ترس از نفرت از کودک

تصویری: ترس از نفرت از کودک

تصویری: ترس از نفرت از کودک
تصویری: بچه ها و نفرت از مدرسه 2024, ممکن است
ترس از نفرت از کودک
ترس از نفرت از کودک
Anonim

قابل توجه ترین ویژگی مادر ، توانایی او در تحمل است

چنین آسیب ملموسی از جانب فرزندتان داشته باشید و از او بسیار متنفر باشید ،

بدون بازپرداخت در یک سکه ؛ و همچنین توانایی او در انتظار پاداش ،

که ممکن است دنبال شود یا نشود - بعداً.

دونالد وینیکوت

ماریا با وحشت به زنانی که به تازگی زایمان کرده بودند نگاه می کرد. او از فکر کردن در مورد بارداری و زایمان می ترسید. این زندگی جدید ، که در شکم او رشد می کند ، همچنین او را در معرض خطر قرار می دهد ، شکل او را تغییر می دهد ، بر روحیه و احساسات او تأثیر می گذارد. در چنین لحظاتی ، او نسبت به کودک متولد نشده نفرت ایجاد کرد. این باعث ترس بیشتر او شد.

او سعی کرد از چنین بازتاب هایی اجتناب کند. اما وقتی مادران جوان را دیدم ، از این زنان تعجب کردم و در جایی در اعماق روحم ، شجاعت آنها را تحسین کردم. این یک بار غیر قابل تحمل برای او بود. این سال مطرح شد: چگونه ، پس از آنچه حاملگی با او انجام داد ، چگونه عاشق فرزندش می شود؟ نفرت همراه این سوال شد.

ماریا از آشنایان خود شنید که حمل فرزند در مقایسه با زایمان ، چیزی نیست که طی آن هر اتفاقی می تواند بیفتد. چنین گفتگوهایی ترس را در روح او ایجاد کرد و او فیلم بیگانه را به یاد آورد. طبق طرح ، که حامل پس از ظهور یک زندگی جدید درگذشت. در این مورد ، کودک برای او تهدید شد. یا او یا کودک می توانند بمیرند ، و اهمیتی نمی دهد که آمار چه می گوید - او بر احساسات خود تکیه کرد.

یک زن گفت که کل فرایند - بارداری ، زایمان ، مراقبت بیشتر از کودک - شکنجه است. ماریا متعجب بود که آنگاه این زن از عشق به فرزندانش صحبت کرد. او این را درک نکرد ، همه چیز شبیه یک فریب بود. اگر کودکان عذاب می کشند ، درباره چه عشقی صحبت می کردیم؟

مری به خشم و نفرت نسبت به کودکان نزدیکتر بود ، مشروط بر اینکه آنها عذاب دهنده او باشند. این را به این واقعیت اضافه کنید که کودک شیوه زندگی خود را تغییر می دهد و این چیزی جدید ، ناشناخته خواهد بود. سپس بترسید - چگونه می توانید چنین احساساتی را برای فرزندان خود تجربه کنید؟ جالب اینجاست که آیا همه والدین احساس عشق مداوم به فرزندان خود دارند یا احساسات دیگری وجود دارد که آنها حتی به خود اعتراف نمی کنند؟

در کودکی به نظر می رسید که والدینش از او متنفرند. مخصوصاً وقتی او آنطور که می خواستند رفتار نمی کرد. اما پس از مجازات ، آنها خود را توجیه کردند و گفتند که از این طریق او را دوست دارند و دوست دارند. مریم هرگز از آنها در مورد خشم و نفرت نسبت به خود چیزی نشنید. مادر همیشه می گفت بارداری در حین حمل ماریا چقدر دشوار است ، که خطر از دست دادن فرزند وجود دارد و او و پدرش تلاش زیادی برای اطمینان از تولد او صرف کردند. اما ماریا ، گاهی اوقات ، در صداقت عشق مادرش شک می کرد.

شاید به همین دلیل است که او در روابط موفق نمی شود؟ ناگهان یک مرد بچه می خواهد ، و او به هر طریق ممکن از چنین افکاری اجتناب می کند. به نظر می رسد نه تنها افکار ، بلکه مردان نیز. از این گذشته ، او تحمل خواهد کرد ، مطمئناً او نه. و اصلا چرا زایمان می کند؟ برای والدین چون نوه می خواهند؟ بنابراین او نمی خواست. برای احساس مادر بودن؟ او همچنین چنین هدفی ندارد. لذت بارداری و مادر شدن را تجربه می کنید؟ مزخرف! برای او ، خشم و نفرت با این رویداد همراه است.

به دنیا آوردن فرزند ، برای کسی یا چیزی ، برای او بیگانه بود. سپس معلوم می شود که او برای نقش یا وظیفه ای مقدر شده است که باید انجام دهد. او از این واقعیت می ترسید که داشتن فرزند هدف ارضای خواسته های کسانی است که قصد دارند زندگی جدیدی را ارائه دهند. و اگر او فرزندی را با هدف خاصی به دنیا آورد ، و او انتظارات او را برآورده نکند ، از او متنفر خواهد شد.

او دو حالت افراطی داشت که خود را بر آن متمرکز می کرد: یا باید عشق مطلق وجود داشته باشد ، یا - نفرت. ماریا فهمید که پذیرش همزمان عشق به کودک و نفرت برای او دشوار است. اینکه این احساسات در برهه ای از زندگی در رابطه با فرزندان در والدین رخ می دهد.و در جایی در اعماق روح او می خواست با کسی که به او زندگی می دهد آشنا شود ، می خواست و از آن در همان زمان می ترسید.

از SW. دیمیتری لنگرن ، درمانگر گشتالت

توصیه شده: