چگونه می توان معنای زندگی را پس از 30 سال پیدا کرد؟

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه می توان معنای زندگی را پس از 30 سال پیدا کرد؟

تصویری: چگونه می توان معنای زندگی را پس از 30 سال پیدا کرد؟
تصویری: Как живёт Евгения Медведева и сколько она зарабатывает 2024, ممکن است
چگونه می توان معنای زندگی را پس از 30 سال پیدا کرد؟
چگونه می توان معنای زندگی را پس از 30 سال پیدا کرد؟
Anonim

انسان از بدو تولد یک موجود ساده لوح است و در دوران کودکی بسیار قابل پیشنهاد است. اما با گذشت سالها از بین می رود. و در نقطه ای ، در بازه زمانی بین 30 تا 40 سال (هرچند کسی زودتر ، کسی دیرتر ، و کسی هرگز اصلاً) لحظه ای فرا می رسد که متوجه می شوید همه آنچه قبلاً به عنوان اهداف مورد استفاده قرار گرفته اند ، به عنوان چیزی از اهمیت و ارزش ، چیزی بیش از یک "razvodilov" پیش پا افتاده برای تسهیل مدیریت خارجی نیست. یا نمی فهمید ، اما احساس می کنید - مانند یک خلاء درونی ، مانند نارضایتی ، مانند گم شدن ، مانند سردرگمی ، مانند از دست دادن معنا و جهت گیری در زندگی. ماهیت یکسان است.

اگر علاقه به همه چیز ناپدید شده است و هیچ چیز در زندگی خوشایند نیست

این سیگنالی است که زمان بزرگ شدن جدی آن فرا رسیده است. به طور معمول ، یک فرد سالم و توسعه یافته همیشه می داند که از زندگی چه می خواهد و واقعاً به چه کارهایی علاقه دارد.

اگر به چیزی علاقه ندارید و هیچ چیز شما را خوشحال نمی کند ، این بدان معناست که شما به جایی رسیده اید که دیگر نمی توانید به خودتان دروغ بگویید. یا سخت تر می شود. چه باید کرد؟ یاد بگیرید که با خودتان صادق باشید. و قبل از هرچیز ، به عنوان یک واقعیت عینی تشخیص دهید که هر چیزی که قبلاً به آن اعتقاد داشتید ، و آن را حقیقتی تزلزل ناپذیر ، درست و واقعی می دانستید ، چیزی بیش از یک توهم و واقعیت ناکافی یک شیعه نیست.

از شما الهام گرفته شد و معتقد بودید که مهمترین چیز تحصیلات عالی است و سپس همه چیز در زندگی به خودی خود پیش می رود. معلوم شد که اینطور نیست.

از شما الهام گرفته شد و اعتقاد داشتید که مهمترین چیز این است که شغلی را بدست آورید که حقوق خوبی داشته باشند ، در آنجا حرفه ای بسازید و با خوشحالی تا زمان بازنشستگی کار کنید ، یک ماشین به صورت اعتباری و یک آپارتمان با وام مسکن بگیرید. واقعیت به زودی نشان داد که پول نمی تواند شما را خوشحال کند و "اسارت مالی" و ترس از دست دادن درآمد پایدار شما را به بردگی تبدیل کرد.

نتیجه دروغ گفتن به خودتان و اعتقاد به توهمات ، و باور نکردن به آنها ترسناک است ، زیرا در این صورت شما باید واقعاً ، و برای تغییر ، سرد نباشید ، زندگی خود را به وجودی کسل کننده و خاکستری کسل کننده تبدیل کنید ، جایی که انرژی ، یعنی ، نشاط ، درگیری های ناخودآگاه داخلی مانند جاروبرقی از بین می رود … هیچ معجزه ای رخ نخواهد داد. در پیش روی یک سالخوردگی بیمار ناراضی و آگاهی از ناسزاگویی چشم اندازهای زندگی است.

آیا می توان همه چیز را تغییر داد؟ فقط بستگی به خودت داره

چگونه زندگی را از نو شروع کنیم

"شروع زندگی دوباره بسیار آسان است! من این کار را هر دوشنبه و هر سال جدید انجام می دادم! " - این شعار شخصیت کودک مدرن است. این واقعاً الهام بخش است. درک این که شما می توانید. شما فقط باید یک دوشنبه مناسب را انتخاب کنید ، یا حتی بهتر ، منتظر سال آینده باشید. بعد بهت نشون میدم!

این از نظر کودکانه ساده لوحانه است ، اما یک دروغ بسیار قوی است. این امر به تأخیر انداختن لحظه تصمیم گیری کمک می کند ، در حالی که برای خود یک جانشین قابل اعتماد ارائه می دهید. "خوب ، من رد نمی کنم ، مطمئن هستم که دوشنبه!". اما دوشنبه فرا می رسد و ناگهان انواع مسائل و شرایط مهم آشکار می شود ، انواع لحظات و تفاوت های ظریف که به خوبی اجازه نمی دهد طبق برنامه ریزی شده شروع شود. بنابراین ، بهتر است موکول شود. تا دوشنبه آینده. و اینگونه است که "دوشنبه ، که هرگز نخواهد آمد" ظاهر می شود.

چه باید کرد؟

علاوه بر راه حل آشکار (آگاهی از مشکل وجود دارد - من به متخصص می روم و کار را شروع می کنم) ، راهی برای تنبل ها یا ترسوها وجود دارد. فقط روزنامه نگاری را شروع کنید. و این عادت است که حداقل هفته ای یکبار آن را بخوانید. درباره اهداف ، خواسته ها ، ترس های خود ، آنچه برای تغییر زندگی خود انجام داده اید و آنچه می خواهید انجام دهید بنویسید. هرچه بیشتر بنویسید و بیشتر بخوانید ، سریعتر به درک ناخوشایندی خواهید رسید که در کجا و چه چیزی به خودتان دروغ می گویید.

اگر بعد از آن متوقف نشدید و به نوشتن خاطرات خود ادامه می دهید ، صادقانه و صریح بنویسید ، در نظر بگیرید که نیمی از کارها قبلاً توسط شما انجام شده است. سپس مرحله بعدی تحول است.

Image
Image

هدف زندگی من چیست

از نظر ژنها ، فرد زیر 30 سال باید برنامه خود را انجام دهد - یک نسخه بیولوژیکی (ترجیحاً بیش از یک) ایجاد کند و شروع به عقب نشینی به دنیای دیگر کند. کل ساختار بدن برای این کار "تیز" شده است. یعنی بعد از 30 سالگی ، زندگی یک فرد معنای بیولوژیکی ندارد. اما دیگری دارد.

یک اشتباه کلاسیک که توسط بسیاری از افرادی که دستورالعمل "یافتن معنی زندگی را در 30 دقیقه" خوانده اند انجام شده است ، این است که سعی می کند بر اساس "نسخه فعلی خود" ، برای خود اهداف تعیین کند. یا به عبارت دیگر ، سعی کنید خانه خود را بر اساس ارزش های غلط ، افسانه های اجتماعی ، اسکیزو ، روند مد ، ایده های افراد دیگر و انواع نسخه های محدود کننده بنا کنید.

هر هدفی که از این طریق تعیین شود ، هدفی خواهد بود که "از ذهن" تعیین شده است و با انرژی انگیزه درونی "ارتباط" نخواهد داشت. این بدان معناست که تمایلی به انجام کاری برای رسیدن به چنین هدفی وجود نخواهد داشت. این در بهترین حالت خود است.

در بدترین حالت ، می توان هدف را جبران بیش از حد تعیین کرد. هنگامی که نقص های واقعی یا خیالی (ملیت ، منشأ یا موقعیت اجتماعی "اشتباه") با فعالیت عصبی فعال که بدن را از بین می برد جبران می شود. شخص فقط به دلیل عصبانیت ، عصبانیت یا نفرت به سمت برخی مهم از نظر رسمی ، اما هدف جدی نمی رود. نتیجه می گیرد و بر اثر بیماری های قلبی عروقی می میرد. یا افسرده می شود.

نشانه اصلی "هدف شما" این است که با انرژی درونی طنین انداز است. این می تواند خود را در احساس عشق عمیق نشان دهد. یا لذت بردن. یا آگاهی از زیبایی ، قدرت و عظمت آنچه تصور می شد. مهم نیست ، مهم این است که فرد بین هدف و خود احساس وحدت کامل کند.

چنین هدفی را نمی توان اختراع کرد. او فقط می تواند ، همانطور که می گویند ، "زایمان کند" ، زیرا ارتعاشات خود را در سطح ایده آل و معنوی گرفته است. هیچ الگوریتم مشخصی وجود ندارد که نتیجه مورد انتظار را ارائه دهد ، و نمی تواند وجود داشته باشد. الگوریتم مورد نیاز روبات ها و مدیران است. س ofال در مورد یافتن هدف ، معنای زندگی شما یک سوال بسیار ظریف و بسیار عمیق است که برای برش و صیقل نیاز به تکرارهای خاصی دارد. می توان آن را با فرایند خلاق ایجاد یک تصویر یا مجسمه مقایسه کرد ، هنگامی که یک تصویر از یک بوم خاکستری ایجاد می شود و یک تصویر جامع از یک تکه سنگ خشن ایجاد می شود.

چشمک زدن مجدد آگاهی

مانع اصلی بر سر راه یافتن معنای زندگی خود شخص است. به عبارت دقیق تر ، "سیستم عامل" فعلی او (معروف به "تصویر جهان") در سرش ، و ناشی از کودک گرایی شخصی ، برای اطمینان از یکپارچگی و ایمنی این "تصویر ناکافی از جهان" به خود دروغ می گوید.

تمرین نشان می دهد که غلبه مستقل بر این مانع تنها در حالت بحران عمیق شخصی و شرایط شدید زندگی ، زمانی که می خواهید یا نمی خواهید ، امکان پذیر است و باید چشمان خود را باز کنید و آنچه را که به سادگی متوجه آن نشده اید ، ببینید. -خالی از قبل برای دیدن زندگی ، درباره مردم ، درباره عشق ، دوستی و از همه مهمتر درباره خود در زمان حال.

س questionال این است که هیچ داوطلبی وجود ندارد که داوطلبانه وحشت اردوگاه های کار اجباری ، شدت مشکلات زندگی یا فروپاشی کامل همه چشم اندازهای زندگی را تجربه کند. و شما باید معنی را بیابید ، در غیر این صورت فرایند آنتروپی داخلی شما را از انرژی محروم کرده و آن را به ویرانه ای خسته کننده و فرسوده تبدیل می کند.

گزینه دیگر استفاده از "آینه" است. بله بله دقیقا. فقط نقش او توسط شخص دیگری ایفا می شود و به شما کمک می کند توجه خود را به هر کجا که در زندگی فکر می کنید هدایت کنید و جرات نمی کنید آن را هدایت کنید. اینگونه است که بینش ها ، بینش ها ، تصوف و همه آن جاز متولد می شود. این به ما کمک می کند ، از طریق جنگل دروغ و بادگیرهای توهم ، به منبع خالص حقیقت برسیم. حقیقت در مورد خودتان. درباره زندگی. درباره مردم. درباره معانی.

این روند جرقه زدن آگاهی است.احساس می کنید به آن نیاز دارید؟ آیا احساس می کنید فرآیندهای فعلی در ناخودآگاه شما فقط مشکلات ایجاد می کند و راه حل ها را ایجاد نمی کند؟ شما می خواهید معنای زندگی را بیابید و از نو زندگی کنید. برای مشاوره رایگان ثبت نام کنید. می بینم چگونه می توانم به شما کمک کنم.

توصیه شده: