15 تفکر در مورد رشد شخصی و بهبود خود

فهرست مطالب:

تصویری: 15 تفکر در مورد رشد شخصی و بهبود خود

تصویری: 15 تفکر در مورد رشد شخصی و بهبود خود
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, آوریل
15 تفکر در مورد رشد شخصی و بهبود خود
15 تفکر در مورد رشد شخصی و بهبود خود
Anonim

من این مقاله را در اول یا دوم ژانویه نوشتم - به عنوان بخشی از جمع بندی نتایج سال گذشته. سپس ، به منظور درک بهتر تجربه سال گذشته ، تصمیم گرفتم افکار و نتیجه گیری های کلیدی از زمینه های مختلف زندگی را برای خود برجسته کنم. در اینجا من فقط مواردی را انتخاب کرده ام که به نظر من ممکن است برای افراد دیگر جالب باشد.

برای روشن شدن: مقاله ای در مورد تجربه و یافته های من. برای برخی ممکن است جالب و مفید به نظر برسند ، برای برخی دیگر ممکن است اصلاً مرتبط نباشند. این خوبه.

در مورد مشکلات

فکر شماره 1 فرمول "اگر نمی دانید چه کاری انجام دهید ، کاری انجام دهید" کار می کند

در شرایطی که هیچ چیز مشخص نیست ، شما چیزی نمی خواهید و به طور کلی همه چیز بد است ، خوب است حداقل کاری انجام دهید. حرکت رو به جلو بازخورد می دهد ، که بسیار مفید است. علاوه بر این ، همه اقدامات فوراً نتیجه نمی دهند. اکنون نتایج کارهایی را که در نیمه اول سال انجام دادم دریافت می کنم - بسیار خوب است. و روز گذشته ، من به طور غیر منتظره از تمرین سه سال پیش بسیار سود بردم. من موفق شدم او را فراموش کنم ، اما او در مورد من ، به عنوان معلوم شد. بنابراین گاهی اوقات حرکت رو به جلو به تنهایی حتی بدون هدف خاصی سودمند است.

فکر شماره 2 ناخودآگاه ما بسیار باهوش است

وقتی نمی فهمید کجا بروید ، بهتر است به شهود و احساسات بدنی تکیه کنید. ذهن بسیار فریبنده است.

فکر شماره 3 بدن همه چیز را به خاطر می آورد

حتی چیزی که می خواهید یکبار برای همیشه فراموش کنید تا هرگز به آن باز نگردید. و به شکل بیماری ها ، زخم ها و انواع روانگردان ها ذخیره می شود. من "خوش شانس" بودم: آنقدر روان پریشی دارم که برای ده نفر کافی است. من یوگا ، زنده ماندن ، خارج از منزل ، حرکت شناسی ، ماساژ را امتحان کرده ام - نتایج هنوز چشمگیر نیستند. از بین همه چیزهایی که من امتحان کرده ام ، بهترین نتیجه حاصل صورت فلکی است. در پایان سال ، من به طور تصادفی وارد درمان جمجمه ای شدم (من آن را بسیار دوست داشتم ، اما برای گفتن چیزی زود است) ، برنامه هایی برای ریکی ، شناور. دنبالش می گردم. به هر حال ، یک استدلال دیگر به نفع نکته شماره 1: اگر علامتی به مدت طولانی برطرف نشود ، فقط باید به کار با آن ادامه دهید (اولین بار از بین نمی رود ، از حالت اولیه خارج می شود دهم).

فکر شماره 4 اگر مشکلی وجود دارد ، به دلایلی به آن نیاز دارید

دو گزینه وجود دارد ، چرا شما به آن نیاز دارید. اول ، منبعی در داخل وجود دارد که می خواهد خود را به این شکل نشان دهد. دومی این مشکل است که نشان می دهد شما در مسیر اشتباه حرکت می کنید و چیز مهمی را از دست داده اید. به طور کلی ، این همه در مورد سایه است. پذیرش دشوار است ، من همیشه اولین بار موفق نمی شوم - به همین دلیل او سایه است.

