2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
یک مادر متغیر و اغلب تغییرپذیر قادر به کنترل احساسات خود نیست ، منطق رفتار او دائماً "می لغزد" ، او از یک افراط به سوی دیگر می شتابد: از حضور وسواسی مداوم - مزاحمت ، نفوذ به فضای شخصی کودک ، بی احترامی مطلق به او مرزها - تا عدم دسترسی و طرد احساسی …
این مادران بین مشارکت بیش از حد و کناره گیری دچار اختلاف شده اند. به همین دلیل ، کودک دائماً ترس و بی حرکتی عاطفی را تجربه می کند ، زیرا هرگز نمی داند با کدام مادر روبرو خواهد شد - حاضر یا غایب.
ویکتوریا *، 34 ساله: "یک روز مادرم از سر کار به خانه آمد ، برای شام تماس گرفت ، در مورد مدرسه سوال کرد ، سپس تکالیف خود را با هم انجام دادیم ، تا اواخر شب ، و روز بعد او از سر کار برمی گشت و حتی حتی به اتاق من نگاه کنید ، هیچ س questionsالی نپرسید ، او در حالی که زانوها را روی صندلی خوابانده بود نشسته بود و مجلات مورد علاقه خود را ورق می زد. چندین بار نزدیک شدم و در فاصله ای نه چندان دور از او ایستادم ، او هیچ توجهی به من نکرد ، گویی من وجود نداشتم. بعداً ، من دیگر کنار نرفتم و فعالیت ناگهانی بیدار شده او مرا عصبانی کرد. من برای همیشه از او متنفر بودم."
پولینا ، 32 ساله: "او (مادر - نویسنده) همیشه غیر طبیعی بوده است. او اصلاً به من علاقه ای نداشت ، فراموش کرد برای ناهار در مدرسه پول به من بدهد ، درس ها را بررسی نکند ، به دفتر خاطرات من نگاه نکند ، اما سپس می تواند در خانه با دوستم تماس بگیرد (معلوم نیست از کجا فهمیده است تلفن ، از آنجا که او واقعاً نمی دانست با چه کسی دوست هستم) و درخواست کرد که به خانه بروم ، گفت که من مانند یک کودک خیابانی رفتار می کنم ، که من همیشه در حال معلق بودن هستم ، و او مرا به انجام تکالیف راهنمایی می کند ، گفت که من درست غذا نمی خورم ، او همه چیپس های من را دور می اندازد ، و من نیاز به نوشیدن شیر دارم. یکبار او من را برای رقص در آن طرف شهر ثبت نام کرد ، حدود یک ماه مرا به آنجا برد و یکبار او به سادگی مرا از مدرسه بردارد. فکر کردم اتفاقی برایش افتاده است. او قبل از آمدن نشست و گریه کرد. او چیزی توضیح نداد من دیگر رقص نمی رفتم. همیشه با غذا عجیب و غریب بود. یا من گرسنه می شدم ، سپس او با تغذیه مناسب مرا دنبال می کرد."
رفتار چنین مادری نوع دلبستگی را شکل می دهد که به طور دقیق "گمراه" نامیده می شود. فرزندان چنین مادری در یک درگیری داخلی بی وقفه زندگی می کنند: نیاز طبیعی به مادر باعث می شود آنها برای او تلاش کنند و توجه او را جلب کنند ، و ترس از "مادر دیگر" آنها را دفع می کند و از آنها فاصله می گیرد. این آشفتگی احساسی به طرق مختلف کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد.
در سنین نوجوانی ، فرزندان چنین مادرانی ممکن است رفتار متناوب اضطرابی و اجتنابی را تجربه کنند. آنها هر دو به شدت به عشق و پذیرش نیاز دارند و از عواقب برآوردن این نیاز می ترسند.
فرزندان این مادران در کنترل احساسات و درک احساسات خود مشکل زیادی دارند. آنها گرسنگی سیری ناپذیری را برای عشق مادرانه تجربه می کنند و تلاش می کنند تا مادرشان آنها را دوست داشته باشد ، اما همه تلاش ها به ترس و احساس ناامیدی تبدیل می شود. برای چنین کودکانی ، تضاد اصلی - بین نیاز به عشق مادرانه و درک نیاز به نجات خود - حتی شدیدتر و دشوارتر از سایر کودکان بی مهری است.
پیامدهای مشخصه
- بی اعتمادی
- بی ثباتی عاطفی و مشکلات در تنظیم خود.
- بازسازی پیوند با مادر از طریق تماس با افراد بدسرپرست.
- جذابیت برای کنترل دوستان و شرکا ، زیرا کنترل به اشتباه قوام و قابلیت اطمینان تلقی می شود.
- شکل حاد درگیری اصلی با سطح بالایی از ناتوانی در درک تجربیات آنها و شناسایی احساسات.
توصیه شده:
اگر ارتباط با مادر غیرقابل تحمل است. قسمت دوم: چرا مادر من را دوست ندارد؟
وقتی با افرادی صحبت می کنم که مطمئن هستند مادرشان آنها را دوست ندارد ، می پرسم چرا آنها این تصمیم را گرفتند. در پاسخ می شنوم: او همیشه به من فحش می دهد ، از من راضی نیست. او دائماً از من به اقوام شکایت می کند. شما یک کلمه محبت آمیز از او نخواهید شنید.
کهن الگوهای زنانه مادر زمینی و مادر بزرگ
کهن الگوها کهن الگوها پر کننده روح ما هستند ، این زبانی است که می توانیم با آن با ناخودآگاه خود صحبت کنیم. تنها با برقراری ارتباط با روح خود ، می توانیم خود ، احساسات و اعمال خود را درک کنیم. اما کهن الگو چیزی است که در روح هر فردی زندگی می کند ، در هر کجای جهان که زندگی می کند ، مهم نیست که به چه زبانی صحبت می کند ، بدون توجه به رنگ پوست او ، از مذهبش.
در اینجا و اکنون در تماس بین مادر و فرزند است. چگونه مادر بدی باشیم
من مایلم تجربه کوتاهی از روان درمانی را با چند مادر جوان که اخیراً اولین فرزند خود را به دنیا آورده اند و با مشکلات و مشکلات وضعیت جدید خود روبرو هستند ، به اشتراک بگذارم. رویدادهای توصیف شده مربوط به آن زمان اخیر است ، زمانی که مشورت با روانشناس و کار با روان درمانگر به نظر خیلی ها امری غیرعادی و عجیب بود.
اگر ارتباط با مادر غیرقابل تحمل است. قسمت 1. مادر بهتر می داند
- آنیا ، برو خانه! -مامان سردم شده؟ - نه ، شما می خواهید غذا بخورید. وقتی مادری در زندگی یک پسر یا دختر بزرگسال مداخله می کند ، این نشانه آن است که مرزهای روانی مادر و کودک بزرگسال مبهم است . مامان معتقد است که یک پسر یا دختر بالغ هنوز به او تعلق دارد و او مسئول زندگی و رفاه او است.
تکنیک های دست مادر / پدر و دست مادر و پدر
این تکنیک ها برای بررسی روابط با مادر / پدر ، جنبه های ناخودآگاه تعامل در روابط ، جنبه های شخصیتی زن و مرد ، مناطق درگیری در روابط با والدین طراحی شده اند. به طور کلی ، قابلیت های تشخیصی این تکنیک بسیار گسترده است. "دست مادر / پدر"