2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
قابل توجه ترین ویژگی مادر ، توانایی او در تحمل است
چنین آسیب ملموسی از جانب فرزندتان داشته باشید و از او بسیار متنفر باشید ،
بدون بازپرداخت در یک سکه ؛ و همچنین توانایی او در انتظار پاداش ،
که ممکن است دنبال شود یا نشود - بعداً.
دونالد وینیکوت
ماریا با وحشت به زنانی که به تازگی زایمان کرده بودند نگاه می کرد. او از فکر کردن در مورد بارداری و زایمان می ترسید. این زندگی جدید ، که در شکم او رشد می کند ، همچنین او را در معرض خطر قرار می دهد ، شکل او را تغییر می دهد ، بر روحیه و احساسات او تأثیر می گذارد. در چنین لحظاتی ، او نسبت به کودک متولد نشده نفرت ایجاد کرد. این باعث ترس بیشتر او شد.
او سعی کرد از چنین بازتاب هایی اجتناب کند. اما وقتی مادران جوان را دیدم ، از این زنان تعجب کردم و در جایی در اعماق روحم ، شجاعت آنها را تحسین کردم. این یک بار غیر قابل تحمل برای او بود. این سال مطرح شد: چگونه ، پس از آنچه حاملگی با او انجام داد ، چگونه عاشق فرزندش می شود؟ نفرت همراه این سوال شد.
ماریا از آشنایان خود شنید که حمل فرزند در مقایسه با زایمان ، چیزی نیست که طی آن هر اتفاقی می تواند بیفتد. چنین گفتگوهایی ترس را در روح او ایجاد کرد و او فیلم بیگانه را به یاد آورد. طبق طرح ، که حامل پس از ظهور یک زندگی جدید درگذشت. در این مورد ، کودک برای او تهدید شد. یا او یا کودک می توانند بمیرند ، و اهمیتی نمی دهد که آمار چه می گوید - او بر احساسات خود تکیه کرد.
یک زن گفت که کل فرایند - بارداری ، زایمان ، مراقبت بیشتر از کودک - شکنجه است. ماریا متعجب بود که آنگاه این زن از عشق به فرزندانش صحبت کرد. او این را درک نکرد ، همه چیز شبیه یک فریب بود. اگر کودکان عذاب می کشند ، درباره چه عشقی صحبت می کردیم؟
مری به خشم و نفرت نسبت به کودکان نزدیکتر بود ، مشروط بر اینکه آنها عذاب دهنده او باشند. این را به این واقعیت اضافه کنید که کودک شیوه زندگی خود را تغییر می دهد و این چیزی جدید ، ناشناخته خواهد بود. سپس بترسید - چگونه می توانید چنین احساساتی را برای فرزندان خود تجربه کنید؟ جالب اینجاست که آیا همه والدین احساس عشق مداوم به فرزندان خود دارند یا احساسات دیگری وجود دارد که آنها حتی به خود اعتراف نمی کنند؟
در کودکی به نظر می رسید که والدینش از او متنفرند. مخصوصاً وقتی او آنطور که می خواستند رفتار نمی کرد. اما پس از مجازات ، آنها خود را توجیه کردند و گفتند که از این طریق او را دوست دارند و دوست دارند. مریم هرگز از آنها در مورد خشم و نفرت نسبت به خود چیزی نشنید. مادر همیشه می گفت بارداری در حین حمل ماریا چقدر دشوار است ، که خطر از دست دادن فرزند وجود دارد و او و پدرش تلاش زیادی برای اطمینان از تولد او صرف کردند. اما ماریا ، گاهی اوقات ، در صداقت عشق مادرش شک می کرد.
شاید به همین دلیل است که او در روابط موفق نمی شود؟ ناگهان یک مرد بچه می خواهد ، و او به هر طریق ممکن از چنین افکاری اجتناب می کند. به نظر می رسد نه تنها افکار ، بلکه مردان نیز. از این گذشته ، او تحمل خواهد کرد ، مطمئناً او نه. و اصلا چرا زایمان می کند؟ برای والدین چون نوه می خواهند؟ بنابراین او نمی خواست. برای احساس مادر بودن؟ او همچنین چنین هدفی ندارد. لذت بارداری و مادر شدن را تجربه می کنید؟ مزخرف! برای او ، خشم و نفرت با این رویداد همراه است.
به دنیا آوردن فرزند ، برای کسی یا چیزی ، برای او بیگانه بود. سپس معلوم می شود که او برای نقش یا وظیفه ای مقدر شده است که باید انجام دهد. او از این واقعیت می ترسید که داشتن فرزند هدف ارضای خواسته های کسانی است که قصد دارند زندگی جدیدی را ارائه دهند. و اگر او فرزندی را با هدف خاصی به دنیا آورد ، و او انتظارات او را برآورده نکند ، از او متنفر خواهد شد.
او دو حالت افراطی داشت که خود را بر آن متمرکز می کرد: یا باید عشق مطلق وجود داشته باشد ، یا - نفرت. ماریا فهمید که پذیرش همزمان عشق به کودک و نفرت برای او دشوار است. اینکه این احساسات در برهه ای از زندگی در رابطه با فرزندان در والدین رخ می دهد.و در جایی در اعماق روح او می خواست با کسی که به او زندگی می دهد آشنا شود ، می خواست و از آن در همان زمان می ترسید.
از SW. دیمیتری لنگرن ، درمانگر گشتالت
توصیه شده:
فقط منو رها نکن! ترس از دست دادن شریک زندگی ، ترس از رها شدن. آسیب رها کردن
برخلاف ترس از طرد شدن ، که بر اساس احساس شرمندگی برای نیازهای احساس شده و ویژگی های شخصی است ، ترس از رها شدن بسیار عمیق تر از وحشت ناشی از فراموشی ، عدم است. چگونه بفهمیم فردی این ترس را دارد؟ دلایل وقوع آن چیست؟ باید باهاش چکار کنم؟ به طور کلی ، ریشه های این بیماری را باید در اوایل کودکی ، در سن حداکثر یک سالگی جستجو کرد.
نفرت و نفرت
در ادامه گفتگو که مدتها پیش درباره احساسات ، احساسات و تجربیات آغاز شده بود ، متأسفانه به طرف تجربیات فعلی می روم: نفرت و نفرت. در طول هفته گذشته ، من آرزوهای زیادی برای مرگ خوانده ام: کشور من. قاتلان روزنامه نگاران یک روزنامه فرانسوی ؛ روزنامه نگاران یک روزنامه فرانسوی ؛ به طور کلی توهین کنندگان به مقدسات ؛ غیر وطن پرست خوب ، و علاوه بر آرزوهای مرگ ، فقط غم و اندوه و امید به سرنوشت بدتر برای مخالفان هرگونه راهپیمایی وجود دارد.
ترس از سر خوردن. لذت و ترس. تجزیه و تحلیل یک شغل
درخواست مشتری. آلنا ، کمکم کن با ترس کنار بیام! هفته آینده ما با همسرم به پیست اسکی می رویم ، به نظر می رسد همه چیز فوق العاده است - آرامش ، عاشقانه ، زیبایی ، اما من از قبل می دانم: من دوباره می ترسم ، با غلبه بر ترس ناامید کننده و وحشتناک از فرودهای خطرناک ، اگرچه این این اولین باری نیست که من در سفر با شوهرم همراهی می کنم … به طور کلی ، من در اسنوبورد خوب هستم ، اما با تظاهر سوار می شوم ، همیشه چیزی را اشتباه می پذیرم … آیا دلیل خاصی پشت این ترس وجود دارد؟ بیایید به آن فکر ک
چگونه می توانم با ترس از سخنرانی در جمع و ترس از قضاوت شدن توسط دیگران برخورد کنم؟
دیروز مقاله ای منتشر کردم که برای بسیاری مفید بود ترس از سخنرانی در جمع: تمرینات و راه های غلبه بر آن تصمیم گرفتم افکار و احساساتم را به اشتراک بگذارم ، شاید پدرخوانده ، آنها نیز قابل درک و مفید خواهند بود؟ من از صحبت کردن هراسی ندارم ، بنابراین ، من بسیار آسان هستم ، از شرایط سخت خارج می شوم ، می توانم راه حل های خودجوش پیدا کنم.
درخت ترس. ترس به عنوان محرک توسعه
در روانشناسی ، چندین نسخه از ایجاد ترس و اضطراب وجود دارد. آناتولی اولیانوف ، در کتاب "ترسهای کودکان" ، تجربیات محققان روان مانند رنه اسپیتز ، ملانی کلاین ، مارگارت مولر ، دونالد وودز وینیکوت ، آنا فروید و زیگموند فروید را خلاصه می کند ، به طور خلاصه ترس های ذاتی در یک عصر خاص را فهرست می کند.