فکر شماره 5 احساسات سخت است

هنگامی که شروع به تجربه احساسات سرکوب شده و غیرقابل تجربه می کنید ، همیشه نمی توان این روند را متوقف کرد. شما نمی توانید کمی از این ، آن و آن زندگی کنید - و سپس بگویید "بس کن! من دیگر نمی خواهم ". اینطور کار نمی کند.

درباره محیط زیست

فکر شماره 6 هنگام تجربه احساسات دشوار از گذشته ، بهتر است ارتباط خود را با عزیزان قطع کنید

به حداقل. در چنین لحظاتی همه چیز از طریق یک فیلتر مخصوص دیده می شود. خوب ، و طرح. "هیچ فرد ناخوشایندی وجود ندارد - افرادی هستند که" با موفقیت "سایه های ما را به سمت ما آینه می کنند" (نویسنده نقل قول را به خاطر نمی آورم). یک ایده بسیار هوشمندانه و بعد از آن ، وقتی رابطه به دستور خراب می شود ، این را به خوبی درک می کنید. سعی کنید برای فردی که تحت تأثیر حملات احساسی شما قرار گرفته است توضیح دهید که 20 سال پیش به سادگی احساسات سرکوب شده را تجربه کرده اید. مانند قاشق هایی که پیدا شده اند ، اما رسوب باقی مانده است.

به هر حال ، آمریکایی هایی که به طور منظم به روان درمانگر مراجعه می کنند ، بسیار درست می گویند. فضایی امن که بتوانید در آن فکر کنید ، در مورد احساسات خود صحبت کنید و بازخورد بی طرفانه با کیفیت دریافت کنید. هیچ دوست دختری چنین بازخوردی نخواهد داد. نتیجه نهایی: اگر می خواهید روابط خود را با عزیزان خود حفظ کنید ، بهتر است مشکلات روحی و روانی را دور از آنها حل کنید. توضیح: من در مورد تجربه احساسات گذشته صحبت می کنم ، نه پیچیدگی های حال.

فکر شماره 7 مردم تقلب می کنند ، مرزها را زیر پا می گذارند و دستکاری می کنند

بسیاری این کار را از روی بدخواهی انجام نمی دهند - آنها به سادگی نمی دانند چگونه این کار را متفاوت انجام دهند. مقابله با این امر ممکن و ضروری است - البته نه از روی بدخواهی.مسئولیت حفاظت از خود بر عهده همه است. هیچ کس موظف نیست به مرزهای شما احترام بگذارد. یک نکته مهم: برای اینکه بفهمید مشکل در شخص دیگری کجاست و پیش بینی های شما کجاست ، باید دائماً روی خود کار کنید. در غیر این صورت ، می توانید وارد پارانویا شده و در جایی که به نظر نمی رسد کسی حمله کرده است ، مبارزه کنید.

و همچنین: افرادی که تقلب می کنند ، مرزها را نقض می کنند و دستکاری می کنند کمک می کنند تا واقعاً از کسانی که این کار را نمی کنند قدردانی کنند.

در مورد دوران کودکی

فکر شماره 8 تجربیات اولیه و ناخودآگاه دوران کودکی بسیار بیشتر از آنچه ما دوست داریم بر شخصیت تأثیر می گذارد

خیلی باحال نیست و در بعضی جاها حتی بسیار ترسناک است. این واقعیت که ما یک بار در 2-3 سالگی تصمیم گرفتیم می تواند بر کل زندگی ما تأثیر بگذارد ، اما هیچ نظری در مورد آن نداریم (تجربه آسیب زا اغلب فراموشی است). بله ، و احساساتی که یک کودک کوچک احساس می کند (از جمله نوزاد) به جایی نمی رسد. بزرگسالان نیز این احساسات را تجربه می کنند ، آنها معمولاً با دلایل منطقی و منطقی (بزرگسالان!) توضیح داده می شوند. این مدتهاست که شناخته شده است ، اما وقتی از تجربه شخصی می فهمید که چگونه کار می کند ، صادقانه کمی عصبانی می شوید.

درباره والدین

فکر شماره 9 پذیرش والدین واقعاً مهم است

هر چیزی را که در والدین خود قبول نداریم ، خطر تکرار آن را داریم. این امر به ویژه در مورد روابط با جنس مخالف صادق است. حتی رابطه دوران کودکی با مادر روی پول (!) و موفقیت (!) بسیار تأثیر می گذارد. من زیاد در این مورد نمی نویسم - این قبل از من انجام شد.

فکر شماره 10 والدین به فرزندان خود آنچه دارند (اغلب بهترین چیزی که دارند) می دهند

احمقانه است که از والدین شکایت کنید که چیزی در آنجا نداده اند. آنچه را که بودند دادند. ما اکنون به لطف کتاب ها ، آموزش ها و غیره همه در روانشناسی آگاه هستیم. والدین ما همه اینها را نداشتند. آنها نمی توانند نحوه بازخورد ، نحوه ستایش ، نحوه مدیریت امور مالی و غیره را به ما بیاموزند. خودشان هم نمی دانستند. والدین آنها (نسلی که از جنگ جهانی دوم جان سالم به در بردند) نیز این را نمی دانستند. به طور کلی ، زندگی در آنجا کاملاً متفاوت بود و در مورد آن نیست. خوب است این را به خاطر بسپاریم.

درباره زندگی ، ماموریت و اهداف

فکر شماره 11 هر کس مسیر خود را دارد و مقاصد زیادی می تواند وجود داشته باشد

هدف زندگی تخیلی است و خدا را شکر. در واقع ، یک فرد می تواند اهداف زیادی داشته باشد ، و همه آنها می توانند به حوزه های مختلف زندگی مربوط شوند. اگر می خواهید هدفی را پیدا کنید ، خوب است مطمئن شوید که این توطئه قسمت های مضر کودکان نیست ، که در زمان مادر واقعاً فاقد آنها بود.

در مورد مسیر - هیچ پاسخ ساده و فرمولی وجود ندارد. چرخ محبوب تعادل در کوچینگ برای همه کار نمی کند و همه به آن نیاز ندارند. در مورد سازهای دیگر نیز همینطور است. به هر حال ، بیشتر انرژی صرف "نه شما" می شود. برعکس ، انرژی "خود" را می دهد ، اما بیشتر از همه بلوک ها و ترس ها در آنجا وجود دارد. سخت است که "نه خود" را رها کنید ، زیرا زمانی انرژی زیادی صرف آن شد. نوعی دور باطل.

فکر شماره 12 این که زندگی ما در دست ماست فقط تا حدی درست است

هر فرد بخشی از سیستم های بزرگتر است (برای مثال ، حالات ، و نه تنها). این سیستم ها بر زندگی بسیاری از افراد تأثیر می گذارد. این ایده که یک شخص کنترل کامل زندگی خود را دارد تقریبا ادعای الوهیت است. شخص نحوه واکنش به رویدادها را کاملاً کنترل می کند و فقط تا حدی رویدادها را کنترل می کند ، و نه همه چیز.

فکر شماره 13 گذشته نمی تواند مهمتر از آینده باشد ، اما

اگر تجربه سرکوب نشده ای در گذشته وجود داشته باشد ، ممکن است در آینده تکرار شود. بنابراین ، شما باید با گذشته کار کنید. برای آینده.

درباره مهارتهای مفید

فکر شماره 14 تصمیم گیری بسیار مهم است

می توان و باید آموخت. اتفاقاً فوراً نتیجه نمی دهد. و یک چیز دیگر: تصمیم عدم تصمیم گیری نیز یک تصمیم است و برای آن نیز هزینه ای در نظر گرفته می شود.

فکر شماره 15 دومین مهارت مهم این است که بدون پرسیدن از دیگران صعود نکنید

عادت حل مداوم مشکلات دیگران نشان می دهد که شخص خود را از دست می دهد ، بنابراین ، اگر می خواهید مشکلات دیگران را حل کنید (ذخیره کنید) ، بهتر است بر وظایف خود تمرکز کنید. گیج کننده تر.

توصیه شده: