تا زمانی که احساس می کنید قربانی هستید ، بخشش غیرممکن است

تصویری: تا زمانی که احساس می کنید قربانی هستید ، بخشش غیرممکن است

تصویری: تا زمانی که احساس می کنید قربانی هستید ، بخشش غیرممکن است
تصویری: ВЕРНЁТСЯ ЛИ ОНА? | ЛЕДЯНАЯ КОРОЛЕВА | Гадание для Мужчин | Таро Расклад | Гадание Онлайн | 2024, ممکن است
تا زمانی که احساس می کنید قربانی هستید ، بخشش غیرممکن است
تا زمانی که احساس می کنید قربانی هستید ، بخشش غیرممکن است
Anonim

به نظر می رسد من به موضوع "بخشش" با زیرمجموعه های "بخشش خود" و "بخشش دیگران" علاقه مند بودم.

اما هر بار که اطلاعات جدیدی در این زمینه آموختم ، احساس نمی کردم که مشکلی در آن وجود دارد!

هر از گاهی س aالی از خودم می پرسیدم ، اما پاسخ به نوعی متناقض بود!

فاقد وضوح؟

حداقل برای خودش ، اما به اشتراک گذاشتن با دیگران تنها با س questionsالات و مشکلات امکان پذیر بود.

اولین اتفاقی که به طور مثبت رخ داد ، میل من به گرفتن همه چیز آماده از برخی مقامات را از دست داد.

کمی بعد ، درست مثل آن ، احساس کردم که مقامات در مورد موضوع "بخشش" دیگر نیازی ندارند ،

من باید درباره بخشش خودم تصمیم بگیرم! و چه ربطی به مسئولین دارد.

و من شروع به جستجو کردم ، چه چیزی کم دارم؟

و یک نکته مهم دیگر ، من یک سوال داشتم - چرا من از "بخشش" خودداری نکردم …

مانند: "چرا این آدامس ذهنی را در مورد چیزی که نیست پیچ و تاب می دهد؟"

همه افرادی که با آنها درباره عفو صحبت کردم در مورد آن بحث کردند….

اگر می خواستم مثالهایی را بیاورم که در آن آنها کسی را بخشیدند ، پس این مثالها به نوعی بسیار م effectiveثر بودند و علاوه بر این ، در گذشته قوی بودند …

اما دیروز ، امروز و فردا هیچ کس آنها را نکوبید ، هیچ کس به آنها توهین نکرد ، هیچ کس ترس حیوانات یا هیجان شدید را در آنها برانگیخت …

خوب ، هیچ کس موارد فوق را ناعادلانه انجام نداد …

آنها فقط آن را به خاطر داشتند …

درست ترین س isال این است که چرا شما شخص متخلف خود را در کلاس پنجم بخشیدید؟ بلافاصله پس از تحقیر ، پس از خیانت و …؟

چرا شما 30 ، 40 یا بیشتر زندگی کردید و فقط در آن صورت بود که می توانستید ببخشید ، و قبل از آن در خواب بودید که انتقام خود را بدون عذاب وجدان گرفته باشید …

در مورد یک ایده فوق العاده ارزشمند - البته این ایده انتقام جویی نداشت و به نظر نمی رسید نشانه وسواس داشته باشد ، اما در هر "مورد ناخوشایند" خود را احساس می کرد! و گاهی اوه ، چگونه او داد!

احساسات ، احساسات و موارد دیگر …

از موضع ناظر ، از موضع پژوهشگر ، برای من روشن شد که شخص بخشنده باید اول در امان باشد!

اگر ایمنی تضمین نشده است ، شما اصلاً نمی توانید به بخشش علاقه داشته باشید ، این داستان شما نیست …

ثانیاً ، اگر در این داستان مجهولات زیادی وجود دارد ، بخشش داستان شما نیست …

برای بخشش ، باید بدانید که چگونه و چگونه اتفاق افتاده است (گاهی اوقات با جزئیات) ، و چه چیزی - چقدر ، و چه احساساتی ، و در پاسخ به آنچه احساس کرده اید و چه کسی به نام و برای چه چیزی …

در غیر این صورت؟ در غیر این صورت ، شما در برنامه های تلویزیونی یا فیلم های مربوط به جنگ ، جدل های سیاسی را تماشا خواهید کرد ، جایی که در ابتدا بدها به خوبی ها بد می کنند ، و سپس خوب ها همچنان بدها را شکست می دهند و آنها را با این کلمات می بخشند: "خوب ، حرامزاده ها هنوز توهین می کنند من!"

