2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-12 20:57
زندگی یک واقعیت است. واقعیت این است که وجود دارد ، اتفاق افتاده و تغییری نکرده است. این بدان معنی است که ما می توانیم نگرش خود را نسبت به واقعیت ، افکار خود در مورد این واقعیت تغییر دهیم.
در حال حاضر بیرون باران می بارد ، شما چتر را نگرفته اید ، جام افتاده و شکسته شده است ، درگیری از قبل رخ داده است. همه اینها واقعیت است ، همه اینها زندگی است. آیا می توانیم یک واقعیت را تغییر دهیم؟ خیر
این بدان معناست که هیچ احساسی در احساسات ما در مورد وضعیت آن وجود ندارد ، این نمی تواند اعتراض کند ، اما من موافق نیستم ، این جنون است و غیره ، در آنها هیچ معنایی وجود ندارد. بله ، ما می توانیم احساسات خود را در مورد آنچه اتفاق افتاده به این شکل بیان کنیم ، اما نمی توانیم آن را تغییر دهیم ، نمی توانیم آن را تحت کنترل بگیریم.
ما نمی توانیم زندگی را کنترل کنیم ، زیرا این واقعیتی است که اتفاق افتاده است
اما ما سعی می کنیم اعتیاد خود را به غذا ، رابطه جنسی ، ورزش و سایر افراد کنترل کنیم. و هنگامی که ما به سادگی خود را در چنگال ممنوعیت ها ، دستورات قرار می دهیم ، توهم کنترل را در ذهن خود ایجاد می کنیم. ما فکر می کنیم کنترل زندگی را در دست داریم.
چرا به این توهم نیاز داریم؟
به عنوان یک قاعده ، کنترل کننده های عالی کسانی هستند که از کودکی عادت دارند با والدینی مضطرب ، بیش از حد محافظ و کنترل کننده زندگی کنند و همچنین والدینی که نیاز به کنترل دارند ، به عنوان مثال ، افراد الکلی ، یا از نظر احساسی ناپایدار ، هنگامی که ، به عنوان مثال ، روحیه مادر بستگی به رفتار کودک دارد.
پنهان کردن مشروبات الکلی از یک پدر مست و سازگار شدن با روحیه مادر ، به طوری که بخشی از پرخاشگری به او وارد نشود ، کودک فکر می کند که او کنترل این وضعیت ناپایدار را در دست دارد ، که می تواند در هر لحظه تحریک شود ، به این معنی که شما همیشه باید مراقب باشید تا اتفاق بدی نیفتد.
علاوه بر این ، با بزرگ شدن ، توده ای از رویدادهایی که می توانند باعث غم و اندوه شوند در چنین افرادی رشد می کند و توهم کنترل راه های دیگری برای برون رفت پیدا می کند. این کنترل غذا است و اینکه چقدر خوردم ، اگر بهتر شدم چه کنم و برای کاهش وزن بعد از ساعت 6 بعد از ظهر غذا نمی خورم. کنترل روابط وابسته ، زیرا کنترل کننده ها فقط وارد چنین روابطی می شوند ، زیرا از دوران کودکی یک سیستم آشنا است و شدت احساسات پردازش نشده نیاز به حفظ آن دارد. این کنترل زمان و مکان شما و چرا اینقدر دیر است و این در حال حاضر سومین بطری آبجو و غیره است.
زندگی را نمی توان کنترل کرد ، کنترل خود غیرممکن است ، فقط می توان انتخاب کرد ، آگاهانه افکار ، احساسات ، احساسات را انتخاب کرد ، آگاهانه غذا خورد ، ارزش و اعتماد به نفس خود را در رابطه با شریک خود درک کرد ، و در این صورت حتی نمی توانید می خواهم کنترل کنم
کنترل زندگی ما را از خودانگیختگی ، شگفتی های دلپذیر ، لحظات شگفت انگیز محروم می کند ، زیرا آنها می توانند کنترل کننده را سرنگون کنند. از این گذشته ، او این را برنامه ریزی نکرده است ، به این معنی که نمی تواند از لذت ها لذت ببرد ، زیرا آنها مطابق برنامه نیستند ، این بدان معناست که این احساس که من نمی توانم زندگی را کنترل کنم تشدید می شود و به جای شادی فرد را مجبور می کند برای تقویت بیشتر کنترل
اساس رهایی از کنترل زندگی ، اعتماد به جهان است.
این یک احساس اساسی است که از اعتماد به والدین ناشی می شود ، اما اگر توسط آنها شکل نگرفته باشد ، یک بزرگسال ممکن است خودش آن را ایجاد کند.
اعتماد به جهان یک اطمینان درونی است که همه رویدادها همیشه برای بهتر شدن هستند ، حتی اگر در ابتدا به نظر برسد که اینطور نیست (طلاق ، اخراج از کار ، جدایی و غیره)
اعتماد به جهان یک اطمینان درونی است که جهان همیشه از شما مراقبت خواهد کرد.
اعتماد به جهان یک اطمینان درونی است که همه چیز آنطور که باید پیش می رود و به مکان مناسب منتهی می شود.
ما می توانیم افکار خود را کنترل کنیم - می توانیم ، و این تنها کنترل واقعی است
او می تواند امنیت داخلی را در مقابل توهم کنترل بر چیزهای خارجی ایجاد کند. کنترل فکر باعث می شود احساس متفاوتی داشته باشید ، زیرا فکر باعث ایجاد احساسات و عواطف می شود و انتخاب افکار مورد نیاز ما می تواند بهترین و خوشایندترین احساسات را برانگیزد. این بدان معناست که ما کیفیت زندگی خود را ارتقا می دهیم.
زندگی نیازی به کنترل ما ندارد ، زندگی می کند ، بهار جایگزین زمستان می شود و بعد از تابستان پاییز می آید. و نیازی به کنترل فرایندهای طبیعی نیست. ما نمی توانیم رویدادها را تغییر دهیم ، اما می توانیم نگرش خود را نسبت به آنها تغییر دهیم.ما می توانیم افکار خود را در مورد یک رویداد تغییر دهیم ، ما می توانیم افکار خود را در مورد زندگی ، در مورد خودمان ، در مورد دیگران تغییر دهیم. تغییر افکار - ما کیفیت زندگی خود را تغییر می دهیم ، این فرصت را برای خود زندگی می گذاریم که لحظاتی از خودانگیختگی ، شگفتی ها و چرخش های شادی آور غیر منتظره را به ما می دهد.
توصیه شده:
آیا زندگی با دیگری وجود دارد؟
اخیراً ، دیگری برای من اهمیت چندانی نداشت. تنش زیادی در کنار دیگری ایجاد شد ، که می خواستم به هر طریقی از آن دور شوم: کار ، کارهای خانه ، مشروبات الکلی ، یا فقط برای "حواس پرتی" دوستان ، والدین … انتظارات زیادی از دیگری داشتم ، منتظر ماندم انگار او کاملاً به من بدهکار است واجب است.
خیانت تقلب معنای بیولوژیکی قدرتمندی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله شده است ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر کرده و شما را در حاشیه غریزه قرار داده است
قرنهاست که خیانت با ضربه ای به قلب با خنجر مقایسه می شود. واقعیت این است که تقلب یک معنی بیولوژیکی قوی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله می شود ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر می کند ، شما را در حاشیه غریزه باروری قرار می دهد و شما را تنها می گذارد.
"اثر پروانه ای". آیا جایگزینی برای رابطه ناپایدار وجود دارد (وجود دارد یا خیر)؟
آخر هفته گذشته ، به همراه دختر بزرگم ، من تریلر فانتزی جذاب مشهور جهان "اثر پروانه ای" (با هر چهار پایان فیلم) را تماشا کردم. در جوانی او را دیدم ، دوباره به سراغش رفتم. احساسات و افکار در مورد بازبینی کاملاً متفاوت است … اما ایده اصلی فیلم بسیار بیشتر از قبل لمس شد.
آیا امکان تغییر چیزی وجود دارد؟
حتی قبل از مطالعه روانشناسی ، من به شدت روی خودم ، نگرش ها ، الگوهای رفتاری خود کار می کردم و همیشه به نظرم می رسید که نمی توانم این را به هیچ وجه تغییر دهم ، مانند دویدن در یک دایره است. من نمی توانم آن را بپذیرم و نمی خواهم ، به دنبال گزینه هایی برای تغییر آن بودم.
مشکل من را در دو روز حل کنید! آیا امکان دارد؟
چنین درخواست هایی از افرادی که با روان درمانی آشنا نیستند اغلب شنیده می شود. مردم متوجه می شوند که شما یک روانشناس هستید و بلافاصله سعی می کنند یک توصیه جهانی در مورد مشکلی که به آن علاقه دارند دریافت کنند. من معتقدم که توضیح دادن به افراد علاقه مند که روان درمانی به این روش کار نمی کند و هیچ پاسخ جهانی وجود ندارد ، یک وظیفه آموزشی روان درمانی است.