شوهرها خانواده را ترک می کنند. مشاوره روانشناس خانواده

تصویری: شوهرها خانواده را ترک می کنند. مشاوره روانشناس خانواده

تصویری: شوهرها خانواده را ترک می کنند. مشاوره روانشناس خانواده
تصویری: مادر کنترل کننده که حتی دکتر هلاکویی رو هم میخواست کنترل کنه 2024, آوریل
شوهرها خانواده را ترک می کنند. مشاوره روانشناس خانواده
شوهرها خانواده را ترک می کنند. مشاوره روانشناس خانواده
Anonim

چرا شوهران خانواده را ترک می کنند؟ به چه دلایلی شوهرها ترک می کنند ، آیا تضمینی وجود دارد که شوهر ترک نکند ، این تنها چیزی است که من می خواهم در مقاله خود با شما صحبت کنم. برای شروع ، هیچ تضمینی صد در صد وجود ندارد که شوهر هرگز معشوقه ای نداشته باشد یا تصمیم به ترک خانواده نگیرد. شوهرها همسر خود را ترک می کنند حتی اگر:

- زنان بیشتر از زنان خود درآمد دارند و دارای موقعیت اجتماعی بالاتری هستند (بگذارید آن را گروه شماره 1 "شوهر از زن پایین تر است") بنامیم.

- وضعیت اجتماعی و سطح درآمد زن و شوهر تقریباً قابل مقایسه است (بیایید آن را گروه میانی شماره 2 "شوهر برابر همسر است" نامید) ؛

- وضعیت اجتماعی و سطح درآمد شوهر به طور قابل توجهی بالاتر از زن است (بیایید گروه شماره 3 او را "شوهر از زن بالاتر است").

با این حال ، عملکرد روانشناس خانواده هنوز به وضوح نشان می دهد که شوهران در گروه میانی "شوهر برابر همسر است" ترک می کنند ، تعداد کل خیانت هر دو شوهر و ترک آنها از خانواده بسیار کمتر از گروه های شماره 1 و شماره 3 توضیح این امر بسیار ساده است: گروه میانی "شوهر برابر زن است" از نظر داخلی متعادل است. او مانند یک دمبل ورزشی است و دو وزنه وزنه در کناره ها دارد. واقعیت این است که در گروه شماره 2 "شوهر برابر زن است" عملاً هیچ موقعیتی وجود ندارد که زن و شوهر بیش از حد ثروتمند باشند. غیرممکن است که همزمان دو الیگارشی یا مقام ارشد شهرها ، مناطق و شرکت ها در یک خانواده باشید. زیرا این بدان معناست که این زوج به طور موازی توسعه یافته اند. اما شما باید موافقت کنید: دستیابی به این امر از نظر فنی غیرممکن است. البته زوج های متاهلی هستند که شبیه این هستند. اما با بررسی دقیق تر ، معلوم می شود که یکی از همسران پرواز خود را مدیون نیمه دوم یا اقوام نزدیک است. بنابراین ، زوج های متأهل در گروه میانی شماره 2 عمدتاً یا از نمایندگان طبقه متوسط تشکیل شده اند ، یا از افرادی که در تأمین هزینه های زندگی خود مشکل دارند. برای اولی ، مشخص است که شوهران پول رایگان کافی برای ایجاد پایگاه جدی مادی برای یک خانواده جدید (آپارتمان ، ماشین ، اقامت تابستانی ، سفرهای خارج از کشور و غیره) ندارند. به علاوه ، آنها به راحتی روزمره ، خودخواه و مراقب عادت دارند ، بنابراین با حرکات ناگهانی در زندگی عجله ندارند. و اگر همسر نیز زنی موفق با درآمد مناسب باشد ، چنین شوهرهایی کاملاً تمایلی به ترک او ندارند. و حسادت به زنان موفق همیشه بیشتر است. بنابراین از چنین شوهرهایی معلوم می شود که پول کافی وجود ندارد و حیف است که چیزی ارزشمند را که با زندگی خانوادگی و همسر در ارتباط است رها کنیم. از این رو ، خیانت های زیادی در بین دهقانان متوسط وجود دارد ، اما تعداد کمی از شوهران واقعی خانواده را ترک می کنند و طلاق می گیرند. در این دسته ، یا معتادان به الکل ، یا کسانی که "نصف" موفق تر و ثروتمندتری یافته اند ، یا کسانی که همسرانشان از به دنیا آوردن فرزندان بیشتر خودداری می کنند ، یا مردانی که به طور ناگهانی موقعیت خود را به دلیل افت شغلی یا مالی از دست داده اند ، جرات انجام این کار را داشته باشید اما دومی ، بر این اساس ، در حال حاضر در گروه اول "شوهر زیر زن" قرار می گیرد. جایی که ، همانطور که قبلاً ذکر شد ، طلاق به میزان قابل توجهی بیشتر است ، به این معنی که شوهران کمتر دفعات بیشتری ترک می کنند.

در مورد آن دسته از زوج هایی که افراد به سختی می توانند زندگی خود را تأمین کنند ، شوهرها خانواده های خود را به طور مرتب و مرتب ترک می کنند ، اما آنها نیز به سرعت و اغلب خود به خود برمی گردند. از این گذشته ، بیشتر خروج چنین شوهرهایی یا در حالت بیهوشی مست ، یا در هنگام درگیری با زنان آنها ، دوباره پس از سرگرمی مست انجام می شود. و نیازی به صحبت در مورد شروع یک زندگی خانوادگی کامل و جدید با معشوقه نیست: چنین شوهرهایی به سادگی عقب ماندگی مالی ندارند. استثنا: هنگامی که چنین شوهری به طور تصادفی با یک زن ثروتمند ملاقات می کند که بلافاصله متوجه نمی شود که با یک فرد الکلی یا انگل سروکار دارد. یا شوهر ثروتمند می شود ، اما با این کار به دسته دوم شماره 2 می رود.

