2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
عشق…. حسی که بسیاری از افراد را به انجام کارهایی که گفته می شود "دیوانه کننده" هستند ، القا می کند. احساسی که به انرژی ، خلاقیت ، ایده های جدید و ایجاد آنها در زندگی می افزاید. هیچ فردی وجود ندارد که این احساس عذاب آور زیبا ، روشن و دردناک را همزمان تجربه نکرده باشد!
البته می توانید به قیمت "عذاب آور" به شدت عصبانی شوید ، اما باید اعتراف کنید که وقتی انتظار ملاقات با یک فرد عزیز و دوست داشتنی را دارید ، نه تنها احساس شادی ، خشم و خشم به شما اضافه می شود. به آنها که باید منتظر این دقیقه بود و از آنجا که مردم متفاوت هستند ، بنابراین تجربیات این حالت ، منظور من عشق است ، متفاوت است.
و آیا همه به شیوه خود به عشق می رسند ، یا عشق به هرکس به شیوه خود می آید؟ سعی کنیم بفهمیم …
مثلا، افرادی هستند که منتظر عشق خود هستند. برخی در خانه نشسته اند ، برخی در مهمانی ، برخی در محل کار ، برخی در حمل و نقل و غیره. آنها با یک ویژگی مشترک از انفعال و امتناع از مسئولیت برای شروع رابطه متحد می شوند (تنها جایی که آنها مسئول این گزینه برای ایجاد رابطه هستند ، و سپس ، بدون آنکه متوجه آن باشند).
و اکنون عشق برای آنها اتفاق می افتد! اوه ، چقدر همه چیز عاشقانه و زیبا است و مهمترین چیز برای کسی که منتظر "عشق" است ایمن است ، زیرا او آغازگر رابطه نیست و تمام مسئولیت کیفیت آنها بر عهده شریک است. چگونه او همیشه دوست خواهد داشت که زیر نظر انتقادات و نارضایتی های دوره ای باشد ، با اجازه ای سخاوتمندانه برای "دوست داشتن" خود ، و به موقعیت ارائه دهنده عشق برسد.
کسانی هستند که باعث "عشق" می شوند و این تا حدی دلپذیر است ، و هنگامی که قبلاً "غرق" شده اید ، می خواهید برای هضم این تجربه "هضم" کنید ، به "تغذیه" ادامه می دهید. شما گزارش می دهید که در حال حاضر چنین "عشقی" نمی خواهید ، آنها وقت دارند از شما ناراحت شوند و ممکن است تعجب کنند که چه اشکالی دارد؟
خوب ، بازگشت به کسانی که به دنبال عشق هستند ، اما من در این توصیف قبلاً پیدا کرده ام …
بنابراین بار مسئولیت به خاطر این رابطه فوق العاده ای که آرزو داشت بر دوش او است و اکنون باید با آن کنار بیاید. و کنار آمدن با این "عشق" ، که او بسیار مشتاق بود و یافت ، دشوار است.
به نظر می رسد که او در این رابطه تنها است و فقط او به "عشق" احتیاج دارد ، زیرا سایر برنامه هایی که او نیاز داشت تا او را بشناسد وقتی بی سر و صدا نشسته و به کسی دست نمی زند. و سپس ممکن است شعار ظاهر شود: "شما به شما احتیاج دارید و تلاش کنید" یا "من را غافلگیر کنید" و موارد دیگر.
و در این مکان ، کسی که "عشق" را پیدا کرد تصمیم می گیرد که این آن چیزی نیست که او می خواست و می رود. کسی که انتظار "عشق" داشت فکر می کند که هنوز منتظر نمانده است ، این کسی نیست که می تواند "عشق" بدهد و از طرف خود از این هدیه قدردانی می کند. همچنین هنگامی که روابط مانند معماها جمع می شوند ، چنین گزینه هایی وجود دارد: یکی مکمل دیگری است.
به عنوان مثال ، کسی که در ابتدای رابطه منفعل بود ، امکان فعالیت دیگری را در سازماندهی اوقات فراغت ، در آینده زندگی مشترک و ایجاد خانواده فراهم کرد. منفعل در این مکان نیز فعال است و باعث ایجاد دنج ، گرما ، راحتی و ایمنی می شود. و در این عمل ، این دو نفر به یکدیگر عشق می دهند.
هر یک از ما در لحظات خاصی از زندگی خود در یکی از این موقعیت ها قرار داریم ، مهم است که آنها را به موقع متوجه و تغییر دهیم. و رابطه در این سه گزینه نیست. شخصی به یکی از آنها نزدیکتر است و اغلب از آن استفاده می کند. از آنجا که امن است ، این منطقه شناخته شده ای است که در آن شخص به راحتی می تواند حرکت کرده و وسوسه شود.
هنگامی که او برای چیز جدیدی در زندگی خود ، در روابط خود بالغ می شود ، ترس از تغییر را تجربه می کند ، سپس آنچه تا آن لحظه مشخص نیست ظاهر می شود ، اما آنچه برای او تصمیم می گیرد.
س questionال مهم این است: همه در این شرایط چه چیزی دریافت می کنند ، چگونه می توان آن را ایجاد کرد و برای چه چیزی؟ واضح است که همه با روابط به این شکل برخورد نمی کنند.
اگر بود خانواده ای وجود نداشت.آنچه در اینجا بیان کردم درست نیست ، هر کدام حقیقت خاص خود را دارند ، و این تصور من از ویژگی هایی مانند عشق است که از این سه نقطه از تجلی احتمالی آن ناشی می شود.
توصیه شده:
من عشق می خواهم - من از عشق فرار می کنم
هر کاری را که یک شخص انجام می دهد برای دوست داشتن او انجام می دهد. از همان دوران کودکی شروع می شود. برای توسعه طبیعی ، فرد باید با موفقیت دو فرایند مهم را طی کند - ادغام و جداسازی [1]. با ظاهر شدن در جهان ، یک فرد کوچک کاملاً بی دفاع است ، به عنوان مثال بدون برقراری محبت با مادرش ، او زنده نخواهد ماند.
عشق درد نیست ، یا اینکه چرا ما از عشق بیمار هستیم. و نحوه درمان
والدینی که با درد در روح خود زندگی می کنند ، فقط درد را به فرزند خود منتقل می کنند. اما کودکان آن را به عنوان عشق درک می کنند. و از آن لحظه به بعد ، درد و عشق در آنها یکسان خواهد بود. مردان و زنان بالغ چنین والدینی شریکی را برای خود انتخاب می کنند که بتواند به آنها آسیب برساند ، زیرا در غیر این صورت آنها احساس عشق نمی کنند.
NARCISSUS در عشق یا ازدواج برای عشق نمی تواند هیچ پادشاهی باشد. قسمت 2
در اتحاد با شریکی که دارای مشکلات خودشیفته است ، افسانه مشترکی برای هر دو شریک وجود دارد در مورد وجود همزیستی مطلق ، ایده آل و بدون ابر. ناتوانی در درک این افسانه عامل تجربیات دردناک می شود: افسردگی ، مالیخولیا ، عصبانیت ، الکلیسم. چگونه می توانید تشخیص دهید که رابطه عشقی شما سالم است یا خودشیفته؟ یک نشانه مطمئن از یک رابطه واقعاً خودشیفته ، توهم ادغام است ، یعنی خیالی که ما یک بار برای همیشه یکی هستیم یا باید بشویم.
عشق و عشق. آیا تفاوتی وجود دارد؟ فراگیری آگاهانه و الگوهای روابط ناخودآگاه
امروز ، در مشاوره پیش از آخرین در اسکایپ ، اواخر شب ، تقریباً در ساعت 9 ، ما در حال تجزیه و تحلیل الگوریتم های روابط وابسته به مشتری با مشتری بودیم. زن جوانی که داستان خود را تعریف می کرد ، سرگردانی واقعی داشت: تمام تلاش های او برای برقراری روابط با یک مرد محبوب با "
انواع عشق و تفاوت آنها: اشتیاق ، عاشق شدن ، اعتیاد به عشق ، عشق مطلق و بالغ
عشق … واژه ای آشنا از کودکی. همه می فهمند که وقتی شما را دوست دارند ، این خوب است ، اما وقتی از محرومیت محروم می شوید ، این بد است. فقط هرکس به روش خود آن را درک می کند. غالباً این کلمه برای اشاره به چیزی استفاده می شود که معلوم می شود نه کاملاً عاشق است و نه اصلا دوست ندارد.