زندگی خانوادگی. 6 سناریو اصلی زندگی خانوادگی از یک روانشناس خانواده

فهرست مطالب:

تصویری: زندگی خانوادگی. 6 سناریو اصلی زندگی خانوادگی از یک روانشناس خانواده

تصویری: زندگی خانوادگی. 6 سناریو اصلی زندگی خانوادگی از یک روانشناس خانواده
تصویری: سخنرانی کامل دکتر فرهنگ هلاکویی : 50 باید و نباید در زندگی زناشوئی | 50Bayad Va Nabayad 2024, آوریل
زندگی خانوادگی. 6 سناریو اصلی زندگی خانوادگی از یک روانشناس خانواده
زندگی خانوادگی. 6 سناریو اصلی زندگی خانوادگی از یک روانشناس خانواده
Anonim

زندگی خانوادگی. همانطور که می بینید ، روانشناسان خانواده نمی توانند به طور اساسی وضعیت طلاق را حل کنند. اما ، با این وجود ، از آنجا که ما ، روانشناسان خانواده ، هنوز وجود داریم ، باید حداقل به نحوی به مردان و زنان ، شوهران و زنان ، فرزندان و بستگان آنها کمک کنیم. همه کسانی که به هر دلیلی نمی خواهند طلاق بگیرند. افرادی که می خواهند نه تنها زندگی کنند ، بلکه به عنوان یک خانواده ، برای شریک زندگی خود ارزش قائل هستند ، او را دوست دارند و او را دوست دارند ، به دنبال اجتناب از درگیری های خانوادگی و تنظیم روابط هستند. و ما می توانیم کمی به آنها کمک کنیم ، اما هنوز هم می توانیم!

ما می توانیم به همه شوهران و همسران جهان در یک مورد مهم و ضروری کمک کنیم: اطلاعات صادقانه در مورد نحوه کار خانواده ، نحوه متولد شدن ، نحوه عملکرد ، نحوه فروپاشی و مرگ.

ما نمی توانیم مردم را باهوش کنیم ، ما خدا نیستیم ، این به ما داده نشده است. اما ما می توانیم به کسانی که آگاهانه مایل به داشتن خانواده هوشمند هستند کمک کنیم.

ما می توانیم صادقانه به کسانی که از ما می پرسند پاسخ دهیم.

ما می توانیم به زنان کمک کنیم خانواده ها را از نگاه شوهرشان ببینند.

ما می توانیم به مردان کمک کنیم خانواده را از نگاه همسرشان ببینند.

ما می توانیم در مورد خانواده و ازدواج ، ساختار مطلوب یک خانواده مدرن ، معیاری که شخص می تواند و باید در رفتار خانواده خود راهنمایی شود ، صحبت کنیم.

می توان در مورد عواملی که خانواده را مستحکم می کند صحبت کرد.

ما می توانیم در مورد تهدیدهایی که آن را نابود می کنند صحبت کنیم.

و ما فقط باید در مورد یک پارادوکس عجیب به همه بگوییم:

با وجود شباهت آشکار چهره ها و نام خانوادگی ،

برخی از افراد یک خانواده ایجاد می کنند ، اما افراد کاملاً متفاوت طلاق می گیرند

در واقع این چنین است! در حقیقت ، مردان و زنان به همین دلیل با هم درگیر می شوند و طلاق می گیرند ، زیرا در طول ماه ها یا سال های ازدواج ، آنها متفاوت می شوند ، نه آن چیزی که در دوران دوست بودنشان بود ، به طور تصادفی یا در یک ازدواج مدنی زندگی می کردند. به طور تصادفی "پرواز" نکرد ، یا پس از اداره ثبت ما در یک سفر ماه عسل خوشحال پرواز کردیم.

در اینجا مهم است که درک کنیم که:

خانواده فقط زندگی مشترک زیر یک سقف نیست ،

یا پرورش همزمان یک زن و مرد

خانواده رشد مشترک زن و مرد در زندگی است ،

در حالت ایده آل ، مدرن سازی همزمان نگرش آنها به زندگی ،

آنها را در سراسر مخرج یکسان قرار می دهد

تمام راه تا مرگ

و در اینجا همه چیز ساده است. زیرا ، تنها چند گزینه برای توسعه وضعیت خانواده وجود دارد.

شش سناریوی اصلی برای زندگی خانوادگی:

زندگی خانوادگی گزینه 1. "عزیزان برای همیشه". ایده آل. دو همسر بسیار مشابه. زن و شوهر از ابتدا نزدیک یکدیگر هستند. این در صورتی است که زن و مرد در زمان ملاقات و ایجاد خانواده ایده های مشترکی در مورد زندگی به طور کلی و در مورد زندگی خانوادگی به طور خاص ، سطح تحصیلات مشابه ، وضعیت اجتماعی و مادی مشابه ، ارزشها و هنجارهای مشابه داشتند. رفتار ، اهداف و علایق همزمان در زندگی. این زوج بلافاصله در یک ضرب ، هماهنگ زندگی کردند. سپس آنها توانستند این شباهت را در طول زندگی مشترک خود حفظ کنند. یا آنها تغییر کردند ، دیدگاه های خود را در مورد زندگی و خانواده مدرن کردند ، اما آنها این کار را با هم انجام دادند. هر چند نه کاملاً همزمان ، اما هنوز در فواصل زمانی معقول نزدیک است. بنابراین ، زن و شوهر همیشه یکدیگر را درک می کردند ، سطح تناقضات آنها حداقل بود ، سطح توجیه انتظارات متقابل بسیار بالا بود. چنین شرکایی مانند یک کشتی با فرود عمیق ، بدون احساس امواج ، بدون نزاع و رسوایی در طول زندگی حرکت می کنند. چنین زن و شوهری با دوام ترین هستند.

زندگی خانوادگی گزینه 2. "از غریبه ها تا نزدیک". بهینه دو نفر متفاوت ، اما بسیار مایلند شبیه یکدیگر شوند.زن و شوهر در سالهای اولیه ازدواج به یکدیگر نزدیک شدند و توانستند یک دید مشترک از زندگی را برای زندگی حفظ کنند. این در صورتی است که یک زن و مرد در زمان ملاقات و ایجاد خانواده اندیشه های کمی متفاوت در مورد زندگی به طور کلی و در مورد زندگی خانوادگی به طور خاص ، سطوح مختلف تحصیلات ، وضعیت اجتماعی و مادی ، ارزشها و هنجارهای کمی متفاوت از یکدیگر داشتند. رفتار ، اهداف و علایق یکسان در زندگی نیست. با این حال ، یکی از این زوج توانست سریع سازگار شود ، خود را به سطح بالاتری برساند. سپس ، در طول زندگی مشترک ، همسران توانستند این شباهت به دست آمده را حفظ کنند ، یاد گرفتند که هماهنگ زندگی کنند. آنها تغییر کردند ، دیدگاه های خود را در مورد زندگی و خانواده ، فقط در کنار هم ، مدرن کردند. هر چند نه کاملاً همزمان ، اما هنوز در فواصل زمانی معقول نزدیک است. بنابراین ، پس از دوره تناقض و تعدیل اولیه ، زن و شوهر همیشه یکدیگر را درک می کردند ، سطح تناقضات آنها حداقل بود ، سطح توجیه انتظارات متقابل بالا بود. چنین زن و شوهری عملاً بدون درگیری توسعه می یابند - بسیار قوی است.

زندگی خانوادگی گزینه 3. "بیگانگان نمی توانند نزدیک شوند." میانگین. دو تلاش متفاوت و بسیار زیاد برای دستیابی به وحدت همسر. زن و شوهر هرگز نتوانستند به درک مشترکی از زندگی ، از جمله زندگی خانوادگی دست یابند. این بدان معناست که اگر یک زن و مرد در زمان ملاقات و ایجاد خانواده ، ایده های کمی یا بطور قابل ملاحظه ای در مورد زندگی به طور کلی و در مورد زندگی خانوادگی به طور خاص ، سطوح مختلف تحصیلی ، وضعیت اجتماعی و مادی ، ارزشهای کمی متفاوت داشتند. و هنجارهای رفتاری ، نه اهداف و علایق یکسان در زندگی. در آینده ، برخی از شرکا نمی توانند به سرعت سازگار شوند ، خود را به سطح بالاتری برسانند ، یا صریحاً نمی خواهند این کار را انجام دهند.

در نتیجه ، همسران نمی توانند یک کل تشکیل دهند ، یک ارگانیسم خانوادگی واحد ، زندگی هماهنگ را یاد نگرفتند. بر این اساس ، در آینده ، آنها یا خود به خود تغییر کردند ، بند نوسازی خود را در بردارهای مختلف مانند قو ، سرطان و پایک کشیدند. یا ، کسی تغییر کرد و عاقل تر شد ، اما شریک دوم صریحاً در "مرداب" زندگی نشست.

در این صورت ، چنین خانواده ای در طول زندگی خود خراب و متزلزل می شود ، تحریف در نگرش آنها به زندگی به آنها آرامش و آرامش نمی بخشد. با این حال ، تلاش برای زندگی مشترک ، اگرچه دشوار است ، اما هنوز امکان پذیر است. این حداقل بود ، سطح برآوردن انتظارات متقابل متوسط بود. و سپس ، هر بار - پس از رسوایی و رویارویی. چنین زن و شوهری در طول زندگی توسعه می یابند ، در طول آن حرکت می کنند ، تمام مدت فقط به صورت تکان دهنده: از درگیری به درگیری. چنین زن و شوهری در حال حاضر شکننده هستند.

زندگی خانوادگی گزینه 4 "غریبه ها حتی نمی خواستند نزدیک شوند." بد دو همسر متفاوت و کاملاً تمایلی به شبیه شدن ندارند. زن و شوهر نه تنها هرگز ایده های مشترکی در مورد زندگی ، از جمله زندگی خانوادگی نداشتند ، اما هیچ کس نمی خواست این موقعیت ها را به هم نزدیک کند و اعتقادات خود را کنار بگذارد. اگر یک زن و مرد در زمان ملاقات و ایجاد خانواده ، در مورد زندگی به طور کلی و در مورد زندگی خانوادگی به طور خاص ، سطوح مختلف تحصیلات ، وضعیت اجتماعی و مادی ، ارزشها و هنجارهای متفاوت رفتار ، ممکن است اصلاً اهداف و علایق مشخصی در زندگی نداشته باشد. در طول سالهای ازدواج ، هیچ یک از شرکا نتوانسته اند با شریک خود سازگار شوند. شریکی با سطح بالاتر به سرعت از آزار دادن یک فرد تنبل خسته شد ، یک همسر مشکل دار نمی خواست بر الکلیسم ، اعتیاد به مواد مخدر ، اعتیاد به قمار ، درگیری ، جهل ، حسادت ، بی احتیاطی ، بی مسئولیتی و غیره غلبه کند.

در نتیجه این ، همسران نه تنها نتوانستند یک کل ، یک ارگانیسم خانوادگی واحد تشکیل دهند ، نه تنها به هم نزدیک نشدند ، بلکه برعکس ، هر سال بیشتر و بیشتر در زندگی دچار اختلاف می شوند. آنها بیشتر و بیشتر متفاوت ، متفاوت می شوند.

این انحراف فوق العاده تقریباً اجتناب ناپذیر است. در اینجا همه چیز با رسوایی ، دعوا ، توهین و طلاق به پایان می رسد.

زندگی خانوادگی گزینه 5. "افراد نزدیک غریبه شده اند". غمگین. در ابتدا ، دو نفر که بسیار نزدیک یکدیگر بودند ، ازدواج کردند. با این حال ، در آینده ، شرایط زندگی آنها آنقدر متفاوت بود که افراد کاملاً متفاوت تغییر کردند ، یا فقط یکی تغییر کرد ، اما نیمی دیگر یکسان ماند

افسوس ، حتی همسران اولیه بسیار نزدیک در آینده ، معلوم شد که از هم جدا شده اند. این منجر به انتظارات برآورده نشده ، درگیری ها و مشکلات دیگر ، تا طلاق شد.

زندگی خانوادگی گزینه 6. "اکنون نزدیک - اکنون بیگانه ، اکنون بیگانه - گاهی اوقات". تکان می خورد و می پرد. این زمانی است که کل زندگی زناشویی شامل دوره های بسیار ناپایدار است. زن و شوهر (که در ابتدا می توانند شبیه یکدیگر باشند یا می توانند متفاوت باشند) یا موقعیت خود را به مهمترین رویدادها و تصمیمات زندگی خانوادگی نزدیک می کنند ، سپس موقعیت های آنها متفاوت می شود. بر این اساس ، چنین خانواده ای در مقیاس بسیار گسترده ای از ارزیابی ها زندگی می کند: از یک معمای کامل خانوادگی ، تا دعوا و ثبت درخواست طلاق.

از اینجا ، دو چیز بدیهی است:

اولین. مردان و زنان وقتی سرانجام می فهمند که اساساً در دیدگاه های خود در مورد زندگی ، به ویژه زندگی خانوادگی متفاوت هستند ، درخواست طلاق می دهند

دومین. برای اینکه یک خانواده شاد و قوی باشد ، زن و شوهر لزوماً باید موقعیت ها ، دیدگاه های خود را در مورد زندگی ، از جمله زندگی خانوادگی ، به یکدیگر نزدیک کنند

بر این اساس ، من به عنوان یک روانشناس تمرین می کنم:

یک خانواده شاد تنها مدیریت مشترک است

همان رشد مشترک خانواده

کنترل بیرونی توسط شریک یا وجود مستقل و مستقل زن و شوهر تقریباً همیشه به درگیری و طلاق ختم می شود.

بر این اساس ، یک کار واقعاً مفید که روانشناس خانواده می تواند انجام دهد این است:

- به شرکا دقیقاً نشان دهید که زن و شوهر در رفتار و دیدگاه های خود در مورد زندگی خانوادگی و زندگی به طور کلی با یکدیگر تفاوت دارند.

- آموزش به موقع اصلاح این عدم تعادلها ، تجهیز به تکنیک های مناسب ؛

- به طور کلی ، برای جلوگیری از تبدیل شدن زن و شوهر به یکدیگر ، غریبه یکدیگر ، برای کمک به آنها یا به تدریج به یکدیگر نزدیک می شوند ، یا برای همیشه در این حالت باقی می مانند.

تذکر

اغلب از من س askedال می شود: "چگونه می توانید آن دسته از مردان و زنانی را که مخصوصاً از مشکلات مختلف خانوادگی رنج می برند ، که به طلاق می پردازند ، مشخص کنید؟ اگر همه این افراد نقطه مشترکی داشته باشند؟"

توصیه شده: