در انتظار مشتری

تصویری: در انتظار مشتری

تصویری: در انتظار مشتری
تصویری: زمان انتظار مشتری 2024, ممکن است
در انتظار مشتری
در انتظار مشتری
Anonim

در انتظار مشتری.

چگونه مشتری پیدا کنیم؟ این س ،ال ، به هر طریقی ، در تمام طول عمر با روانشناس همراه است ، زیرا بدون توجه به تعلق وی به یک جهت تجزیه و تحلیل یا درمان ، بخشی از خود روانشناس است. من این سال را نوعی وجود خود روانشناس در قالب تحقق ناخودآگاه خود می دانم ، یعنی بنابراین این س "ال "چگونه مشتری پیدا کنیم؟" به نظر من وجود ندارد ، فقط یک واقعیت روانشناختی خاص از روانشناس وجود دارد که برای جلوه های بیرونی او لحن تعیین می کند.

به طرز عجیبی ، استفاده از تبلیغات و هر گونه "ارتقاء" دیگری در این مورد نیز تحقق خواسته های ناخودآگاه آنها است ، که در بیشتر موارد ، خود روانشناس اطلاعات کمی در مورد آن دارد. آیا روح انسان موضوع چانه زنی یا بازاریابی است؟

آیا می توان به دنبال اراده آزاد افراد با هدف "تسلیم شدن در دستان مراقبت کننده" بود و آیا این "جستجو" چیزی کاملاً متفاوت از آنچه که به طور رسمی اعلام شده است است؟ فکر می کنم بله. آیا می توان گروهی از مشتریان "مورد نظر" را هدف قرار داد و چه چیزی روانشناس را از خود با ترسیم این خطوط روند در روح او جدا می کند؟ اگر گروه مورد نظر مشتریان بالقوه را ترسیم کنیم ، روانشناس بیشتر بینش خود از روان را به عنوان یک پدیده جمعی از دست می دهد و توانایی دیدن خود را از دست می دهد ، که ظاهراً برای بسیاری از روانشناسان ، ناخودآگاه ، هدف این است ، در غیر این صورت آنها توسط "دیگران" پیدا می شود و همه کارهای ایجاد افراد خود به خاک تبدیل می شوند. البته ، من در اینجا کلی گویی می کنم و تنها چیزی که می خواهم این است که این گرایش را نشان دهم که در آن انگیزه های ناخودآگاه خود روانشناس به شکل یک زمینه جستجوی مشتری ظاهر می شود ، که در آن او درام ها و تجربیات شخصی خود را نشان می دهد ، و در واقع این هیچ ارتباطی با مشتری مورد نظر ندارد. …

همه این پدیده ها ، مانند: تبلیغات ، بنرها ، پوسترها ، تبلیغات در شبکه های اجتماعی ، طرح های فساد در بیمارستان ها و غیره ، و غیره ، البته همه اینها جالب است ، اما این در مورد روانشناسی نیست. اگرچه ، البته ، بخشی از "مردگان" در بدن زنده روانشناس وجود دارد ، در غیر این صورت او نمی تواند این چیز بسیار مرده را در مراجعه کننده مشاهده کند. همه آنچه توصیف می کنم بخشی از کار یک روانشناس است ، این خوب و بد نیست ، فقط اینطور است ، و این در مورد مشتریان نیست ، این در مورد خود ما است ، در مورد یک روانشناس است که در درون خود به دنبال چیزی نامفهوم است و انجام می دهد از آن خبر ندارد خوب ، او نمی داند ، البته می داند ، فقط نمی خواهد اعتراف کند که برای خودش زنده و واقعی است. در هر صورت ، مراجعه کننده از اولین بار یا از دهم به روانشناس "خود" مراجعه می کند ، این فردی است ، مهم این است که جستجوی روانشناس فقط برای خود او مناسب باشد ، و به عنوان مثال ، مشتری در حال پاسخگویی است برای تبلیغات ، هنوز به دنبال چیزی برای خود است ، و اگر این دو آسیب شناسی یکسان هستند ، پس چرا که نه ، زیرا در این صورت هر دو شانس بهبودی را دارند. از سوی دیگر ، یک روانشناس می تواند درد خود را در محل کار غرق کند ، یا برعکس ، با بیکاری خود را از بین ببرد و بررسی کند که آیا شما هنوز زنده هستید یا نه. به طرز عجیبی ، اما هر دو قطب از وضعیت روانشناس نقش خود را ایفا می کنند ، زیرا ، به احتمال زیاد ، کسی به چنین روان کار سوخته و بیهوده (یعنی ایمن) نیاز دارد که فقط می تواند آنجا باشد و با کل ظاهر خود به مشتری ثابت کند که ، در اصل ، همه چیز برای او خوب است ، در انتهای دیگر راهرو عصب عصبی فوق العاده حساس روانشناس بدون مشتری وجود دارد ، که بلافاصله واکنش نشان می دهد ، ظاهراً در نتیجه مخاطب خاصی را جذب می کند. و این درست است. پاسخ به س “ال "چگونه می توان مشتری پیدا کرد" به این معنی است که خود را در اینجا و در حال حاضر از آینه نگذاشته اید.

توصیه شده: