نفرت و نفرت

تصویری: نفرت و نفرت

تصویری: نفرت و نفرت
تصویری: مستند جنجالی ترین دربی تاریخ مشت، کتک عشق و نفرت در دربی سال 79 /خلاصه بازی دربی 49 2024, ممکن است
نفرت و نفرت
نفرت و نفرت
Anonim

در ادامه گفتگو که مدتها پیش درباره احساسات ، احساسات و تجربیات آغاز شده بود ، متأسفانه به طرف تجربیات فعلی می روم: نفرت و نفرت. در طول هفته گذشته ، من آرزوهای زیادی برای مرگ خوانده ام: کشور من. قاتلان روزنامه نگاران یک روزنامه فرانسوی ؛ روزنامه نگاران یک روزنامه فرانسوی ؛ به طور کلی توهین کنندگان به مقدسات ؛ غیر وطن پرست خوب ، و علاوه بر آرزوهای مرگ ، فقط غم و اندوه و امید به سرنوشت بدتر برای مخالفان هرگونه راهپیمایی وجود دارد. نفرت شکوفا می شود و بو می دهد ، اما سوال این است که با آن چه باید کرد …

در عین حال ، نفرت به احساسات ابتدایی یک فرد (مانند ترس یا شادی) تعلق ندارد ، ترکیبی از چندین احساس است که در ترکیب خاصی ، یکی از قوی ترین و انفجاری ترین تجربیات بشری را ارائه می دهد. (و رفتار مربوط به آن).

original
original

پایه و اساس نفرت تنفر است ، یکی از احساسات اولیه. انزجار دارای یک جزء فیزیولوژیکی مشخص است و وظیفه آن محافظت از فرد در برابر تماس با یک شیء مضر (سمی) است ، بیهوده تهوع و استفراغ در مواجهه با چیز ناپسندی همراه نیستند (مانند مدفوع ، تجزیه مواد آلی ، مخاط و غیره - هرکدام برای خود انتخاب می کند …).

بنابراین ، عملکرد اصلی انزجار این است که تماس با یک شی ناخوشایند / خطرناک را به صفر برساند ، در حالت انزجار ما یخ می زنیم یا فرار می کنیم. بنابراین ، به هر حال ، مردم اغلب ترس / ترس را با انزجار اشتباه می گیرند - آنها در ظاهر شبیه به هم هستند ، اما هنوز هدف متفاوتی دارند: ترس یک احساسات تماس است (ما به موضوع ترس توجه داریم) ، در حالی که نفرت (به عنوان این کلمه خود می گوید) این تماس به باطل شدن (تا حد امکان) کمک می کند. وقتی شیء نفرت انگیز از میدان تماس احتمالی ناپدید می شود ، ما آرام می شویم. بیزاری روانشناختی ("ثانویه" ، در مقایسه با فیزیولوژیکی "اولیه") با ارزشهای کاملاً غیرقابل قبول برای ما یا رفتار افراد دیگر همراه است ، که به عنوان آنالوگ سم در جهان طبیعی عمل می کند. این به زبان احساسات به ما می گوید: "اگر شبیه این شخص شوم ، مسموم می شوم ، من برای خودم به عنوان یک شخص می میرم. و او قبلاً مسموم شده است ، از افکار / ارزشها / رفتارهای وحشتناک بوی بد می دهد. " واکنش طبیعی به انزجار روانی همان واکنش فیزیولوژیکی است ، یعنی کناره گیری ، حداکثر افزایش فاصله. ما به سادگی از تماس با افرادی که رفتارهایی را نشان می دهند که با آنچه ما قابل قبول می دانیم در تضاد شدید قرار می دهند ، فاصله می گیریم.

اگر چند ماده را برای نفرت اضافه کنیم ، به نفرت می رسیم. اغلب اوقات نفرت از ترکیبی از انزجار از ترس و نفرت از کینه به وجود می آید که به دلیل ناتوانی در دور شدن از موضوع انزجار بوجود آمده است. این یک نکته بسیار مهم است: با نفرت ، فرد به دنبال از بین بردن چیزی است که باعث نفرت می شود ، زیرا همزیستی در همان فضا با موضوع نفرت غیرممکن است ، اما از بین بردن آن نیز غیرممکن است ، بنابراین فقط یک کار باید انجام شود - برای از بین بردن. این احساس با طرح س "ال "یا من ، یا او / آن" مشخص می شود ، در نفرت گزینه های میانی وجود ندارد - به عنوان یک تجربه فوق العاده قوی ، تمام نیمه های نیمه را می سوزاند. انزجار این س differentlyال را به گونه ای دیگر مطرح می کند: "آنچه می خواهید انجام دهید ، اما در چشم من گیر نکنید ، و من را اذیت نکنید!"

به عنوان مثال ، شخصی فکر می کند که همجنس بازان نفرت انگیز هستند. اگر او همزمان بترسد که این "موجودات وحشتناک" می توانند جهان او را تهدید کنند ، و هیچ نجات از آنها وجود ندارد ("آنها در همه جا هستند ، آنها می خواهند همه را همجنسگرا کنند و به طور کلی جوانان را فاسد می کنند !!!" - پس خشم متولد می شود از این مخلوط ، تبدیل شدن به نفرتی که نیاز به خروج دارد نفرت از والدین اغلب از روی انزجار و کینه به وجود می آید.

چگونه می توان نفرت را در جایی ایجاد کرد که به نظر می رسد قبلاً مشاهده نشده بود (و هیچ تهدید عینی وجود ندارد)؟ دستورالعمل واضح است: برخی افراد (یا گروهی از افراد) را با ویژگی های اخلاقی ناپسند (یهودیان خون نوزادان مسیحی را بنوشید ؛ همه مسلمانان تروریست هستند ؛ بربرهای روسی فقط می توانند بنوشند و تجاوز کنند …) و ترس را اضافه کنید / تخلفات را به خاطر بسپارید.: "آنها به سمت شما می آیند ، آنها شما را مجبور می کنند به شیوه خود زندگی کنید!" یا "آیا به یاد دارید که چگونه شما را تحقیر کردند؟!"در حقیقت ، فرقه ناسیونالیستی شکایات تاریخی ، که در جهان بسیار محبوب است ، به ویژه در فضای پس از اتحاد جماهیر شوروی (بالتیک ، گرجستان ، اوکراین ، روسیه …) ، بارورترین محیط برای تشکیل است. از نفرت ، شما فقط باید نفرت را به ظاهر همسایگان اضافه کنید (و اگر همسایگان واقعاً به همین دلیل خدمت می کنند - به طور کلی یک افسانه است …). سرکوب همدلی بسیار مهم است ، زیرا توانایی دیدن خوبی ها در یک فرد نفرت انگیز تا حد زیادی با نفرت تداخل دارد.

هرچه جهان بینی فرد / جامعه افراد محدودتر و محدودتر باشد ، دلایل بیشتری برای نفرت دارد. و سپس نفرت تصویر جهان را باریک تر می کند و توجه را فقط به آنچه باعث انزجار می شود جلب می کند - و غیره در یک دور باطل. برای از بین بردن نفرت انگیز ، باید با افراد زشت در تماس باشید. و بدین ترتیب مسموم می شوید.

عملکرد مفید نفرت ، آزادسازی انرژی برای از بین بردن تهدید مهلکی است که نمی توانید خود را از آن دور کنید. مشکل از لحظه ای شروع می شود که تهدیدهای مرگبار در جایی که وجود ندارند در حال تکثیر هستند. فردی که وسواس ترس ها و ضعف های خود را دارد بیشتر مستعد نفرت است ، اما به دلیل ضعف ، او خود به تنفر خود پی نخواهد برد ، اما به کسی می پیوندد که با این وجود جرات می کند. سپس نفرت با schadenfreude به سبک "و گاو همسایه مرد" یا "آنها سزاوار آن هستند ، آنها سزاوار آن هستند!" و تحمل به یک کلمه کثیف تبدیل می شود - در جهان که فقط هیولا وجود دارد و شما موجودی لرزان ضعیف هستید ، چه نوع تحمل می تواند وجود داشته باشد؟

من شخصاً با احساس نفرت بسیار آشنا هستم زمانی که یک بار متوجه شدم یک گروه از فرقه گرایان مصمم هستند با استفاده از روش های جنگ اطلاعاتی که من را نفرت انگیز می کند ، سعی کنند من را بزرگ یا بی اعتبار کنند. من وارد مخالفت شدم ، با ضربه به ضربه پاسخ دادم ، اما به تدریج مشخص شد که نیروها نابرابر هستند ، و من قطعاً نمی توانم فرقه را شکست دهم. ترکیبی از نفرت و خشم ناتوان در نتیجه عدم امکان نابودی دشمن یک کوکتل سمی است …

"او به من توهین کرد ، او به من ضربه زد ، او مرا شکست داد ، او مرا غارت کرد … در کسانی که چنین افکاری دارند ، نفرت هرگز از بین نمی رود … زیرا هرگز در این دنیا نفرت با نفرت متوقف نمی شود …"

خطوطی از Dhammapada بودایی به کار آمد. اگر نتوانید برنده شوید و با فردی که از او متنفر هستید در یک چنگال ناتوان گرد هم بیایید ، می توانید بی پایان برای دشمن دردسر آرزو کنید ، اما این او را بدتر نمی کند. در عین حال ، نفرت ، همانطور که به وضوح متوجه شدم ، من را با کسانی که از آنها متنفر بودم ، تقریباً با همان قدرت عشق (به همین دلیل است که من عشق را مخالف نفرت نمی دانم) پیوند داد - آنچه را دنبال کردم و خواندم "دوستان" من نوشتند. "(و این یک کثیف صریح و نفرت انگیز است) - و ، به نظر می رسد ، این کار را با غیرت کمتر از آنها انجام نداد. من مسموم شدم و خواندم ، بازتاب دهان و دندان با نفرت سرکوب شد. آنها منابع بسیار بیشتری داشتند ، و فقط یک عقل ضعیف بیان شده امکان مساوی کردن تا حدودی J)))))))) را فراهم کرد.

من موفق به فرار شدم وقتی که بسیار خسته شده بودم ، روی کارهایی که خودم انجام می دادم تمرکز کردم. و بگذارید انزجار بر خشم و ترس غلبه کند ، مرا از این میدان بیرون بکشید و به آن پشت کنید.

تا زمانی که بر "دشمن" ، اقدامات و شکست های او متمرکز شده ایم ، با او در ارتباط نزدیک هستیم. در یک جنگ واقعی ، این امر موجه است. اما در جنگ های مجازی ، جایی که آسیب نه با اجساد ، بلکه با سلول های عصبی اندازه گیری می شود ، برندگان ، به عنوان یک قاعده ، پیروزی های پیر را به دست می آورند.

توصیه شده: