همسر قدیمی

تصویری: همسر قدیمی

تصویری: همسر قدیمی
تصویری: 🍒 رازهای پنهان زندگی ابی؛ از همسر اول تا دوم 🍒 2024, ممکن است
همسر قدیمی
همسر قدیمی
Anonim

مردانی که عاشقانه فعال هستند می توانند تمام زندگی خود را با یک زن زندگی کنند و او را دوست داشته باشند ، و مردانی که عاشق هستند ، شاخه هایی هستند که به سرعت با همسر خود سرد می شوند و در صورت داشتن مواد ، مطمئناً او را به یک زن جوان تبدیل می کنند. فرصت ها. اگر این کار را نکنند ، روی کاناپه دراز می کشند ، ناراضی با یک آبجو.

البته تغییر همسر نه تنها به این بستگی دارد. شما می توانید بسیار فعال باشید ، اما ازدواج هنوز جواب نمی دهد ، اما اغلب نیاز به تغییر شریک زندگی خود به یک فرد جدید و جوان از یکنواختی و کسل کننده بودن زندگی زناشویی ناشی می شود. و شخص فعال این اجازه را نمی دهد. اکنون من این لحظه را با جزئیات بیشتر شرح خواهم داد.

خانمها ، احتمالاً بارها ترولو شنیده اید که ، آنها می گویند ، نکته اصلی جوانی و زیبایی است و یک مرد همیشه زیبا تر و جوانتر از این دو را انتخاب می کند. شاید. اما به شرطی که هر دو برای او غریبه و بی علاقه باشند و نسبت به هردو بی تفاوت باشد.

اگر مردی به یکی از آنها عشق یا علاقه داشته باشد ، او را از بین صدها ساعت بهشتی انتخاب می کند. صرفاً به این دلیل که گوریا نسبت به او بی تفاوت است و این یکی از اهمیت حیاتی برخوردار است ، برای او اولویت زندگی است. عاشق شدن شدید با قرار دادن یک عزیز در مرکز جهان اولویت ایجاد می کند.

اما بازخورد نیز وجود دارد.

عاشق شدن یک زن او را در نظر یک مرد بسیار زیبا و درخشان می کند ، اما عاشق شدن خود نیز باید از چیزی تغذیه کند. اگر یک زن مدتهاست از نظر عینی زشت ، خسته کننده ، کسل کننده ، بدخلق ، قابل پیش بینی است و ارتباط با او هیچ لذت را نوید نمی دهد ، پس چه چیزی باید عشق او را تغذیه کند؟

انسان یک سیستم پویا است ، حتی یک احساس در او منجمد نمی شود ، همه چیز زندگی می کند و دائما در حال تغییر است. و اگر احساسات از احساسات تغذیه نشوند ، می میرند. احساسات غذای حواس هستند ، یادتان هست؟

اگرچه خود احساس نیز همه احساسات را بازسازی و تقویت می کند (برای مثال ، فقط یک شب و همان شب را با یک عزیز مقایسه کنید ، احساسات کاملاً متفاوت خواهند بود ، درست است؟) یعنی احساسات احساسات را تغذیه می کنند و احساسات باعث ایجاد احساسات می شوند.

احساس ، همانطور که گفته شد ، شامل ضامن احساسات است ، اما احساسات جدید باید دائماً احساس را تغذیه کنند تا خود را خسته نکند. اگر این احساس قبلاً افزایش یافته و قوی شده باشد ، بدون غذا برای مدت طولانی باقی می ماند ، اما نه برای همیشه.

و دو ماهی در یک ازدواج به سرعت یکدیگر را در حالت پیش فرض فرو می برند.

حتی اگر در ابتدا آنها عاشق یکدیگر می شدند ، زیرا آنها توسط جریاناتی به یکدیگر منتقل می شدند: او توسط فیلم ها ، کتاب های مربوط به عشق ، برخی از خیالات او گرم شده بود ، او در یک بطری به دنبال رابطه جنسی و عاشقانه بود ، بنابراین وقتی آنها یکدیگر را ملاقات کردند ، باز شدند و عاشق یکدیگر شدند ، وجه اشتراکات زیادی در یکدیگر یافتند (و مردم معمولاً وقتی با امواج یکدیگر باز می شوند و هماهنگ می شوند) اشتراکات زیادی دارند. آنها تصمیم گرفتند که کسی برای آنها ، شاید خدا ، آنها را بسیار مناسب ساخته است ، و سپس جلسه آنها را ترتیب داد. مثل اینکه خدا کار دیگری ندارد. اما بله ، آنها چنین فکر می کنند ، زیرا همه چیز به طور تصادفی برای آنها اتفاق افتاده و بسیار موفق بوده است. و از آنجا که همه چیز به خودی خود و بدون تلاش آنها اتفاق می افتد ، آنها هیچ کاری را ادامه نمی دهند.

و آنها می توانند مدتی در تعادل پویا زندگی کنند ، یکدیگر را تحسین کنند ، از خواسته های یکدیگر جلوگیری کنند ، همواره یکدیگر را در آغوش بگیرند و هر دقیقه یکدیگر را تحسین کنند. همه اینها صادقانه خواهد بود ، زیرا بین آنها همان کشش قوی متقارن وجود دارد که تعادل را ایجاد می کند. اما همه چیز به خودی خود دوباره اتفاق می افتد ، فقط اتفاق می افتد ، آنها نمی دانند چگونه این کار را انجام دهند و نمی خواهند یاد بگیرند ، به نظر می رسد که جادو از بین می رود.

در حقیقت ، تنها راه برای حفظ این "جادو" این است که کنترل اوضاع را به دست بگیرید و فعال باشید. در غیر این صورت ، به زودی معلوم می شود که به دلایلی هوس وجود ندارد ، همه چیز به نوعی خسته شده است.

و به محض این که شوهر عصبانی شد و به ندرت شروع به تحسین همسرش کرد ، او شروع به غر زدن و خشونت کرد ، و هنگامی که او شروع به غر زدن کرد ، او دیگر نمی توانست او را تحسین کند. یا برعکس. او هنوز گرم بود ، و او خسته شد ، شروع به رفتار مطابق با آن ، دمدمی مزاج و عصبانی شدن کرد ، و او نیز افسرده شد. او ماهی است و او نیز.

هر دو انتظار دارند که جاذبه به خودی خود در آنها ظاهر شود ، دیگری به نحوی دوباره با آنها یا خدا این کار را انجام می دهد و همه امور خود را مانند یک مادربزرگ در یرالاش قدیمی رها می کند و فقط برای کمک به نوه خود می شتابد: "من دویدم ، من دویدم کوچولو!"

پیش فرض بر ظاهر همسران نیز تأثیر بدی می گذارد. از نظر جذابیت عینی آنها اگر آنها افراد شایسته ای هستند و بی حوصلگی خود را در ازدواج بلافاصله به طرف دیگر منتقل نمی کنند ، آنها شروع به غرق شدن در تصویر می کنند و منبع خود را از دست می دهند (به خصوص اگر هنوز پمپ نشده است).

زن عاشق می خواهد زیبا باشد ، و اگر زنی عشق خود را متوقف کرده است ، و معاشقه در کنار او برایش تابو است ، او انگیزه ای برای صرف انرژی برای زیبایی ندارد. ممکن است دچار تنبلی و عادات بد غذایی شود.

آتش انگیزه ای که او قبلاً از عشق (و میل جنسی) دریافت کرده بود ناپدید شد. همین اتفاق می تواند در مورد یک مرد رخ دهد. اگر او زن زن نیست که باید مورد پسند زنان قرار بگیرد و همسرش دیگر نگران او نیست ، وسوسه خوردن چیپس در طول فیلم به جای ورزشگاه بسیار بیشتر از زمانی است که میل جنسی او در بهترین حالت خود قرار دارد.

بله ، مردم نه به خاطر عشق ، و حتی بیشتر به خاطر سلامتی خود - نه به خاطر عشق ، بلکه همچنان عاشق هستند و تمایل به دوست داشتن ، جریان مهمی از انگیزه را ایجاد می کنند ، و بدون این انگیزه می تواند به تدریج از بین برود و سپس اینرسی به اجرا در می آید.

روزگاری عادت او در حال شارژ شدن بود ، اما اکنون برعکس ، برای شارژ کردن ، باید عادت خود را که در آخرین لحظه سر کار می ایستد ترک کند. قبلا ، رابطه جنسی و ارتباط با همسر اصلی ترین عامل ضد استرس در عصر بود ، اما اکنون این یکی کار نمی کند و دیگران به عنوان مثال ، غذا یا الکل مورد نیاز هستند.

بنابراین پیش فرض به تدریج همسران را به لاشه های غیر عادی جذاب تبدیل می کند. و عدم جذابیت پیش فرض را تشدید می کند. و اکنون همه می توانند بگویند: او خیلی بدتر شده است ، قبلاً بهتر بود. اما به طور پیش فرض خراب شد.

یعنی ، نگاه کنید ، زنی که مرد عاشق اوست برای او زیباترین خواهد بود. دیما مجموعه عظیمی از زنان جوان و زیبا داشت و دارد ، و سالهاست چشم از نینا برداشته است ، که زیبایی نیست و او سالهای زیادی است. روما ، که حتی دختران دیگر نیز حق انتخاب بیشتری دارند ، چشم خود را از ایرا بر نمی دارد ، که اگرچه جادوگری جذاب است ، اما از نظر عینی زیباترین زن نیست و حتی جوانترین نیست.

اما سعی کنید به آنها بگویید که زنانشان زیبا ترین و پیرترین نیستند. دیما می گوید که او ، به عنوان یک هنرمند ، بهتر می داند. و روما می گوید که او نمی فهمد زیبایی بدون رابطه جنسی چیست و لعنت به او کرد ، و ایرا چنان جنسی دارد که دائماً او را درگیر می کند. اما این درک ذهنی آنهاست ، البته آنها فقط بسیار عاشق هستند ، برای آنها زنان آنها بسیار جذاب هستند. اگر آنها ناگهان از دوست داشتن (خدای نکرده) دست بردارند ، همه چیز فرق می کند.

عشق در هیچ مرد عاشق ثابت نمی شود ، او می تواند عشق ورزیدن را متوقف کند. اما اگر او فعال باشد ، او دائماً زن را در حالت سوزش و درخشش قرار می دهد ، که به نوبه خود باعث جذب در او می شود. می بینید چگونه این اتفاق می افتد؟

شما برای چیزی انرژی می گذارید ، می درخشد و می درخشد ، و آن را تحسین می کنید و بنابراین انرژی را پس می دهید. این نیز یک دور باطل است (که ممکن است روزی باز شود).

تعادل پویا خود را تغذیه می کند و بنابراین می تواند برای مدت بسیار طولانی ، در واقع ، برای مدت بسیار طولانی دوام بیاورد ، اما برای این چرخه فعالیت شما نباید قطع شود. در صورت قطع شدن ، زیبایی آن طرف دیگر برای شما کمتر خواهد بود و نمی توانید خود را تحسین کنید.

بسیاری از زنان منطقی را در پیگیری تصویر خود در 40-50 سالگی نمی بینند. برای چی؟ اگر مردی برای روح خود دوست دارد ، حتی اگر آن را دوست داشته باشد ، اما بدن هنوز نمی تواند مانند 20 سالگی جذاب باشد. این یک دیدگاه احمقانه است.

مراقبت از تصویر برای ایجاد جذابیت لازم است. آنها نه تنها برای روح عشق می ورزند ، تنها یک روح کافی نیست تا بخواهیم از نظر جسمی با شخص نزدیک باشیم ، و با او در تماس نزدیک باشیم. این نیاز به جذابیت دارد (ذهنی ، که در زمان عشق بوجود می آید و عینی ، که عشق را تقویت می کند).

جذابیت در 50 سالگی نمی تواند کمتر از 20 باشد. در نگاه اول ، جذابیت یک زن 50 ساله به اندازه جذابیت یک جوان 20 ساله قابل توجه نیست ، اما با تماس نزدیک با او ، یک بزرگسال. و حداقل کمی تلنبار در این زن می تواند باعث جذب بسیار قوی تر شود. هر رهگذری مانند یک دختر جوان نیست ، بلکه مردی است که با او تماس گرفته است.

مشکل زنان 40 ساله این است که جذابیت ظاهری خود را از دست می دهند ، اما جذابیتی به دست نمی آورند. و گاهی اوقات اتفاق می افتد که جذابیت آنها به طور معمول توسعه می یابد ، رشد می کند ، اما در برخی از مواقع آنها کاملاً روی بدن متوقف می شوند ، و عاشق جسمی خود می شوند.

زنان مسن به طور پیش فرض خراب می شوند ، به دلیل عدم فعالیت ، خود و مردان از عشق ناامید می شوند ، و سپس علاوه بر این تصویر خود را نیز ناکام می کنند ، از تمرین تصویر ، جذابیت و سبک خود دست می کشند و در نهایت این خط منابع را مسدود می کنند: تصویر-عشق در حال حاضر آنها فقط می توانند با خانواده ، کار ، دوست شدن و شاید ، کمی از نوعی مطالعه ، و همچنین نوع دوستی ، کمی سرگرم شوند (از آنجا که شخص باید در مورد "روح" فکر کند ، زیرا عشق نیست جالب هست). و این همه. آنها به دلیل ناامیدی به عنوان زنان جذاب نیستند و فکر می کنند سن آنها است. خیر

اگر فردی در جهتی رشد نکند ، خیلی سریع شروع به خسته شدن می کند. یا شخصی به سطح بعدی صمیمیت در یک رابطه می رود ، یا این روابط او را خسته می کند و او به دنبال دیگران می گردد.

این بسیار منطقی است: محرکهای یکنواخت کار نمی کنند ، توسعه لازم است. اما فقط افراد فعال می توانند روابط خود را آگاهانه توسعه دهند و اجازه ندهند که آنها از بین بروند.

گاهی اوقات اتفاق می افتد که رابطه رها می شود ، اما همچنان توسعه می یابد ، زیرا افراد منابع دیگری را توسعه می دهند و همه چیز به نحو موفقیت آمیزی در عشق توسعه می یابد. اما نباید منتظر چنین تصادفی باشید ، توجه به رابطه مهم است.

خود عبارت "دوست دارم" - شامل شرح عمل ، ارادی ، عمدی است. اگر شخصی به هیچ وجه عشق خود را کنترل نمی کند ، باید گفت "آنها مرا دوست دارند" یا حتی "آنها مرا دوست دارند" ، زیرا منبع اراده مشخص نشده است.

"دوست داشتن" به معنای مشارکت فعال در فرایند تقریب متقابل است ، و این تنها با الهام بخشیدن و تحریک دومی به عشق و نه فقط با تجربه لذت منفعلانه می تواند انجام شود.

و سپس معلوم می شود که در طول سالیان متمادی ازدواج ، چنین احساسی را در خود پرورش داده اید ، چنان صمیمیتی ایجاد شده است که فکر تسلیم شدن و شروع دوباره با یک غریبه به عنوان یک کابوس به نظر می رسد. از دست دادن یکی از عزیزان نه تنها نامطلوب ، بلکه بزرگترین فاجعه خواهد بود.

خوب ، اگر شخصی در باتلاقی از پیش فرض زندگی کند و بدون انرژی خفه شود ، آنگاه تصور شروع دوباره با یک فرد جدید تازه ، هیجان انگیز ، محرک به نظر می رسد و واقعاً یک نفس و رهایی را به ارمغان می آورد.

بنابراین ، اگر مدت زیادی است که به طور پیش فرض زندگی می کنید ، طلاق برای شما تصمیم خوبی است ، به خصوص اگر هیچ تصمیمی برای ترک آن ندارید (به خصوص اگر بچه ها بزرگ شده باشند). زندگی در مرداب بسیار بد است. اما وقتی عاشق یکدیگر شده اید ، باید روابط خود را به گونه ای ایجاد کنید که پیش فرض بزرگ مجاز نباشد ، و از یک مورد کوچک به سرعت به تعادل می رسید.

توصیه شده: