بازپرداخت کودکان بزرگسال الکلی

تصویری: بازپرداخت کودکان بزرگسال الکلی

تصویری: بازپرداخت کودکان بزرگسال الکلی
تصویری: ولاگ قیمت و انواع مشروبات الکلی در بزرگترین فروشگاه زنجیره ای انگلیس #مشروبات #ودکا #انگلیس#ولاگر 2024, آوریل
بازپرداخت کودکان بزرگسال الکلی
بازپرداخت کودکان بزرگسال الکلی
Anonim

در روان درمانی وجودی مفهوم "پرداخت" وجود دارد - به عنوان مجموعه ای از پیامدها که به دنبال اجرای برخی اقدامات یا انتخاب ها می آید.

به سختی می توان رنج فرزندان والدین وابسته را پرداخت عمدی نامید ، زیرا انتخاب استفاده از آنها اعمال خود آنها نبوده است ، و من پیشنهاد می کنم این رنج را به عنوان پرداختی نه برای "خود" بلکه برای "شخص دیگری" در نظر بگیرم.."

کودک کاملاً به والدین خود وابسته است ، بدون آنها شانس زنده ماندن او بسیار ناچیز است. این آسیب پذیری ، شکنندگی ، آسیب پذیری و ناامنی وجود انسان را نشان می دهد. رها کردن کودک در خانواده های والدین مشروب ، فرایند شکل گیری و رشد آنها را تعیین می کند و در محدوده محدودی از گزینه های انتخاب زندگی آنها خود را نشان می دهد.

بنابراین بچه های الکلی با چه چیزی پول می دهند؟ آنها چگونه زندگی خود را در آینده سازماندهی می کنند؟

کسانی که در خانواده های والدین مشروب بزرگ شده اند یا سناریوی زندگی والدین خود را تکرار می کنند (مسیر وابستگی و وابستگی را انتخاب می کنند) ، یا از مسیر به اصطلاح سناریوی متقابل پیروی می کنند ، سناریویی برعکس ، که در اصل ، فقط روی دیگر است ، اما همان سکه ، بر اساس نگرش "من آن را به این شکل نمی خواهم". استراتژی اصلی افرادی که راه مقابله با سناریو را انتخاب کرده اند ، دفاعی است.

قطبیت همچنین در نقش های اجتماعی که فرزندان والدین مشروب انتخاب می کنند ، آشکار می شود و یکی از اجزای مهم ساختار شخصی (ساختار I) است (به گفته E. Spinelli):

1) قهرمانان در زندگی بزرگسالی خود ، تبدیل به نجات دهندگان می شوند. اینها به اصطلاح کودکان زودرس هستند که باید مسئولیت خود را بر عهده می گرفتند و وظایفی را انجام می دادند که مناسب وظیفه مرحله رشد آنها نبود. اینها کودکانی هستند که به اندازه کافی بازی نکرده اند. چنین افرادی بیش از حد مسئولیت پذیر هستند ، اغلب مسئولیت های دیگران را بر عهده دارند ، در حالت اضطراب و استرس بیش از حد قرار دارند ، از اختلالات طیف عصبی و بیماریهای روانی رنج می برند و در صندلی مراجعه کننده در مورد خستگی خود ، نیاز به کنترل همه چیز و اینها صحبت می کنند. آنها "زندگی خودشان را ندارند". آنها اغلب از وابستگی به کار رنج می برند ، گاهی به قرص های خواب آور و داروها و همچنین مواد روانگردان (برای آرامش) معتاد می شوند. آنها اغلب افراد وابسته را به عنوان شریک زندگی خود انتخاب می کنند.

2) قربانیان. این افراد ناموفق هستند که درماندگی ، ناتوانی در مقابله با مشکلات زندگی ، مشکل در تمرکز و فعالیتهای مرتبط با ریسک و تصمیم گیری را تجربه می کنند ، آنها دارای یک مولفه ارادی ضعیف هستند. با تجربه ناتوانی در تغییر چیزی در دوران کودکی ، آنها چنین فرصتی را در زندگی بزرگسالی خود نمی یابند. اغلب آنها خود به مواد روانگردان معتاد می شوند و با رفتارهای انحرافی یا بزهکارانه و بی پروایی مشخص می شوند.

تجربه ناامیدی ، درماندگی ، تنهایی کامل ، بی فایده بودن خودشان از کودکانی که در خانواده های والدین مشروب بزرگ شده اند اغلب منجر به کاهش ارزش زندگی آنها می شود و به افزایش احتمال خودکشی کمک می کند.

همچنین ، از تجربه تمرین من ، می خواهم توجه داشته باشم که در خانواده هایی که یکی از والدین یا هر دو والدین آنها مشروب می نوشند ، اغلب روابط محارمی مشاهده می شود. عواقب ناشی از ضربه محارم می تواند برای روان بسیار مضر باشد.

اقامت طولانی مدت در شرایط آسیب زا ، توانایی محدود و گاهی اوقات ناتوانی در هضم این تجربه به بروز علائم اختلال پیچیده پس از سانحه در چنین افرادی کمک می کند.

شدت پیامدهای بزرگ شدن در خانواده والدین مشروب به میزان بیماری ، نوع والدین الکلی و حساسیت فردی کودک بستگی دارد.

من چندین ویژگی را برجسته کرده ام که لیست آنها بسیار جامع نیست.

1) یکی از ویژگیهای اصلی این است که آنها در جستجوی پاسخ به این س --ال هستند - هنجار چیست؟ به عبارت دیگر ، آنها در تعیین اندازه مشکلاتی را تجربه می کنند ، و این خود را در همه ابعاد وجودی آنها - از نظر بیولوژیکی ، روانی ، اجتماعی و معنوی (میزان توانایی های آنها ، میزان سخاوت آنها ، میزان همدلی در خود و خود نشان می دهد). دیگران و غیره). با شکل گیری در فضای عدم قطعیت ، ناامنی و "صورت حسابهای مضاعف" ، آنها نسبت به خود بی نهایت حساس می شوند ، پاسخ به س questionsالات "چه چیزی برای من ممکن است و چه چیزی نیست" ، "چگونه ممکن است من و اینکه چگونه غیرممکن است »، تعیین اولویت ارزشهای خود برای آنها دشوار است (جدا کردن" اصلی "از" ثانویه "،" ما از دیگران "، از جمله مسئولیت خود و شخص دیگر).

2) همه مراجعین من ، که والدین آنها الکلی بودند ، از امنیت ، اعتماد اولیه در جهان شکسته شده اند. آنها در محیطی غیرقابل پیش بینی ، تنش پنهان ، اضطراب ، سوء استفاده روانی و جسمی رشد کردند. در نتیجه ، آنها در بیان خود در جهان ، در ایجاد روابط نزدیک و قابل اعتماد دچار مشکل می شوند ، یا به دلیل شدت سوءظن ، هوشیاری و کنترل ، یا به دلیل ساده لوحی کودکانه ، عدم حساسیت نسبت به خطرات متمایز می شوند. این افراد اغلب در اعتماد دچار مشکل می شوند ، روابط نه از روی عشق بلکه از ترس طرد شدن یا رها شدن ایجاد می شود. آنها با پرخاشگری پیش بینی کننده و دستکاری های تحریک آمیز مشخص می شوند.

3) آنها همچنین در تعیین ارزش خود مشکل دارند. عزت نفس چنین افرادی یا دست کم گرفته می شود ، یا بیش از حد ارزیابی می شود ، یا بسیار ناپایدار است.

4) برای چنین افرادی بسیار دشوار است که احساسات ، عواطف و نیازهای خود را متمایز کنند. آنها در پاسخ به این س haveال مشکل دارند که "من چه می خواهم؟"

5) حل تعارضات داخلی ACA بسیار مشکل است.

6) چنین افرادی در بزرگسالی یا بیش از حد وفادارند ، با خود و دیگران سازگار هستند ، یا بیش از حد مطالبه گر و قاطع هستند.

7) کودکان بزرگسال الکلی در تظاهرات خود یا بسیار خویشتندار هستند (خودانگیختگی متوقف شده است) یا بسیار تکانشی هستند و در کنترل احساسات و رفتار خود دچار مشکل می شوند.

8) کودکان بزرگسال معتادان به الکل اغلب به دلیل احساس ترس و شرمندگی و همچنین به دلیل این واقعیت که خودشان در فضایی بزرگ شده اند که دروغگویی در آن عادی بود ، تمایل به تخیل دارند ، به عنوان دفاعی در برابر وحشتناک و تحمل واقعیت سخت است

9) مشکلات زیادی برای چنین افرادی در جستجوی پاسخ به سوالات "من کیستم؟" ، "من چه هستم؟" (مشکل هویت ، اغلب هویت پراکنده). به همین دلیل ، آنها نسبت به انتقاد بسیار حساس هستند و دائماً به دنبال تأیید ، ستایش و تأیید اهمیت خود هستند. تأیید ارزش خود در چنین افرادی غالباً از طریق جلب محبت دیگران یا دستکاری در دلسوزی برای خود ایجاد می شود.

[ترجمه گوگل] آنها همچنین اغلب مستعد توجیه عدم مسئولیت خود توسط بی مسئولیتی والدین خود هستند ، در کینه از آنها و بی عدالتی جهان گیر می کنند ، ادعاهای زیادی نسبت به عزیزان و به طور کلی جهان دارند

Image
Image

بنابراین ، بزرگ شدن در خانواده ای که با مشکل وابستگی به الکل روبرو است ، اغلب با ایجاد ویژگی های روانی خاصی در کودک همراه است که مانع سازگاری و اجتماعی شدن موفق در زندگی بزرگسالان می شود.

یکی از ویژگی هایی که من در مورد بزرگسالانی که در خانواده های والدین وابسته به مواد روانگردان بزرگ شده اند ، ذکر کرده ام ، تجربه عدم امکان زندگی متفاوت است ، در تصویر آنها از جهان هیچ گزینه دیگری برای انتخاب ، سناریوها ، نقش آنها وجود ندارد ، آنها خود را احساس می کنند اسیران ، گروگان وضعیت کنونی

به گفته E. Spinelli ، ساختار خود متحرک است و می تواند در طول زندگی ، در نتیجه هر رویدادی یا در طول درمان تغییر کند. چنین تغییراتی در نتیجه تأمل یا تجدید نظر در تجربه فرد رخ می دهد.به عنوان مثال ، با توجه به تجربیات گذشته همراه با درمانگر ، مراجعه کننده می تواند برخی از رویدادهای گذشته را که قبلاً مورد قبول وی نبوده و به عنوان متعلق به I او یا توصیف آن شناخته شده است ، در نظر داشته باشد. در نتیجه ، یک فرد می تواند ساختار I موجود را ناقص یا منعکس کننده واقعیت زندگی خود زیر سوال ببرد ، که منجر به جستجو و شکل گیری یک ساختار I جدید می شود. در مواردی که تغییر قابل توجهی در ساختار خود ایجاد می شود ، مراجعه کننده ممکن است بگوید که احساس می کند یک شخص کاملاً متفاوت است ، متفاوت از شخص قبلی.

A. E. الکسیچیک سلامت روانی را به عنوان توانایی درک و بازتولید پدیده های جهان درونی و بیرونی به روشی جدید در هر زمان تعریف می کند. مشکلات ذکر شده توسط افرادی که در خانواده های الکلی بزرگ شده اند نشان دهنده نقض قابل توجه این سلامتی است.

به عنوان یک قاعده ، چنین افرادی در دوره های بحرانی زندگی خود به دنبال کمک هستند ، زمانی که ، همانطور که بود ، دیگر راضی نیستند ، غیرممکن است ، اما نمی دانند چگونه این کار را به شیوه جدیدی انجام دهند.

چگونه می توانید به چنین افرادی کمک کنید؟

در کمک روانشناختی به چنین افرادی ، من بر رویکرد منابع تکیه می کنم ، ابتدا فهرست منابع خارجی و شخصی ، از جمله منابع وجودی را تهیه می کنم.

دوست و همکار من ، النا یوریونا ریازانتسوا ، در سال 2012 پایان نامه ای برای درجه داوطلب علوم روانشناسی با موضوع "منابع موجود افراد در بحران" نوشت. تجزیه و تحلیل ادبیات روانی ، فلسفی و معنوی به نویسنده اجازه می دهد تا پنج منبع اصلی شخصیتی موجود را شناسایی کند:

1) آزادی ، انتخاب ، مسئولیت یا جبر ، وابستگی - "منبع آزادی" ؛

2) با توجه به آرمان معنایی ، جهت گیری های ارزشی یا بی معنی ، خلاء وجودی - "منبع معنا" ؛

3) احساس باز بودن نسبت به بودن ، پذیرش یا طرد شدن ، انزوا - "منبع پذیرش" ؛

4) با توجه به عشق ، رحمت یا بی رحمی انسان ، بی مهری - "منبع رحمت" ؛

5) با توجه به معنویت و ایمان یا نیهیلیسم و نابودی - "منبع ایمان".

روان درمانی وجودی از درک ماهیت یک فرد نه در ابتدا ، بلکه در حین جستجوی فردی برای هویت فردی خود ، و توانایی در فرایند تعیین سرنوشت ، حاصل می شود.

یکی از وظایف کار نشان دادن این محدودیت ها به مشتری ، بازگرداندن او به ذهنیت و فعالیت خود ، توانایی و توانایی انتخاب است.

احساس ذهنی فقدان آزادی را می توان با عدم درک نیروهایی که بر او وارد می شوند ، با محدودیت یا عدم جهت گیری ارزشی ، احساس ارزش کم از خود و زندگی اش ، با حمایت های ضعیف اراده همراه کرد.

E. فروم آزادی را به عنوان یک عمل آزادسازی در فرایند تصمیم گیری بر اساس آگاهی روشن از موقعیت ، جنبه های اخلاقی ، جایگزین ها و پیامدهای آنها ، توانایی ها و انگیزه های واقعی آنها می داند. من یکی از جهت های اساسی را در کار با ACA برای کمک به جایگزینی عذاب سناریوی زندگی خود و نقشی که عذاب به آزادی ایفا می کند ، در نظر می گیرم.

اول از همه ، مسئولیت را به اشتراک بگذارید ، فقط سهم خود را بپذیرید ، ارزش زندگی و جایگاه خود را در آن تصحیح کنید ، سیستم جدیدی از مختصات ارزشی را تجدید نظر کرده و تشکیل دهید ، برای اجرای سایر انتخابها ، پروژه های فردی ، پتانسیل را ببینید. شخصیت ، بر اساس به دست آوردن آزادی شما و کشف معانی جدید ، برای یافتن پاسخ های جدید به چالش های اصلی آن زمان (به قول V. Frankl) ، مانند: چالش مسئولیت ، چالش عدم قطعیت ، چالش از پیچیدگی و چالش تنوع ، امکان آینده متفاوت ، چشم انداز متفاوت زندگی را برای خود باز کنید.

افشای منبع پذیرش (به عنوان نگرشی محترمانه نسبت به تنوع جهان پیرامون) و منبع رحمت ، به عنوان توانایی شفقت و تجربه همدلی ، می تواند در رهایی از کینه والدین و سرنوشت آنها ، از احساسات مخرب ، کمک کند. به شکل گیری موقعیتی برای تجربه جدید و روابط نزدیک کمک می کند.

منبع اعتماد ، به عنوان پدیده ای از تعامل انسان با خود ، جهان و دیگران ، قبل از هر چیز ، فرصتی برای خود برای یک زندگی دیگر است.

بنابراین ، با کمک منابع وجودی ، مشتری این فرصت را به دست می آورد که نه تنها تجربیات جدیدی را در نظر بگیرد ، بلکه تصویری از جهان را نیز تجدید نظر کند. او بیشتر اوقات شروع می کند که نگاه خود را به آینده معطوف کند. او در مورد چگونگی انتقال تجربه به دست آمده از درمان به زندگی روزمره خود فکر می کند.

همچنین ، در فرایند روان درمانی برای چنین مراجعه کنندگان ، من زمان زیادی را صرف مطالعه نحوه تغییر تغییرات در مراجع بر زندگی و محیط او می کنم. اغلب این مرحله یک آزمایش برای مشتری است ، که با این واقعیت روبرو است که نمی توان تمام کشفیات او را بدون درد به زندگی منتقل کرد. و یکی از وظایف وی در این مرحله کمک به مراجعه کننده برای درک بهتر عزیزان خود و کمک به ایجاد تعادل بین ارزشهای قدیمی و ارزشهای کشف شده در طول درمان است.

توصیه شده: