2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
به نظر می رسد من به موضوع "بخشش" با زیرمجموعه های "بخشش خود" و "بخشش دیگران" علاقه مند بودم.
اما هر بار که اطلاعات جدیدی در این زمینه آموختم ، احساس نمی کردم که مشکلی در آن وجود دارد!
هر از گاهی س aالی از خودم می پرسیدم ، اما پاسخ به نوعی متناقض بود!
فاقد وضوح؟
حداقل برای خودش ، اما به اشتراک گذاشتن با دیگران تنها با س questionsالات و مشکلات امکان پذیر بود.
اولین اتفاقی که به طور مثبت رخ داد ، میل من به گرفتن همه چیز آماده از برخی مقامات را از دست داد.
کمی بعد ، درست مثل آن ، احساس کردم که مقامات در مورد موضوع "بخشش" دیگر نیازی ندارند ،
من باید درباره بخشش خودم تصمیم بگیرم! و چه ربطی به مسئولین دارد.
و من شروع به جستجو کردم ، چه چیزی کم دارم؟
و یک نکته مهم دیگر ، من یک سوال داشتم - چرا من از "بخشش" خودداری نکردم …
مانند: "چرا این آدامس ذهنی را در مورد چیزی که نیست پیچ و تاب می دهد؟"
همه افرادی که با آنها درباره عفو صحبت کردم در مورد آن بحث کردند….
اگر می خواستم مثالهایی را بیاورم که در آن آنها کسی را بخشیدند ، پس این مثالها به نوعی بسیار م effectiveثر بودند و علاوه بر این ، در گذشته قوی بودند …
اما دیروز ، امروز و فردا هیچ کس آنها را نکوبید ، هیچ کس به آنها توهین نکرد ، هیچ کس ترس حیوانات یا هیجان شدید را در آنها برانگیخت …
خوب ، هیچ کس موارد فوق را ناعادلانه انجام نداد …
آنها فقط آن را به خاطر داشتند …
درست ترین س isال این است که چرا شما شخص متخلف خود را در کلاس پنجم بخشیدید؟ بلافاصله پس از تحقیر ، پس از خیانت و …؟
چرا شما 30 ، 40 یا بیشتر زندگی کردید و فقط در آن صورت بود که می توانستید ببخشید ، و قبل از آن در خواب بودید که انتقام خود را بدون عذاب وجدان گرفته باشید …
در مورد یک ایده فوق العاده ارزشمند - البته این ایده انتقام جویی نداشت و به نظر نمی رسید نشانه وسواس داشته باشد ، اما در هر "مورد ناخوشایند" خود را احساس می کرد! و گاهی اوه ، چگونه او داد!
احساسات ، احساسات و موارد دیگر …
از موضع ناظر ، از موضع پژوهشگر ، برای من روشن شد که شخص بخشنده باید اول در امان باشد!
اگر ایمنی تضمین نشده است ، شما اصلاً نمی توانید به بخشش علاقه داشته باشید ، این داستان شما نیست …
ثانیاً ، اگر در این داستان مجهولات زیادی وجود دارد ، بخشش داستان شما نیست …
برای بخشش ، باید بدانید که چگونه و چگونه اتفاق افتاده است (گاهی اوقات با جزئیات) ، و چه چیزی - چقدر ، و چه احساساتی ، و در پاسخ به آنچه احساس کرده اید و چه کسی به نام و برای چه چیزی …
در غیر این صورت؟ در غیر این صورت ، شما در برنامه های تلویزیونی یا فیلم های مربوط به جنگ ، جدل های سیاسی را تماشا خواهید کرد ، جایی که در ابتدا بدها به خوبی ها بد می کنند ، و سپس خوب ها همچنان بدها را شکست می دهند و آنها را با این کلمات می بخشند: "خوب ، حرامزاده ها هنوز توهین می کنند من!"
و مهم این است که صادقانه با چهره های واقعی زندگی واقعی خود حساب کنید!
با دانستن نتایج ، با دانستن "خسارتی که متجاوز ایجاد کرده است" ، می توانید آن را تحمل کنید یا غرامت دریافت کنید.
غیرممکن است ابر "مه" را در مقابل خود ببخشید ، که در آن از شخص ناشناس ، که می داند چگونه و چرا ناراحت می شوید؟
احتمالاً نباید سعی کنید به خودتان دروغ بگویید ، چه چیزی را می توانید بدون جبران خسارت ببخشید؟
گشتالتیک بسته نشد!
ثالثاً ، کسانی را که با بخشش به شما عجله می کنند ، به جهنم بفرستید!
شوخی کن ، شوخی کن ، فقط نادیده بگیر!
بخشش گزارش سه ماهه اول نیست که تا بیستم ارائه شود….
بخشش شما سرعت خودش را دارد! اگر تصمیم گرفتید که برای تکمیل دوره اول و دوم به 20 سال زمان نیاز دارید ، بیست سال طول می کشد.
نحوه توجیه در پاراگراف سوم آمده است.
چهارم ، اگر بخشش از قبل آغاز شده است ، عجله نکنید ، شک کنید …
پنجم ، اگر احساس امنیت می کردید ، اگر به درستی خلاصه می کردید ، اگر زمان مناسب را گذرانده اید و همه چیزهایی را که در بدن شما بررسی شده است احساس کرده اید ، اما به نوعی با بخشش کشیده اید ، زمان آن رسیده است که دیگر "قدیس" بودن خود را بر روی یک پایه ایستاده کنار بگذارید. دیگران و به سراغ دیگران بروید. به کسانی که یک زندگی زمینی دارند و فانی هستند ، مثل شما نیز ، به طور کلی!
وقتی غرور کنار رفت ، آن وقت می توانی ببخشی!
ثانیه دیگر را "درک و ببخش" و اول خودت!
بله ، لطفاً "درک کنید و ببخشید" را یادداشت کنید - این در پایان است!
لطفاً آن را قاطی نکنید!
در غیر این صورت ، هیچ نتیجه ای نخواهد گرفت!
و در نهایت!
مثل درباره خویشاوند شرور.
یک پسر زود بدون والدین ماند و او را به خانه یکی از اقوامش فرستادند …
خویشاوند همیشه از او عصبانی بود و تقریباً همیشه بی رحمانه …
او دائماً او را مورد ضرب و شتم قرار می داد ، به او توهین می کرد و حتی یک مورد وجود نداشت که او حداقل کمی راضی باشد …
چند سال گذشت ، پسر بزرگ شد و از خانه فرار کرد …
او در خیابان خوابید ، گرسنه بود ، اما این همه بهتر از زندگی یک خویشاوند بود …
یک روز در یک صومعه بودایی کار کرد.
او با خوشحالی و پشتکار ده سال کار کرد …
و همچنین دروس هنرهای رزمی را فرا گرفت.
و پس از مدتی او آنقدر موفق شد که استاد این هنرهای رزمی شد …
دانش آموزان از مناطق مختلف شروع به آمدن به او کردند! آنها مهارت و مهربانی استاد را تحسین کردند …
و سپس ، یک روز یک پیرمرد شیطانی به دروازه آمد! او خویشاوندی بود که یتیم را با خود برد!
اما پیری او را مهربان نکرد! و او ، مانند قبل ، شروع به توهین و فریاد زدن به "پسر" خود کرد ، و حتی قصد داشت به او ضربه بزند….
شاگردان خشمگین شدند و برخی حتی می خواستند او را مانند "سگ دیوانه" بکشند!
آنها در حال کشیدن شمشیرهای خود بودند ، اما معلم آنها را متوقف کرد و گفت: "اوه ، نه ، نه ، نه ، این شخصی است که به لطف او به همه چیزهایی که اکنون ارزشمند هستم دست یافتم!"
توصیه شده:
من قلم می خواهم ، یا قهقرا. وقتی احساس می کنید کوچک هستید چه باید بکنید؟
هر فردی در زندگی موقعیت هایی دارد که نمی خواهد به کار یا تحصیل برود و کارهای مهم "بزرگسالان" انجام دهد ، تمایلی غیرقابل مقاومت در احساس کوچک بودن وجود دارد (شما محبت و مراقبت می خواهید ، همه مشکلات و مشکلات زندگی را فراموش کنید). گاهی اوقات حتی ممکن است اختلال ایجاد شود یا نیاز ناخودآگاهی به استراحت و خواب طولانی مدت وجود داشته باشد.
وقتی در بحران هستید و احساس حمایت نمی کنید چه کارهایی را نباید انجام دهید
اگر در وضعیت کم انرژی هستید ، یا احساس بدی دارید ، یا پس از یک بحران هستید ، یا در وضعیتی بی انگیزه هستید ، اما واقعاً می خواهید از آن خارج شوید ، برای شما بسیار مهم است که آنچه را در اطراف وجود دارد پیگیری کنید. در حال حاضر ، آنچه را که می بینید و آنچه را درک می کنید به دست می آورید.
اگر احساس نمی کنید چگونه احساس کنید - 3 نکته
اگر می دانید که احساساتی وجود دارد ، آنها زیبا و دلپذیر هستند ، اما آنها را احساس نمی کنید ، نمی فهمید که در درون آنها چیست ، چه باید بکنید. شما می توانید چیزهای زیادی در مورد آنها بگویید ، اما هیچ پر شدن در داخل وجود ندارد ، هیچ حسی وجود ندارد.
ممنوعیت احساسات یا زمانی که نمی توانید احساس کنید و خودتان باشید
خانواده هایی وجود دارند که در آنها پذیرش اینکه کودک ممکن است گریه کند یا غمگین باشد ، برای والدین دشوار بود. یک مادر خودشیفته برای اهداف دیگری صاحب فرزند می شود. در حالی که هنوز باردار است ، او تصور می کند که فرزندش مانند عکس های صحنه ای کامل ، باهوش ، مطیع ، نابغه ، جهان را فتح می کند یا در جایی که نمی تواند مشهور شود.
برای همه چیز زمانی وجود دارد یا چه زمانی کودک باید شروع به نوشتن و خواندن کند؟
من بلافاصله رزرو می کنم که در این طرح ما مفاهیم "توسعه اولیه" را دستکاری نمی کنیم ، زیرا این را می توان به عنوان حالتهای مختلف درک کرد. اگر در چارچوب امکانات سنی روانی و به علاوه در منطقه توسعه پروگزیمال انجام شود ، برعکس ، این یک پایه روانی و فیزیولوژیکی عالی برای یک فرد در حال رشد ایجاد می کند.