2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
هوشیاری یک پدیده بزرگ است. N. Humphrey ، استاد روانشناسی در آکسفورد و کمبریج ، در کتاب خود "آگاهی: گرده روح" ، حتی به طور مستقیم بیان می کند که آگاهی " یک نمایش جادویی که روی سر خود روی صحنه می برید ».
این نمایش چیست؟ این واگذاری خواص به اشیاء اطراف یک شخص است که آنها ندارند. به عنوان مثال ، "زیبایی" یک چیز به طور کلی ویژگی است که در جهان عینی وجود ندارد ، احساس زیبایی چیزی پدیده ای ذهنی است که به "نمایش جادویی" شخصی بستگی دارد. W. James ، روانشناس بزرگ در آغاز قرن XIX-XX ، یکبار نوشت: "تصور کنید ، اگر می توانید ، انگار ناگهان از تمام احساساتی که جهان در شما برانگیخته است محروم شده اید و سعی کنید این جهان را تصور کنید همانطور که هست ، بدون تقسیم به معشوق یا دوست نداشتن ، بدون امید و نگرانی. برای شما عملاً غیرممکن است که به چنین حالت انکار برسید و به حالت مرگ برسید."
چرا ما به این وقف جهان با ویژگیهای ذهنی که در آن وجود ندارد (مانند "خورشید بوسید" ، "جهان امروز به من لبخند می زند" یا "چقدر زیبا این پرنده می خواند!") نیاز داریم؟
هامفری پاسخ می دهد: " دقیقاً با نسبت دادن اشتباه ویژگیهای خارق العاده به چیزهایی که فاقد آنها هستند ، این است که یک انسان دارای شعور ، احساس می کند انگار همه چیزهایی که او را احاطه کرده اند از زیبایی خود پر شده است. از نظر روانشناسی ، شما ساکن یک دنیای مسحور می شوید." و " با توجه به رشد لذت زندگی ، شیفتگی که قبلاً ناشناخته به جهانی که در آن زندگی می کردند ، حس ناشناخته ای از اهمیت متافیزیکی خود ، مردم در جریان تکامل شروع به سرمایه گذاری منابع و نیروهای بیشتری برای بقای خود کردند."(و اتفاقاً علم به این جهان نیز).
با این حال ، پدیده هایی با ویژگی های بسیار مثبت در طبیعت نادر هستند. آگاهی ، افسوس ، مستثنی نیست. تحت تأثیر افراد اطراف (که در واقع عوامل اصلی شکل گیری هوشیاری هستند) ، "جهان مسحور" ممکن است یک هابیتشایر معمولی دنج ، اما کاملاً موردور نباشد.
آگاهی تصویری سه بعدی قدرتمند را به جهان "جهان بی رنگ" ارائه می دهد و ویژگی های خاصی را به پدیده های بی طرفانه این جهان (چیزها یا فرایندها) نسبت می دهد
و اگر در مسیر پرتو آگاهی ، که از مغز ما بیرون بیرون زده می شود ، یک منشور مخدوش پر از ایده های مخرب در ابتدا وجود دارد؟
در نتیجه ، دو نفر در حال حمل و نقل عمومی هستند ، اما یکی توسط زامبی های وحشتناکی که در لباس افراد عادی پوشانده شده اند احاطه شده است ، و دیگری در دنیای جن ها وجود دارد. در دنیای زامبی ها ، رفتار طبیعی پارانویا و اقدامات احتیاطی زیادی خواهد بود تا این موجودات وحشتناک "مغز را نخورند". و در دنیای جن ها ، شخص بسیار ساده لوح و ساده لوح خواهد بود. درست است ، جهان به گونه ای چیده شده است که "جهانهای جادویی" منفی بیشتر از بقیه به دنبال بقا هستند ، بنابراین "دنیای جن ها" ممکن است به دنیایی از گروههای گرگ تبدیل شود …
البته ، اگر ما در مورد افراد سالم از نظر روانی صحبت می کنیم ، "زامبی" یک درک واقعی نیست ، این تلاشی است که از طریق یک تصویر خاص احساس خطر ظالمانه ای را که شخص در حضور افراد دیگر دارد بیان کند. تصاویر و استعاره های اساطیری برای کمک به احساس دنیاهایی که مردم در آن وجود دارند بسیار مفید هستند. و این می تواند به طرز دیوانه کننده ای هیجان انگیز باشد - کشف اینکه شخص در چه دنیایی زندگی می کند ، از طریق کدام فیلتر من یا سایر افرادی را که به جای طرف مقابل می بیند درک می کند. من در "دنیای مسحور شده" خودم زندگی می کنم و کاملاً متفاوت است.
من با میخائیل صحبت می کنم ، او با یک مشکل تماس گرفت: اضطراب مداوم. او مانند یک پس زمینه است ، اما ، تنها در هنگام تماس با مردم ظاهر می شود. سقوط شهاب سنگ یا هر نسخه دیگری از پایان جهان - بیش از یک فرد معمولی نگران کننده نیست. اما با مردم این کار دشوار است.من می خواهم از خودم فاصله بگیرم ، خود را از مردم با یک مانع دور کنم - و در عین حال ، میخائیل اصلاً تصور یک زاهد درونگرا را که حداقل نیاز به تماس با مردم دارد ایجاد نمی کند. نه ، او زنده است ، احساسی است ، نگران است - و از مردم می ترسد …
احساسات قوی - احساسات ما و دیگران - نیز ترسناک است. هنگامی که این خطر وجود دارد که شخص نزدیک شما بسیار عصبانی شود (حتی در مورد موضوعی که هیچ ارتباطی با مایکل ندارد) ، باید فوراً اطمینان دهید ، یک راه حل فوری پیدا کنید ، فقط برای جلوگیری از مواجهه با احساسات شدید شریک زندگی خود. و در مورد افراد دیگر ، مهم است که فوراً کاری انجام دهید تا آنها بیش از حد نگران نباشند. تنش مداوم ، تمایل به کمک به افراد دیگر و در عین حال ، در صورت لزوم ، فشار آوردن به خود ، کنار گذاشتن برخی از برنامه ها یا ابراز احساسات آنها در صورت تداخل با دیگران. انتقال اخبار بد به کسی بسیار مشکل است ، خسته کننده و احساس گناه ایجاد می کند - گویی خود شما منبع این مشکلات هستید …
یعنی ما در مورد این واقعیت صحبت نمی کنیم که مردم برای میخائیل خطرناک هستند ، این دنیای اورک ها و زامبی ها نیست ، این واقعیت دیگری است که در آن مردم برای خودشان خطرناک هستند و خود میخائیل منبع تهدید غیرقابل درک است برای دیگران ، که دیگران از آنها محافظت می کنند. و اگر نمی توان از این تهدید جلوگیری کرد ، احساس گناه بر او حاکم می شود که او با آن کنار نیامده است ، دیگران را نجات نداده است …
این دنیای مسحور چیست؟ میخائیل خود را در کدام اسطوره شخصی پیدا کرد؟ چه نوع خطری در شهرها ، جنگل ها و دریاهای این جهان درونی ریخته شده است
این تصویر پس از جلسات متعدد ، هنگامی که برخی از جزئیات زندگی میخائیل مشخص شد … افراد کریستال. همه اطرافیان میخائیل - و خودش - مردمی کریستالی شکننده بودند. یک موج قوی صوتی یا احساسی می تواند آنها را به هزاران قطعه تقسیم کند. بنابراین ، نمی توان احساسات قوی را در این جهان بیان کرد. اگر می بینید که چگونه یک تجربه قوی در درون برخی از افراد کریستالی (به شکل مثلاً درخشش قرمز یا سبز) شعله ور می شود - بلافاصله کاری را انجام دهید تا فرد از این درخشندگی شدید و منفجر نشود. با خودتان - همان. اگر کسی از هیجان شروع به چرخیدن خطرناک کرد ، فوراً آن را متوقف کنید ، زیرا زمین خوردن مرگ است.
وجود در چنین جهانی مستلزم مهارت زیاد و پایبندی به قوانین خاصی است. چگونه می توان بین این افراد بلوری قدم زد؟ بسیار دقیق ، دائماً خود را فشار می دهید - خدا نکند ، شما بیش از حد لمس خواهید کرد! برای برخورد نکردن به هوشیاری مداوم نیاز است. خود را مهار کنید. و به طور کلی ، بهتر است در سایه بمانید تا مردم دلایل زیادی برای نگرانی در مورد شما نداشته باشند ، و شما گناه کمتری دارید زیرا کسی تصادف کرده است ، و شما ندیده اید ، نجات نداده است ، نه وقت داشته باشید … زمینه اضطراب ابدی به عنوان بیان آمادگی و هوشیاری است …
"جهانهای مسحور" وجود دارد - جنگل ، جایی که "ابتدا ضربه بزنید ، سپس صدایی بدهید". دنیاهایی وجود دارند که در آن شما قدیس هستید و صلیبی را در میان عجایب بروگل یا نجات دهنده ابرمردی دارید ، که تصمیمات آنها آینده جهان یا کل زندگی افراد خاص بستگی دارد … دنیای عصر یخبندان با مردان آلفا و نئاندرتال ها. اقدامات سیاه و سفید مبارزه بین خوب و بد.
خوب است که آگاهی از این جهان ها به آگاهی اجازه می دهد تا تنظیماتی را انجام دهد و خالق-پیشگام تاریخ جهان جدید شود. به عنوان مثال ، جهانی که مردم در آن موجودات بلوری نیستند ، بلکه درختان جوان انعطاف پذیر هستند که در باد خم می شوند ، اما بارها و بارها صاف می شوند. ریختن شاخ و برگ در پاییز - و دادن شاخه های جدید در بهار … شما می توانید این جهان را متنوع تر و واقع بینانه تر کنید: نه تنها درختان جوان ، بلکه بلوط هزاره ای نابود نشدنی نیز وجود دارد و گیاهان شکننده و پژمرده شده از کمبود رطوبت مواد مغذی هستند. موج دست شما - و جهان دگرگون می شود. البته می توانید از مردم کریستال بت سنگی از جزیره عید پاک بسازید. با آنها آزاد هستید که هر کاری را که می خواهید انجام دهید. با این حال ، سنگها - آنها پایدار هستند ، اما بی حس و سرد هستند.
به عنوان مثال ، من در یک روز تابستانی در بیشه ای آفتابی به نوعی گرمتر و شادتر هستم.
تصاویر: هنرمند آندری فرز
توصیه شده:
جهان درون است و جهان بیرون است. برای درک آنچه بر شما می گذرد ، به اطرافیان نگاه کنید
نویسنده: ایرینا دیبوا منبع: از سالن کمک بگیرید. افرادی که شما را احاطه کرده اند ، و داستانهای مرتبط با آنها ، به شما کمک می کنند تا بفهمید که چه اتفاقی برای شما می افتد ، در جهان خودتان ، در روح شما. *** یک معلم جدید به کلاس دخترش آمد.
پدر و مادر ناقص. 3 س Basicال اساسی برای فرزندپروری آگاهانه
این س ofال که من چه نوع والدینی هستم را می توان به سه س subال فرعی تقسیم کرد: من کی هستم؟ (به عنوان یک فرد به طور کلی) چه می دانم؟ (به عنوان مثال ، در مورد رشد کودک ، الگوهای آن ، تعامل در خانواده و تأثیر بر کودک و غیره) من چیکار میکنم؟ (زیرا چه کسی می داند ، من می توانم کارهای زیادی انجام دهم ، اما در واقع دقیقاً برعکس عمل می کنم).
توهمات یک جهان فقط در یک جهان بدون عادت
بزرگترین دختر من ، مارینا ، در مورد همکلاسی خود گفت که "دوباره بیمار شد. و مادرش نیز بیمار است ". او دوباره بیمار شد - این عود سرطان خون است. یک همکلاسی فقط یک هفته قبل از تعطیلات تابستانی در کلاس خود ظاهر شد ، قبل از آن - بیمارستان ها ، شیمی درمانی … "
عشق و عشق. آیا تفاوتی وجود دارد؟ فراگیری آگاهانه و الگوهای روابط ناخودآگاه
امروز ، در مشاوره پیش از آخرین در اسکایپ ، اواخر شب ، تقریباً در ساعت 9 ، ما در حال تجزیه و تحلیل الگوریتم های روابط وابسته به مشتری با مشتری بودیم. زن جوانی که داستان خود را تعریف می کرد ، سرگردانی واقعی داشت: تمام تلاش های او برای برقراری روابط با یک مرد محبوب با "
3 قدم برای آگاهانه زندگی کردن
به یاد داشته باشید ، کمی پیش از این صحبت کردیم که روان ما برای بقا در واقعیت به دنبال چه راههای حیله گری است؟ ما در مورد اجتناب از زندگی بحث کردیم: 5 راه برای انجام ، نه بودن. اجازه دهید به شما یادآوری کنم که ما معمولاً از زندگی به خاطر کار ، روابط خودجوش ، همان رشد خود به خودی یا منطقی شدن تجربیات فرار می کنیم.