بر اساس این قسمت ، شما قبلاً درک کرده اید که بخش اعظم شوهرهایی که خانواده را ترک می کنند و بوی طلاق واقعی را می دهند ، با این وجود دقیقاً با ازدواج ها مرتبط است ، که در آن نابرابری اجتماعی یا مالی قابل توجهی بین زن و شوهر وجود دارد. علاوه بر این ، هر شخصی ، حتی کسانی که هیچ ارتباطی با روانشناسی ندارند ، می فهمند که بیشترین تعداد طلاق در گروه سوم متمرکز است - "شوهر از زن بالاتر است". اما این به هیچ وجه به این دلیل نیست که شوهران بیشتری نسبت به همسران خود موفق تر از زنانی هستند که موفق تر از شوهران خود هستند. در هیچ موردی! در حقیقت ، در بسیاری از مناطق روسیه تعداد زنان موفق ، یعنی کسانی که به موقعیت اجتماعی بالایی دست یافته اند ، پول خوبی به دست آورده اند ، شهرت و روابط دارند ، کمتر از تعداد مردان مشابه نیست. نکته متفاوت است: در گروه شماره 1 "شوهر از زن پایین تر است":

همسران موفق و طبقه متوسط بسیار کمتر رفتار می کنند

انتقاد از شوهران معمولی خود ،

نه شوهران موفق نسبت به زنان عادی خود.

این ، به نوبه خود ، با کمبود عظیمی در جامعه نه تنها مردان موفق ماچو ، بلکه حتی افراد معمولی طبقه متوسط ، افراد عادی همراه است. از این رو ، یک زن بالغ پس از سی سال (و معمولاً قبلاً موفق نمی شود) با هوشیاری ظاهر خود را ارزیابی می کند ، واقعیت داشتن فرزند ، واقعیت عدم حضور مردان موفق رایگان و … صبورانه یا با شخصی که مخفیانه یا آشکارا زندگی می کند به او خیانت می کند ، یا خود او به او خیانت می کند. چنین زنانی یا در صورت انتخاب صد در صد شوهر جایگزین برای خود یا با توجه به وحشیگری وحشیانه شوهر فعلی (اعتیاد به الکل ، ضرب و شتم ، توهین و غیره) خانواده را ترک می کنند. و آنها اغلب برای ترک شوهران با چنین غیرتی می جنگند که ممکن است این مردان حتی ارزش نداشته باشند. اما وحشت خانم های میانسال و بالزاک غالباً بر عزت نفس غلبه می کند و زن با این وجود آن شوهر ولخرج را به خانه باز می گرداند ، که در اصل ، قبلاً متوجه شده است که او در تصمیم گیری خود برای شروع زندگی جدید شتاب زده است. و باعث خنده دیگران شد …

main مشکل اصلی همسران این است که در گروه شماره 3 "شوهر از زن بالاتر است" ، شوهران با همسران کمتر موفق خود (و اعضای کاملاً شایسته جامعه) بسیار سختگیرانه تر ، سختگیرانه و قاطع رفتار می کنند. چنین شوهرهایی ، اگر سطح وضعیت ، نفوذ و درآمد آنها به وضوح بیشتر از همسر باشد ، فوراً سطح بسیار بالایی را درخواست می کنند ، اگر می توانم بگویم ، "خدمات خانواده": همسر باید بلافاصله جوان ، زیبا ، سکسی باشد ، لاغر ، بچه دار می شوند ، تحصیلات عالی دارند و حتی به عنوان متخصص در زمینه آنها فعالیت می کنند. و بسیاری از آنها نمی خواهند در این مورد مصالحه کنند. بنابراین ، پدیده ای عجیب به وجود می آید:

شوهرهایی که فقط کمی بالاتر از حد متوسط رسیده اند

شروع به چنین خواسته هایی از همسران خود کنند ،

که همیشه توسط مردان با موقعیت بالا تبلیغ نمی شود.

و همه اینها صرفاً به این دلیل است که چنین مردانی (به ویژه افراد بین 30 تا 45 سال) از تقاضای زنان در اکثر رده های سنی و اجتماعی آگاه هستند. به علاوه ، اعتماد به نفس سنتی مردان چنین مردانی را متقاعد می کند که موفقیت ، ارتباطات ، پول و سلامت آنها برای همیشه ماندگار است. زنان و فرزندان چیزی بیشتر از مواد قابل تعویض یکبار مصرف نیستند ، هاله ای در اطراف چهره روشن آنها. از این رو میل چنین شوهرهایی برای بریدن از شانه ، تمایل به قول به ترک همسر خود تقریباً برای همه کسانی که می توانند رابطه جنسی پرشوری را برای آنها فراهم کند. بر اساس این وضعیت ، که طبق قوانین عینی و ذهنی خود در حال توسعه است ، من بلافاصله چندین توصیه از روانشناس خانواده ارائه می دهم:

ابتدا زنانی که در زندگی خود بسیار بیشتر از شوهران خود به موفقیت رسیده اند ، نیازی به تظاهر به گم شدن ، از نظر اخلاقی خرد شده و در روند بازگشت آنها به خانواده ندارند. در دوره استرس و مبارزه برای خانواده ، دیگر نیازی به تغییر قدرت واقعی موجود برای ضعف ظاهری نیست. لازم است دقیقاً همان چیزی که همسر بود و هست باقی بماند.شما باید بعداً تنها پس از بازگشت شوهر به خانه ، ضعف ادعایی خود را در رابطه با شوهر خود نشان دهید. این مورد در زیر مورد بحث قرار خواهد گرفت.

دوم. زنانی که در واقع از نظر موفقیت از شوهرهای بدشانس خود بسیار پایین تر هستند ، باید با تمام قدرت اخلاقی و جسمانی جمع شوند و یا هنوز موفقیت خود را بالا ببرند ، یا این توهم را ایجاد کنند که در آینده نزدیک این اتفاق خواهد افتاد (از جمله عدم دریافت پول از همسر مشکل دار). بنابراین ، ما همانطور که می گوییم ، برای شوهرهایی که خیلی بلند هستند احساس انتقال خانواده خود را از گروه سوم "شوهر از زن بالاتر است" به گروه میانی و پایدارتر "شوهر برابر است همسر”. این ، به نوبه خود ، شوهر ترک شده از خانواده را گیج می کند ، برنامه های او را برای تسلط بر همسر مختل می کند و پس از ترک خانواده ، او را مجبور می کند که بارها و بارها وضعیت فعلی را تجزیه و تحلیل کند ، شرایطی را برای تسلیم شدن و بازگشت به خانواده ایجاد کند.. برای روشن شدن همه اینها برای شما ، من به حالت توصیه های عملی که قبلاً برای شما آشنا هستند ، می روم.

توصیه های کاربردی روانشناس خانواده:

1. شوهران خانواده را ترک می کنند ، اما بدانید ترس ترس از خروج شوهران موفق از خانواده چیست. جهان مدرن به گونه ای چیده شده است که اکثر افراد موفق کاملاً بدبین و عملگرا هستند. که کاملاً منطقی است: اگر آنها چنین نبودند ، زندگی به سختی آنها را به اوج موفقیت می رساند. این امر به ویژه در مورد مردان صادق است. در حین ملاقات با من ، آنها اغلب چیزی شبیه به موارد زیر می گویند: "خوب ، من خانواده را ترک کردم … حتی به خاطر این که واقعاً می خواستم آنجا را ترک کنم ، ترک نکردم ، بلکه به این دلیل که همسرم بینی خود را در همه جا فشار می دهد و متوجه می شود که من معشوقه … خوب ، پس من چه معشوقه ای دارم؟! همه دوستانی که پول دارند آنها را دارند. و اگر همسرم در اوقات فراغتم شروع به نیشگون گرفتن من نکند و در همه چیز پاسخگو نباشد و مرا برای معشوقه ام شرمنده کند ، همسر و فرزندانم را ترک نمی کنم. اما او شروع به فشار دادن من کرد ، من ناراحت شدم و رفتم. فکر می کنی من از این کار شرمنده ام؟ بله ، البته نه! من یک مرد هستم! من همیشه تعهدات خود را در خانواده انجام می دهم. من پول حمل می کنم ، برای همسرم کت خز می خرید ، فرزندانم را به دریا می برم … دیگر از من چه نیازی دارید؟ آیا بهتر است اگر در خانه بنشینم و یک سکه رقت انگیز دریافت کنم ، اما آیا این برای همسر من آرامتر است؟ به ندرت. هیچ کس از این بهتر نمی شود! و اول از همه - به خودی خود! مخصوصا به همسرم! او یک روز در میان و هر روز به من می گوید که شوهرش از دوستانش کدام اجناس لوکس می خرند و به کدام اقامتگاه ها می روند. بنابراین ، اگر همسرم بی سر و صدا از میزان موفقیت من خوشحال باشد و در نحوه آرامش پدر تحقیق نکند ، همه بهتر خواهند بود! اما ، از آنجا که او این را درک نمی کند ، باید به سراغ کسی بروم که قوانین زندگی را بهتر یاد گرفته است. به کسی که آماده است پول من در امور خود دخالت نکند. معشوقه در سکوت به من اجازه می دهد تا به تأمین مالی همسر و فرزند / فرزندانم ادامه دهم ، آنها را ببینم و غیره. من با یک همسر زیبا رابطه جنسی تضمینی خواهم داشت و هیچ مزاحمت اخلاقی ندارم. به طور خلاصه ، من طوری زندگی خواهم کرد که انگار برای دو خانواده هستم ، دو بند را در یک زمان بکشید ، اما بعد احساس می کنم که یک مرد و استاد موقعیت هستم … اما در مورد این که اکنون همسرم دنبال من دوید و می خواهد برگردد به خاطر بچه ها ، من یک فرد ساده لوح نیستم و می فهمم که آنها از من می خواهند فقط به خاطر پولم به خانواده ام برگردم! اگر من یک گدا بودم ، خیلی شک دارم که آنها اینطور دنبالم بیایند … بنابراین من الان یکی دو ماه منتظر می مانم ، ببینم همسرم چگونه با پولی که دارد کنار می آید ، ببیند آیا مغز او خوب می شود یا خیر. ایستادن؟ اگر او قوانین نانوشته بازی را در ازای پول من بپذیرد ، به من آزادی کامل می دهد ، شاید من به او بازگردم. اما فقط با شرایط خود شما! اگر او همچنان تلاش کند شرایطی را به من تحمیل کند تا در هر مرحله به او تقلب نکنم و به او گزارش ندهم ، مطمئناً - من درخواست طلاق می کنم و با معشوقه ام زندگی می کنم. همسرم اهمیتی نمی دهد ، بعد از شش ماه یا یک سال ، که بدون پول من مانده است ، آرام می شود و قوانین من را می پذیرد. اگر او از من پول بگیرد ، ازدواج با او فایده ای نخواهد داشت.او به هر حال برای من حرفه ای نخواهد ساخت: او شخصیت ، هوش و ارتباطات کافی نخواهد داشت … بنابراین ما آنطور که من نیاز دارم زندگی می کنیم. هر چند با دعوا ، اما من هنوز آن را دریافت می کنم. دقیق تر ، من آن را برای پول خودم خریداری می کنم. زیرا زندگی به این ترتیب تنظیم شده است: هر کس با دختری شام بخورد ، او را می رقصد. او دقیقاً همانطور که می خواهد می رقصد!"

من و شما از چنین مونولوگ معمولی یک شوهر موفق که خانواده را ترک کرده است ، چه می توانیم بیاموزیم؟ چهار نگرش مردانه آشکار است:

نگرش 1. شوهران آنجا را ترک می کنند زیرا معتقدند زنانی که برای حفظ خانواده تلاش می کنند در درجه اول برای پول شوهر می جنگند.

تنظیم 2 - شوهرها می روند ، زیرا مطمئن هستند که محرومیت از همسر برای مدت معینی مطمئناً شخصیت او را می شکند ، او را در مقابل شوهرش زانو می زند و قوانین بازی او را می پذیرد. در اینجا ، شوهران تقریباً به همان شیوه ای عمل می کنند که مربیان حیوانات وحشی شکارچیان خطرناک را رام می کنند: ابتدا آنها را گرسنه می کنند ، سپس به آنها غذا می دهند و در نتیجه احساس سپاسگزاری و اطاعت از خود را برمی انگیزند.

نصب و راه اندازی 3. شوهرها می روند زیرا اعتقاد ندارند که زنان رها شده خود می توانند به موفقیت چشمگیری در زندگی دست پیدا کنند ، آنها آنها را بازندگان بدنام ، ضعیفان و انگلهای بزرگ خود می دانند. اگر همسران موفق بودند ، آنها را ترک نمی کردند.

نصب و راه اندازی 4. شوهران می روند ، زیرا متقاعد شده اند که در صورت دریافت کمک مادی قابل توجه از شوهرشان پس از طلاق ، زنان تا پایان روزهای خود تنها می مانند ، آنها نمی خواهند به دنبال شوهر دیگری باشند. بر این اساس ، آنها نه تنها به شوهر جدا شده اجازه دسترسی رایگان به فرزند رها شده را می دهند ، بلکه در واقع به او اجازه می دهند در دو خانواده زندگی کند. احساس یک ماچو فوق العاده ، مرد فوق العاده موفق و مرد مربع را احساس کنید. اگرچه ، به احتمال زیاد - در یک مثلث.

شوهران موفق از چه چیزی از خانواده می ترسند: اگر این را به صورت اولیه بسازیم ، چنین شوهرهایی خانواده را ترک می کنند ، آگاهانه خطر بدتر شدن زندگی و کیفیت زندگی در یک خانواده جدید را حذف می کنند (هنوز پول کافی برای این) ، با این وجود ، به شدت از سه چیز می ترسند ، یعنی:

- همسر رها شده قاطعانه از کمک های مالی ماهانه و نفقه شوهر خودداری می کند و در نتیجه تعداد دلایل ارتباط وی را با خود همسر و فرزند / فرزندان مشترک کاهش می دهد. به هر حال ، او شروع به رفتار مستقل ، تحریک آمیز می کند و به خود اجازه می دهد تا جای شوهر جدا شده اش قرار گیرد.

- همسر رها شده می تواند رابطه عاشقانه ایجاد کند یا با چنین مردی ازدواج کند ، که حتی از شوهر سابق نیز موفق تر خواهد بود. و در برابر پیشینه خود ، شوهر جدا شده خود بازنده یا بازنده ای است یا به نظر می رسد.

- یک همسر متروکه ناگهان قادر خواهد بود یک حرفه گیج کننده ایجاد کند و پول زیادی به دست آورد ، به عنوان یک تاجر ، رئیس یا در هر صورت - یک فرد جدی و مشهور. در نتیجه ، کل محیط شوهر جدا شده به طور قطعی تصمیم می گیرد که او یک احمق است که شادی خود را در زندگی رها کرده است.

بر این اساس ، اگر می خواهید شوهر خود را که ترک کرده اید به خانه بازگردانید ، باید از این هراس های پیشگویی مردانه نهایت استفاده را ببرید و با اعمال خود به چشم وارد شوید ، نه در ابرو.

اول از همه ، در مورد رویکرد کلاسیک زن باید گفت: "من اصلا کار نمی کنم یا بدون تعصب کار می کنم و حرفه ای انجام نمی دهم زیرا خود شوهرم از من خواسته بود که خانه دار شوم. بعلاوه من مادر کودک هستم و حق دارم کار نکنم. و به طور کلی: ما در خانواده خود پول داریم و به اندازه کافی آن را داریم. اما من باید زیبا باشم. من همچنین فردی خلاق هستم و مشغول خودسازی و توسعه هستم! ". بنابراین ، به خاطر داشته باشید: در زندگی واقعی ، این روش برای مدت طولانی کار نمی کند. و همه اینها صرفاً به این دلیل است که: اولاً ، سپاسگزاری معمولی انسان در زندگی بسیار اندک است. ثانیاً ، هنگامی که مردان عاشق (و همچنین زنان) می شوند ، بلافاصله نسبت به کسانی که آنها را به "سابق" منصوب کرده اند انتقاد آمیز ، بی رحمانه و توهین آمیز می شوند. و دیگر به یاد نمی آورند چه قولی داده بودند.

من پیشنهاد می کنم نگاهی دقیق به نحوه عملکرد توضیحات اصلی همسران و اینکه چرا آنها در زندگی به چیزی نرسیده اند ، بیندازم.از این گذشته ، آنچه منطقی به نظر می رسید زمانی که شما و شوهرتان 25-35 ساله بودید و بچه ها کوچک بودند ، کاملاً از بین می رود ، وقتی شما و شوهرتان 35-40 ساله هستید ، بچه ها بزرگ شده اند ، شما پیر و شوهر موفق شما - هنوز داماد کاملاً آماده است! بعد از اینکه شوهر شما عاشق شخص دیگری می شود ، یک خطر معمول وجود دارد که از او یک عبارت رایج بشنوید: "من همچنین خانه دار و مادر هستم … در واقع ، شما فقط به این دلیل که نمی خواهید کار نمی کنید برای کار! کودکان فقط یک پوشش زیبا هستند. زنان زیادی در اطراف هستند که نه تنها با دو فرزند ، بلکه حتی بدون شوهر ، به موقعیت ها و پول بزرگی در زندگی دست یافته اند! و تو مرا پیدا کردی ، روی گردنم نشست و رانندگی کرد … همین ، عزیزم ، پیاده شو! من سه یا چهار فرزند به دنیا می آوردم ، سپس س questionsالات کمتری وجود داشت. و با یکی ، به ویژه کسی که در حال تمام شدن مدرسه است ، مسیرهای ما متفاوت می شود! " و هیچ استدلالی مبنی بر این که این شما بودید که شوهر خود را بزرگ کردید ، در همه چیز به او کمک کردید ، او را به آنچه که اکنون است تبدیل کرده اید ، شنیده نمی شود. آنها فقط خشم و بیگانگی او را افزایش می دهند. از این گذشته ، حقیقت همیشه چشمانم را آزار می دهد …

در مورد این واقعیت که پدر کار می کند و مادر زیبا است ، کاملاً واضح است که زیبایی یک دختر مصنوعی پس از 35 سال ، مهم نیست که چقدر جالب باشد ، هنوز هم نمی توان آن را با زیبایی طبیعی یک موجود جوان از 18 تا 18 سال مقایسه کرد. 25 ساله. برای تربیت همسر بزرگسال ، شوهر موفق باید از تأمین هزینه های سیلیکون و ایمپلنت های دندانی ، سالن های بدنسازی و بوتکس خودداری کند. زن یا شرایط همسرش را می پذیرد و با جدیت وانمود می کند که در مورد معشوقه هایش نمی داند ، یا شروع به جستجوی خود به عنوان حامی ثروتمند می کند. که به احتمال زیاد ازدواج نمی کند و فقط چند سال دوام می آورد. سپس خالی وجود دارد.

استخدام همسران با مشاغل خلاق یا فعالیتهای تفریحی جالب مانند عکاسی ، یوگا ، رقص ، طراحی ، نقاشی ، طراحی ، ماکرام و غیره ، اگر همسر به یک شهر یا ستاره منطقه ای تبدیل نشود ، اغلب باعث تحریک می شود (زیرا این باعث حسادت شوهر) ، یا ناهنجاری های روانی احتمالی او را نشان می دهد. حتی در شرایطی که فعالیتهای ذکر شده در بالا ذکر شد ، یا به اعتقاد بسیاری از شوهران موفق - انواع بی تحرکی ، من اغلب مجبور بودم به استدلال مردانه زیر گوش دهم: "بله ، ما در خانواده خود پول داریم و همسر می تواند از عهده هر کدام به هیچ عنوان کار نکنند ، یا به نوعی از کارهای خلاقانه بپردازند که زمان زیادی نمی برد. یا به طور رسمی فقط چند ساعت در روز به نوعی کار بروید … ما بچه داریم … البته ، من می خواهم آنها در زندگی به ارتفاعات ملموسی برسند. و به تازگی متوجه شدم که زنی که خود در زندگی به عنوان یک حرفه ای در زندگی حضور نداشته است ، پست های فرماندهی را انتخاب نکرده است ، نحوه درآمدزایی مناسب را یاد نگرفته است ، بعید است بتواند یک مثال شخصی نشان دهد به فرزندان ما! او بدیهی است که نمی تواند انگیزه موفقیتی را که من می خواهم ببینم به آنها بدهد … معشوقه من چشمانم را به روی این موضوع باز کرد … او سی ساله است ، او دارای فرزند کوچکی از ازدواج قبلی است ، جایی که او شوهر نوشید و او را بیرون کرد بنابراین ، معشوقه من یک فرد بسیار موفق است! او یک رئیس کل یک بخش / بخش در … (یک بانک ، یک شرکت بزرگ ، یک منطقه یا اداره شهر ، یک ساختار فدرال و غیره) است. و خودش به همه اینها رسید! بدون شوهر و با بچه کوچک! همسر خودم ، با داشتن من ، ارتباطات و پولم ، همانطور که هیچکس وجود نداشت ، هیچکس باقی نمی ماند! و او همچنین به خود اجازه می دهد تا از من انتقاد کند … اکنون معشوقه من به وضوح قادر خواهد بود فرزند موفقی تربیت کند که حتی از او فراتر رود. از این رو می توان و باید بچه دار شد. و خانه من فقط از هواپیماهای بدون سرنشین بچه های ما بزرگ می شود ، که ما ، یا بهتر بگویم من ، تا پایان روزهای خود نگه می داریم. او به آنها چه خواهد آموخت: عکاسی ، یوگا یا نقاشی؟ اینجا خنده است! چقدر عالی به آنها کمک می کند تا در زندگی به اوج برسند! بنابراین ، من گرامی داشتن چنین همسر بازنده ای را منطقی نمی بینم … به همین دلیل من برای دیگری رفتم. حتی با یک کودک ، اما موفق ".

خواندن همه اینها ممکن است توهین آمیز باشد ، اما بسیاری از مردان چنین فکر می کنند:

عدم تحرک - می تواند فعالیت اصلی باشد ،

در ظاهر فعالیت قوی در اصل

ممکن است بی تحرک باشد

و همسران باهوش ، به ویژه همسران شوهران موفق ، باید از این امر آگاه باشند!

در مورد این که آیا زن دارای نوعی بیماری مزمن است یا حدس و گمان بسیاری از همسران مبنی بر اینکه زن همیشه به مراقبت شوهر و پول او نیاز دارد ، بنابراین فروپاشی خانواده مانند مرگ خواهد بود ، پس بدون شک: شوهران چنین زنانی در واقع گاهی برمی گردد فقط مشکل اینجاست: معمولاً برای مدت طولانی! شوهران مطمئن می شوند که همسر یا بهبود می یابد یا ناراحتی های خاصی را تجربه نمی کند ، برای مراقبت های اضافی به شخص دیگری پول می دهد و همچنان به سراغ افراد جوان و سالم می رود. یا در هر صورت ، بهتر است بیماریهای خود را پنهان کنند.

با همه اینها در شرایط بحرانی چه باید کرد؟ اول از همه ، نگران نباشید ، عزت نفس خود را از دست ندهید و به یاد داشته باشید:

شوهران به ندرت در صورت ترس خانواده را ترک می کنند

که همسر رها شده بدون آنها خوب عمل می کند ،

خود را به عنوان یک شخص می شناسد و ازدواج می کند.

if اگر شوهرتان شما را به طور خاص ترک کرده باشد ، چگونه می توانید به این هدف برسید؟ بخوانید ……..

2. شوهران خانواده را ترک می کنند و شما فوراً با تعداد زیادی از مردان به سر کار بروید!

صرف نظر از اینکه شوهر شما کیست و چقدر درآمد دارد ، پس از ترک خانواده ، به منظور افزایش موفقیت شما:

- اگر کار نکرده اید ، قطعاً باید به شغلی بروید که در آن فرصتی برای رشد شغلی و کسب درآمد مناسب وجود دارد.

- اگر کار می کنید ، باید تمام احتمالات را برای افزایش وضعیت رسمی خود (و بر این اساس ، سطح درآمد) در نظر بگیرید.

- اگر جایی که کار می کنید و وضعیت شما پایین است ، هیچ چشم انداز شغلی وجود ندارد ، این شغل را به شغلی امیدوار کننده تغییر دهید.

برای رفتن به محل کار ، همه پرندگان را با یک سنگ می کشیم:

- ما این امکان را از شوهر و والدینش می گیریم که شما را با پول خود در بند کوتاه نگه دارند.

- ما ارتباط شما را با کودک تقویت می کنیم (برای شوهر سخت تر است که با پول خود بچه ها را رشوه دهد ، بچه ها به وضوح خواهند دید که مادر چگونه برای آنها تلاش می کند) ؛

- ما شما را از افکار غم انگیز منحرف می کنیم ؛

- ما اعتماد به نفس شما را افزایش می دهیم ؛

- ما حداقل یک درآمد کوچک ، اما هنوز هم خودمان به شما می دهیم.

هنگام درخواست شغل ، فقط در سازمانهای بزرگ که دهها یا حتی بهتر از آن صدها نفر در آن کار می کنند ، باید به دنبال کار بود. رفتن به محل کار جایی که تعداد کمی از افراد کار می کنند ، فایده ای ندارد. ایجاد یک حرفه سریع در آنجا بسیار دشوار است. مطلوب: کار در خدمات ایالتی یا شهرداری ، در برخی از ساختارهای فدرال یا مجری قانون یا یک شرکت بزرگ. اولا ، قطعاً مردان زیادی وجود خواهند داشت ، که بلافاصله باعث حسادت شوهر شما می شود. ثانیاً ، این صدا بهتر به نظر می رسد و شانس بیشتری برای پیشرفت شغلی به شما می دهد. ثالثاً ، من به ندرت می شنیدم که شوهران به زنان خود افتخار می کنند - مدیران و اعزام کنندگان در هر نقطه ، کارگران سالن زیبایی ، فروشندگان و غیره. اما حتی موقعیت پایین تر در هر دولت ، شرکت یا سازمان بزرگ باعث نگرش بسیار جدی نسبت به چنین زنی از همه اطرافیانش می شود. مخصوصا از طرف شوهر. علاوه بر این ، در همه سازمانهای بزرگ و جدی ، پیشرفت حرفه ای سریعتر است. البته اگر کارمند توانایی فشار دادن دکمه های راست را نداشته باشد. در عمل ، ده ها بار با دو موقعیت معمولی روبرو شده ام. به عنوان بخشی از اولین ، در حالی که ماه ها می گذشتند و شوهر مدام به این فکر می کرد که برگردد یا نه ، زن خانه دار دیروز در حال تبدیل شدن به یک متخصص یا مدیر موفق بود ، که اغلب درآمدش کمتر از شوهرش بود. و در حال حاضر در مورد این موضوع فکر می کند: آیا او واقعاً به این شوهر نیاز دارد؟ در حالت دوم ، با اطلاع دقیق از اینکه زنانشان در کجا مستقر شده اند و چند مرد وجود دارد ، هراسان برگشتند و از زنان خود التماس کردند که فوراً کار را ترک کنند.در همان زمان ، انگیزه های شوهرها روشن بود: آنها واقعاً نمی خواستند آشنایانشان به این واقعیت بخندند که زنان سابقشان می توانند عاشقان و شرکای زیادی از شغل جدید داشته باشند.

من چنین شرایط کنجکاوی را در تمرین خود تجربه کرده ام ، زمانی که زنان رها شده در سازمانهای مشابه شوهران خود کار می کردند. البته بدون اطلاع آنها. هنگامی که این زنان شهرت مثبتی در آنجا کسب کردند و کل تیم متوجه شدند همسرشان کیست ، این امر چنان فشار اخلاقی بر شوهران وارد کرد که آنها سعی کردند روابط خود را بازیابی کنند و برای اطرافیانشان مایه خنده نباشند. من چندین داستان را به طور همزمان می دانم که در آن همسران پس از مدتی از شوهران خود در این سرویس پیشی گرفتند و حتی رئیس مستقیم آنها شدند.

من بلافاصله رزرو و چند نکته دیگر را در مورد شروع یک حرفه کاری رزرو می کنم.

اگر همسر دارای فرزندی از یک تا شش سال باشد ، اما مهد کودک نداشته باشد ، می توان او را برای چندین ماه به والدین خود وصل کرد. پس از شروع به کسب درآمد مناسب ، کودک را به مهد کودک خصوصی بفرستید یا یک پرستار بچه استخدام کنید. اشکالی ندارد که مدتی بدون فرزند باشید ، نه! بیشتر می گویم:

بسیاری از همسران خودشان کودک خردسال نیستند ،

وقتی مجبور می شوند از فرزند خود حمایت کنند

یا مدتی فرصت نمی کنند که اغلب او را ببینند.

اگر فرزند خود را برای شش ماه نزد والدین خود بفرستید ، این امر احساسات خاصی را برای شوهر شما ایجاد می کند ، او همچنین فرصت دیدن او را در زمان مناسب برای خود از دست داد. این احتمال وجود دارد که این امر او را ترغیب به بازگشت به همسرش کند ، حداقل به این ترتیب که او دوباره به وضعیت خانه داری بازگردد و کودک آنجا باشد. علاوه بر این ، در غیاب فرزند ، روابط شخصی گرم بین زن و شوهر ، به ویژه روابط صمیمی ، اغلب سریعتر ترمیم می شود.

3. شوهران خانواده را ترک می کنند ، و شما به یک سفر کاری می روید! از سفرهای کاری و آموزش های پیشرفته نترسید. همانطور که می دانید ، هر دو برای یک حرفه موفق بسیار مفید هستند. معمولاً فقط زنان متأهل منع مصرف دارند. شوهران حسادت می کنند ، کسی نیست که با بچه ها بنشیند و نیازی خاصی به این کار نیست. با این حال ، آنچه در زمان عادی خانواده بد است ، می تواند به طور غیرمنتظره زمانی خوب باشد که زندگی ما را در یک گره دریایی قرار دهد. بنابراین ، اگر شوهر شما شما را ترک کرد ، وقت آن است که با مدیریت خود صحبت کنید که تقریباً برای هر کاری آماده هستید - هم برای سفرهای کاری و هم برای دوره های کوتاه مدت. این نه تنها پول اضافی ، ارتباطات و پیشرفت شغلی به شما می دهد ، بلکه باعث ایجاد حسادت در شوهر شما می شود. همچنین می توانید از شوهر خود بخواهید که در روزهایی که در شهر نیستید ، شب را با فرزند / فرزندان خود در خانه خود بگذرانید. این امر باعث تقویت پیوند بین پدر و فرزندانش می شود و دوباره باعث ایجاد تنش در روابط بین شوهر و معشوقه اش می شود. به علاوه ، می توانید به شوهر خود بگویید که سفرهای کاری و توسعه حرفه ای یک الزام مستقیم مدیریت قبل از ارتقاء آینده شما است. این معمولاً چنین است ، بنابراین شوهر شما باور می کند. همه اینها با هم تأثیر بسیار مفیدی از بازگشت شوهر به خانه می گذارد. به همین دلیل است که من به طور قاطعانه به خوانندگان خود توصیه می کنم که در مورد سفرهای کاری و تبلیغات آینده خود به شوهران جدا شده خود اطلاع دهند ، حتی اگر در واقع از اولین یا دومی نامی برده نشده است. جنگ مانند جنگ است.

4. شوهران خانواده را ترک می کنند و شما به شهر دیگری می روید! شایعه ای در مورد انتقال احتمالی قریب الوقوع خود به منطقه ای دیگر منتشر کنید. یکی دیگر از راه های قدرتمند برای بازگشت شوهر فراری به خانواده اش این است که با اطمینان به او بگویید:

- مدیریت عالی از شما دعوت می کند که در یک دفتر دیگر در شهر یا منطقه دیگری پیشرو شوید. البته با حرکت.

- در طول یک سفر کاری یا آموزش پیشرفته ، شما آشنایی های بسیار مفیدی داشتید ، اکنون از شما دعوت می شود تا در یک مکان شاد دور کار کنید. شما باید یک آپارتمان بفروشید ، دیگری در آنجا بخرید ، کودک با شما خواهد بود.

- شما بسیار نگران خروج شوهر خود از خانواده هستید ، تمایلی به روبرو شدن با او و اشتیاق او در همان خیابان ها ندارید. بنابراین ، شما خودتان جای خالی در جایی در آن سوی کشور یا حتی جهان پیدا کرده اید.دو ماه دیگر عزیمت. بنابراین ، زمان تقسیم اموال فرا رسیده است. یا اینکه زن و فرزند را با بازگشت سریع به سرزمین مادری خود سر جای خود نگه دارند.

- شما تصمیم گرفته اید که فرزند شما وارد دانشگاه ، مدرسه فنی ، مدرسه نظامی یا شهری در شهر یا منطقه دیگری شود. شما در حال برنامه ریزی برای ترک با فرزند خود و به نفع کودک هستید.

در تمام این موارد ، شوهران جدا شده ناگهان شروع به فعالیت مشابه با زنبورهای مزاحم می کنند. من به لطف چنین تکنیک های ساده ای موفق شدم بسیاری از خانواده ها را نجات دهم ، هنگامی که شما کاری را انجام می دهید که شوهر شما ، که خانواده را ترک کرده است ، به سادگی نمی تواند محاسبه و پیش بینی کند! نکته اصلی این است که شما تا حد ممکن دقیق بازی می کنید. از جمله بسته بندی وسایل در خانه (به طوری که شوهر بتواند ببیند) ، صفحه برخی از آژانس های استخدام کننده از شهر دیگری که ظاهراً به طور تصادفی حذف نشده است هنگامی که شوهر از مانیتور کامپیوتر به ملاقات آمد ، اطلاعاتی را در یک شبکه اجتماعی ارسال کرد که شما در حال فروش مبلمان و لباس های خود هستید ، نشانه وضعیت ، خداحافظی از شهر خود و غیره. اگر استانیسلاوسکی محترم باور می کرد ، شوهر فراری شما نیز باور می کرد. او نمی خواهد ارتباط خود با شما و کودک را قطع کند ، معشوقه خود را ترک کرده و برمی گردد. اغلب - در اشک توبه.

5. شوهران خانواده را ترک می کنند و شما یک زن تجاری می شوید. اگر توانایی راه اندازی کسب و کار خود را دارید - این کار را انجام دهید! بدانید که طبق مشاهدات من از زندگی ،

هر سوم تاجر موفق مجبور شد که یکی از آنها شود.

به زبان ساده ، زندگی شما را ساخته است! از جمله طلاق یا تهدید آن. بنابراین ، اگر می توانید یک طرح تجاری نسبتاً سریع و م makeثر ایجاد کنید ، این کار را در اسرع وقت انجام دهید. تسلط بر چیزهای جدید همیشه حواس پرتی زیادی را از افسردگی به همراه دارد و موفقیت مالی شما قطعاً شما را در نظر شوهرتان بالا می برد. و باعث می شوند او برای شما ارزش بیشتری قائل شود.

6. شوهران خانواده را ترک می کنند و شما تبدیل به یک فرد مشهور می شوید. تبلیغ خانواده خود را در رسانه آغاز کنید! اگر پول دارید و شوهر شما که خانواده را ترک کرده است یک فرد جدی است ، می توانید غرور و حسادت او را به روش دیگری تحت فشار قرار دهید. با دفاتر تحریریه همه روزنامه ها ، مجلات ، کانال های رادیویی و تلویزیونی معتبر در شهر خود تماس بگیرید و بدانید هزینه انتشار مطالب سفارشی درباره خانواده شاد شما چقدر است. من می توانم با قدرت به شما بگویم که اگر واقعاً این موضوع را درک کرده و به خوبی چانه زنی کنید ، می تواند بسیار ارزان باشد. واقعیت این است که:

براق اغلب یک برگ انجیر است. این نه تنها در مورد مردم بلکه در زمینه روزنامه نگاری نیز صدق می کند. انواع نسخه ها همیشه از نظر مالی گرسنه هستند! بنابراین ، در عصر قراردادی ما ، تقریباً در مورد همه چیز می توان با آنها موافق بود. اما هنوز هم آشنایان و اقوامی در این زمینه کار می کنند ، اقوام آشنایان و آشنایان اقوام! پس از برقراری تماس های لازم و ترتیب قیمت ها ، جلسات عکس جدیدی برای خود و کودک ایجاد کنید (فصل "تغییر تصویر همسر در غیاب شوهر" را بخوانید) ، حتی می توانید شوهر خود را در این امر مشارکت دهید:

پوشاندن فقدان ابدی پول

عکسهای عمومی "شوهر ، همسر و فرزندان"

به ویژه در هنگام درگیری های خانوادگی ارزشمند است.

به هر حال ، آنها توسط معشوقه های همسرش دیده می شوند.

پس از آن ، به همراه روزنامه نگاران ، دلایل زیادی برای انتشار ارائه می دهند ، مانند:

- شما به زودی سالگرد ازدواج دارید و شوهر شما یک فرد مشهور در شهر است.

- به زودی تعطیلات حرفه ای خواهید داشت ، وقت آن است که در این مورد با شما مصاحبه کنید.

- شما می توانید متخصص یک موضوع خاص باشید و به طور مناسب به یک برنامه تلویزیونی ، اخبار تلویزیونی دعوت شده یا برای روزنامه ، مجله یا رادیو مصاحبه کنید.

- فرزند شما جایی برنده شد (بیشتر در این مورد در فصل 20) ، بنابراین ، این استعداد جوان باید برای همه الگو باشد. البته ، با نشان دادن اینکه مادر و پدرش چه کسانی هستند ، چه توانایی های آموزشی قابل توجهی دارند.

- در بخش زنان ، می توانید در مورد اینکه زندگی یک همسر موفق چقدر دشوار است صحبت کنید. یا فقط یک زن. یا عروس خانم. یا یک زن با بودجه. و غیره.

اگر خجالتی نیستید ، دلایل زیادی برای تبدیل شدن به یک رسانه فعال در شهر خود یا حتی در کل منطقه وجود دارد. اما ما حتی هنوز در مورد گروه های خیریه و رسانه های اجتماعی صحبت نکرده ایم … آیا فکر می کنید معشوقه شوهر شما خوشحال خواهد شد که به شما بگوید در مورد اینکه چه خانواده قوی دارید و همه چگونه یکدیگر را دوست دارند به شما می گوید؟ او به شوهر شما که نزد او رفته است چه خواهد گفت؟ فکر کنم خودتون درست جواب بدید به نظر شما پس از مصاحبه شما در مورد اینکه او چه پدر بزرگی است ، چگونه برای شوهر شما راحت خواهد بود که در انظار عمومی با زنی دیگر ظاهر شود؟ پاسخ مشابه است. روابط عمومی صحیح یک سلاح واقعاً قابل توجه است هم برای نجات خانواده در یک لحظه دشوار ، و هم برای انتقام به موقع از معشوقه هنگامی که شما از وجود او مطلع هستید و شوهر شما هنوز از آگاهی شما آگاه نیست. البته ، شما باید نحوه استفاده از این سلاح را بدانید. اما به نظر من شما هستید که یاد خواهید گرفت. به هر حال ، شما قبلاً همه چیز را می دانید!

تذکر

شوهران خانواده را ترک می کنند ، و شما می خواهید نه تنها خانواده را نجات دهید ، بلکه عزت خود را نیز در این راه حفظ کنید ، مطلوب است که به عنوان یک شخص و حرفه ای در نوعی فعالیت که می تواند به او غذا دهد یا او را از نظر افکار عمومی به فردی محترم تبدیل کنید. تنها در این صورت است که او از نقش تحقیرآمیز دعاکننده ابدی در مقابل شوهرش اجتناب می کند و او را وادار می کند که خود را گرامی بدارد. و همانطور که می دانید ، اگر شخصی برای چیزی ارزش قائل شود ، هرگز آن را رها نمی کند!

توصیه شده: