییر کنند - این برای ما نیست ، نه به این دلیل که من و مادرم بتوانیم تا ابد خوشبخت زندگی کنیم.

خوشبختی ما در خانواده جدید ما است ، که به لطف Gd (و از جمله مادر) وجود دارد ، در آنجا ما باید مشکلات را حل کنیم ، شوهر و فرزندان را پرورش دهیم - آنها مدتها منتظر بودند ، منتظر نمی مانند ، آنجا برای مدت طولانی کار کافی خواهد بود … و از این گذشته ، این زن دختر مادرم است ، چرا آنچه از مادرم است ، حتی اگر بهترین نباشد - آنچه او انتقاد می کند ، تحقیر می کند و به اصلاح این ویژگی ها در او می پردازد. خانواده؟

به هر حال ، شما می توانید و باید با مادر خود به شکلی کاملاً متفاوت - در درون خود - "بجنگید" ، به هر حال ، ما ادامه مادر هستیم - آیا آن را انکار نمی کنیم؟ ما ویژگی های مادر خوبی داریم ، اما ، البته ، معایبی نیز وجود دارد که ما به ارث برده ایم. با این حال ، برخی ممکن است بحث کنند - آنها می گویند ، آنها اصلاً شبیه مادر خود نیستند - این حیله است. آنها فقط ترجیح می دهند "چشمان خود را" به روی شباهت ببندند تا نه با خود ، بلکه با مادر خود برخورد کنند … بنابراین ، بیایید کاستی های مادر را اصلاح کنیم ، اما در خود خواهید دید که چقدر مشکل است ، و سپس شما با مادر شما همدردی و درک خواهید داشت.

در فیلم زیبای "سونات پاییزی" برگمان ، فقط وضعیت مشابهی بیان شده است - دو خواهر ، بزرگسالان ، یکی مدتها ازدواج کرده است ، هنوز با کینه مادرش زندگی می کنند ، همه امیدوارند که نگرش خود را نسبت به او تغییر دهد آنها … در این زمان شوهر خواهران بزرگتر با صبر و حوصله منتظر است تا همسرش سرانجام به او مراجعه کند ، با او "زندگی می کند" ، نه "با مادر" …

یادم می آید وقتی بچه بودم ، وقتی به دیدن یکی از دوستانم می رفتم ، مادرش را می دیدم که در حال بوسیدن ، بغل کردن ، با او مهربان بود ، در مورد مادر خود نیز چنین چیزی را می دیدم ، می پرسیدم: "خدایان ، چرا مادرم اینطور نیست؟ " اما وقتی ناگهان تصور کردم مادرم اینقدر با من مهربان است ، بسیار ترسیدم ، احساس کردم که این مادر من نیست ، بلکه یک غریبه ، نوعی خارق العاده ، از دنیایی دیگر ، از سیاره ای دیگر است ، و من نمی دانم نمی دانم - چگونه با چنین مادری رفتار کنم ، چگونه ، به چه زبانی با او صحبت کنم؟

به نظر من چنین تصویری - روح کودک از بالا نگاه می کند و انتخاب می کند - در شکم چه کسی قرار بگیرد ، در کدام خانواده بهتر است وارد شویم؟ و البته ، من فکر می کنم که او مناسب ترین را برای خود انتخاب می کند. اما او هنوز این فرصت را دارد که از بالا مقایسه کند و "ایده آل ترین" را انتخاب کند. و اتفاقاً چنین مواردی وجود دارد؟

توصیه شده: