2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
آیا به یاد دارید که معلمان در هر مدرسه مورد علاقه خود را انتخاب می کردند؟
آنها به وضوح شخصی را مشخص کردند و از هر طریق ممکن به آنها کمک کردند ، بسیاری می توانستند در این مورد به نوعی سوبژکتیویته توجه کنند. و شخصی به طور کامل از بین رفت. البته ، اغلب اوقات دسته دوم دانش آموزان واقعاً نمی خواستند درس بخوانند ، آنها می توانستند درسها و غیره را مختل کنند. در برخی موارد ، کل مدرسه از آنها اطلاع داشت. و همچنین اتفاق افتاد که بچه های خیلی خوب مورد علاقه نبودند ، اتفاقاً معلم به آنها احترام نگذاشت.
سالهای مدرسه به پایان رسیده است ، و موارد مورد علاقه و غیر مورد علاقه همیشه با ما هستند.
آنها چه کسانی هستند؟
اینها احساسات ، ویژگی های شخصیتی ، واکنش ها ، رفتار در برقراری ارتباط با دیگران ، افکار ما هستند. ما همه اینها را به خوب و بد ، گناهکار و بی گناه تقسیم می کنیم ، من خودم را چنین دوست دارم و در چیزهای دیگر متنفرم. ما چیزی را در خود می پرستیم ، پرورش می دهیم ، می خواهیم آن ما را به طور کامل جذب کند و ما نمایندگان ایده آل جامعه می شویم. و ما چیزی را از خود رد می کنیم ، می جنگیم ، سعی می کنیم از شر آن خلاص شویم ، آن را در گوشه های دور پنهان کرده و از همه پنهان می کنیم.
در مدرسه ، چنین اتفاقی افتاد که معلمانی بودند که با افراد غیر مورد علاقه عمومی آغشته شده بودند و به آنها کمک می کردند. به این ترتیب ، این کودکان می توانند احساس کنند که کسی آنها را پذیرفته است.
ما این کار را با خودمان نمی کنیم. هیچ وکیلی در درون ما وجود ندارد. و اگر آنها در داخل نباشند ، در خارج نیز به ندرت وجود دارد. دنیای خارج دائماً مبارزات خود ما را به ما نشان می دهد. او با افراد مورد علاقه ما موافقت نخواهد کرد. و هرچه بیشتر به شخصی از خارج اعتماد کنیم ، بیشتر برای خود معلم سخت گیر می شویم.
قبلاً نوشتم که می توانیم از دیگران پنهان شویم ، از آنها دوری کنیم ، ارتباط خود را با آنها کاهش دهیم ، اما نمی توانیم این کار را با خودمان انجام دهیم. ما در برابر خود بی دفاع هستیم بنابراین ، پرورش مدافع داخلی ضروری است.
- شما حق دارید هر احساسی را نشان دهید.
- شما حق دارید اشتباه کنید.
- شما این حق را دارید که افکار خود را متفاوت از افکار دیگر داشته باشید.
- شما حق داشتن عادت های بد و احمقانه را دارید.
- به طور جداگانه ، من خواهم نوشت که شما حق رنجش ، عصبانیت ، خشم ، عصبانیت ، نفرت را دارید.
- شما همچنین حق دارید در مورد موضوع اشتباه ، اشتباه و خارج از موضوع صحبت کنید.
به طور کلی ، نکته اصلی این است که آسیب نبینید. شما در تجلی خود حقیقت هستید. شما به کسی توهین نمی کنید ، در زندگی دیگران دخالت نمی کنید.
وکیل خود باشید. اگر شما نیستید ، پس کی؟ چه کسی به شما حق می دهد آنچه را که در شماست زندگی کند؟
حتی اگر احساسات دیگران را جریحه دار کنید ، این دلیلی برای سرزنش شما نیست. فقط کافی است عذرخواهی کنید ، شخص دیگری را بشنوید و در عین حال خود را فحاشی نکنید. طرف مقابل می تواند واکنش خاص خود را نسبت به شما داشته باشد و این خوب است. با این حال ، واکنش های او نباید باعث شود که احساس کنید طرد شده توسط هیچ بخشی از شما نیست. او نباید یک مرد غیر حیوان خانگی روی فرش را به کارگردان صدا کند و او را به شدت سرزنش کند.
وکیل شما چگونه باید رفتار کند؟
1. بهانه نیاورید. به خود نگویید "اما من در این و آن بسیار خوب هستم". این یک مقایسه و مقایسه است که بیش از آنکه آن را بپذیرد ، دست کم می گیرد. کافی است با خود بگویید "بله ، من این گونه هستم" ، یا "و من نیز این گونه هستم".
2. در کنار خود باشید. بله ، به دلیل اقدامات ما ، وضعیت می تواند ناخوشایند باشد. و ما به مورد 1 "و من می توانم باشم" برمی گردیم. روابط با دیگران برای من عزیز است و من نمی خواهم به خاطر اشتباه در مورد چیزی پوسیدگی روی خودم ایجاد کنم. اگر افراد خواهان رابطه باشند ، خواه دوستی ، روابط خانوادگی یا زوجین ، هر شرایطی قابل حل است. هیچ یک از قسمتهای ما تا زمانی که هر دو طرف آن را بخواهند مانعی در رابطه نیستند. و این دلیل دیگری است که در کنار شما باشد.
همه ما یک حامی داخلی عاقل داریم.
توصیه شده:
شما فقط آنچه را می خواهید ببینید - به طور کلی ، شما مشکل ساز هستید
یک ایده بسیار رایج وجود دارد که می گوید یک فرد فقط آنچه را که می خواهد ببیند می بیند. علاوه بر این ، بر اساس یک واقعیت کاملاً قابل اعتماد در مورد انتخاب پذیری توجه ما است که در پایان قرن نوزدهم توسط روانشناس و فیلسوف آمریکایی ویلیام جیمز مورد توجه قرار گرفت (او آن را ، اگر حافظه من به من کمک می کند) ، "
"شیمی" عشق و جاذبه: شما چه تیپی هستید و چه کسی برای شما جذاب است؟
عشق دلالت بر یک انتخاب دارد: از بین هزاران نفر ، ما به نحوی فردی را مشخص می کنیم که می خواهیم با او رابطه ای نزدیک ، پر از شور ، فداکاری و محبت برقرار کنیم. چگونه و چرا این شریک خاص را انتخاب می کنیم؟ پارامترها و معیارها چیست؟ به طور متوسط ، ما تمایل داریم شریکی را انتخاب کنیم که از نظر سطح اجتماعی ، اقتصادی و قومی و همچنین از نظر تحصیلات ، هوش و جذابیت بدنی به ما نزدیک است.
شما به دنبال شادی هستید ، نه معنای زندگی ، و اینکه چگونه شما را تهدید می کند
لوگوتراپی به عنوان یک ایده در زمان اقامت ویکتور فرانکل در اردوگاه کار اجباری شکل گرفت. در چنین شرایطی ، جایی که فرصت بیرون آمدن زنده از آنجا به نسبت 1:29 بود ، روند روانشناختی در مورد اهمیت معنای زندگی و اراده آزاد ظاهر شد. بنابراین ، روانشناس شروع به مشاهده الگویی بین افراد درگذشته و بین افرادی کرد که قادر به زنده ماندن در چنین شرایط غیرانسانی بودند.
شما برای من عزیز هستید ، بنابراین با هر یک از تصمیمات شما موافقم
"شما برای من عزیز هستید ، بنابراین من با هر تصمیمی که می گیرید موافقم." یک ایده بسیار رایج که اغلب برای کسانی که سعی می کنند آن را دنبال کنند ، جانبی پیدا می کند. این بر اساس ایده "رابطه واقعی" است که باید در هر آزمونی قبول شود.
حیوانات خانگی ، رابطه انسان و حیوان
روابط بین افراد وجود دارد ، و روابط دیگری از نظر محتوای آنها وجود دارد … با بسیاری از عجیب و غریب قابل مشاهده و نامحسوس ، در نگاه اول ، تفاوت ها و سایه ها. این رابطه بین شخص و حیوان خانگی اوست. چنین ارتباطی می تواند هم ارزش متقابل خاص خود را داشته باشد و هم ویژگی های خاص خود را داشته باشد.