و مهم این است که صادقانه با چهره های واقعی زندگی واقعی خود حساب کنید!

با دانستن نتایج ، با دانستن "خسارتی که متجاوز ایجاد کرده است" ، می توانید آن را تحمل کنید یا غرامت دریافت کنید.

غیرممکن است ابر "مه" را در مقابل خود ببخشید ، که در آن از شخص ناشناس ، که می داند چگونه و چرا ناراحت می شوید؟

احتمالاً نباید سعی کنید به خودتان دروغ بگویید ، چه چیزی را می توانید بدون جبران خسارت ببخشید؟

گشتالتیک بسته نشد!

ثالثاً ، کسانی را که با بخشش به شما عجله می کنند ، به جهنم بفرستید!

شوخی کن ، شوخی کن ، فقط نادیده بگیر!

بخشش گزارش سه ماهه اول نیست که تا بیستم ارائه شود….

بخشش شما سرعت خودش را دارد! اگر تصمیم گرفتید که برای تکمیل دوره اول و دوم به 20 سال زمان نیاز دارید ، بیست سال طول می کشد.

نحوه توجیه در پاراگراف سوم آمده است.

چهارم ، اگر بخشش از قبل آغاز شده است ، عجله نکنید ، شک کنید …

پنجم ، اگر احساس امنیت می کردید ، اگر به درستی خلاصه می کردید ، اگر زمان مناسب را گذرانده اید و همه چیزهایی را که در بدن شما بررسی شده است احساس کرده اید ، اما به نوعی با بخشش کشیده اید ، زمان آن رسیده است که دیگر "قدیس" بودن خود را بر روی یک پایه ایستاده کنار بگذارید. دیگران و به سراغ دیگران بروید. به کسانی که یک زندگی زمینی دارند و فانی هستند ، مثل شما نیز ، به طور کلی!

وقتی غرور کنار رفت ، آن وقت می توانی ببخشی!

ثانیه دیگر را "درک و ببخش" و اول خودت!

بله ، لطفاً "درک کنید و ببخشید" را یادداشت کنید - این در پایان است!

لطفاً آن را قاطی نکنید!

در غیر این صورت ، هیچ نتیجه ای نخواهد گرفت!

و در نهایت!

مثل درباره خویشاوند شرور.

یک پسر زود بدون والدین ماند و او را به خانه یکی از اقوامش فرستادند …

خویشاوند همیشه از او عصبانی بود و تقریباً همیشه بی رحمانه …

او دائماً او را مورد ضرب و شتم قرار می داد ، به او توهین می کرد و حتی یک مورد وجود نداشت که او حداقل کمی راضی باشد …

چند سال گذشت ، پسر بزرگ شد و از خانه فرار کرد …

او در خیابان خوابید ، گرسنه بود ، اما این همه بهتر از زندگی یک خویشاوند بود …

یک روز در یک صومعه بودایی کار کرد.

او با خوشحالی و پشتکار ده سال کار کرد …

و همچنین دروس هنرهای رزمی را فرا گرفت.

و پس از مدتی او آنقدر موفق شد که استاد این هنرهای رزمی شد …

دانش آموزان از مناطق مختلف شروع به آمدن به او کردند! آنها مهارت و مهربانی استاد را تحسین کردند …

و سپس ، یک روز یک پیرمرد شیطانی به دروازه آمد! او خویشاوندی بود که یتیم را با خود برد!

اما پیری او را مهربان نکرد! و او ، مانند قبل ، شروع به توهین و فریاد زدن به "پسر" خود کرد ، و حتی قصد داشت به او ضربه بزند….

شاگردان خشمگین شدند و برخی حتی می خواستند او را مانند "سگ دیوانه" بکشند!

آنها در حال کشیدن شمشیرهای خود بودند ، اما معلم آنها را متوقف کرد و گفت: "اوه ، نه ، نه ، نه ، این شخصی است که به لطف او به همه چیزهایی که اکنون ارزشمند هستم دست یافتم!"

توصیه شده: