2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
ادامه گفتگوی ناتمام در مورد فیلم "Volchok".
بله ، یک داستان تاریک با این دختر ، فقط فکر کارگردان در اینجا متوقف نشد ، اما از یک سو ابعاد جهانی و از سوی دیگر ، چرخشی کاملاً طبیعی و مکرر داشت. منظورم تمایل مداوم مادر برای فرار است. معشوقه همه این "لاشه" بین اشیاء داخلی درگیری دارد. این تصویر به طور محرمانه تمایل زن را برای پذیرش دختر کوچک خود ، برای احیای قسمت از دست رفته خود نشان می دهد. احتمالاً به همین دلیل است که او سعی می کند با او ارتباط برقرار کند ، احساسات زنده را در او برانگیزد ، و برای این کار بسیار متفکرانه می گوید: "نه ، من نمی توانم …" وقتی به دیوار "حتی" برخورد می کند. توناتوس قوی تر به نظر می رسد و باعث می شود از لب مادر "من می خواهم زندگی کنم ، زندگی کنم …" پاسخ می دهد. و مامان بارها و بارها فرار می کند و از اقدام هولناک و طاقت فرسای دختر کوچک درون می گریزد. این دویدن باعث می شود که یک سبک زندگی آشفته داشته باشید و از رفتارهای پرخاشگرانه به عنوان تأییدی بر زنانگی خود استفاده کنید ، حتی اگر نشاط و سرزندگی نداشته باشید. اگر دختر مرگ رسید ، پس پایان است. اما رهایی از او غیرممکن است ، نمی توانید او را برای بار دوم بکشید ، نمی توانید او را راضی کنید - و زندگی به حرکتی در یک دایره تبدیل می شود ، به دویدن بدون پایان و بدون شروع ، جایی که هیچ راهی برای توقف وجود ندارد.
داستان ترسناک به پایان می رسد. دوباره مادر فرار می کند ، کودک او را می گیرد. و در لحظه ای که ، به نظر می رسد ، فرار تأثیر داشته و زن از تعقیب و گریز جدا شده است ، صدای جیر جیر ترمزها و ضربه بدن روی ماشین شنیده می شود. ما نمی دانیم که این تصمیم دختر بوده یا تصادف آزاردهنده ای است ، فقط می بینیم که دوربین پس از کمی سرگردانی به یک جهت رفت و شخصیت اصلی در جهت دیگر ، اشیاء مبهم شدند و ویژگی های متمایز خود را از دست دادند. "شما نمی روید!" با مرگ دختر کوچک درونی ، آزادی نیامد. تصویر او یکپارچه بود و از پوسیدگی جلوگیری می کرد. در حال حاضر یک وضعیت بی نظمی فراگیر ، یا حتی ناپدید شدن همه چیز وجود دارد. در حال حاضر هیچ کس وجود ندارد ، خلأ و هرج و مرج ، که در بی انتهایی وجود قبل از شیء خود فرو می روند.
این امر برخی از داستانهای مشتری را به خاطر می آورد که با شباهت های چشمگیر ، همان درد را به شیوه ای جدید تکرار می کنند. در اینجا داستان دختری وجود دارد که وقتی مادرش ، معتاد به مواد مخدر که مبتلا به اسکیزوفرنی بود ، فوت کرد ، زندگی اش از بین رفت. وقتی در گوشه ای نشسته بود و مرتب نوسان می کرد ، دختر به جای مادر احساس می کرد. و هنگامی که او بالا بود ، نتوانست سرنگ را از رگ خارج کند ، دختر با درد او درد می کرد. هنگامی که مادر درگذشت ، آنها با هم در فضای داخلی دختر مردند ، به طور برگشت ناپذیری از بین رفتند. فرار ، مانند یک فیلم ترسناک ، از تعقیب زامبی ها و خون آشام ها ، اما در واقع ، از اشیاء مرده شروع شد. این فرایند یک جهت پیش پا افتاده پیدا کرده است: الکل ، مواد مخدر ، پرخاشگری. فقط در این مورد ، آنها همزمان با نمایندگان خدمات روانپزشکی ، هنگام تلاش برای خودکشی ، با او برخورد کردند.
وقایع یک دختر دیگر شباهت زیادی دارد. این نوجوان بار بزرگی از انواع اعتیاد و تمایل غیرقابل کنترل برای حمله هنگام برقراری تماس با من به ملاقات آورد. روباه ، همانطور که همه او را صدا می کردند ، توسط افراد مهربان در جنگل پیدا شد. پدر جسد مادر کشته شده و دختر هنوز زنده را به جنگل برد و آنجا را ترک کرد. این نوزاد توسط ساکنان محلی - خانواده ای از روباه ها - به خانواده آنها پذیرفته شد. پس از کار زیاد ، فاکس به من گفت که او مدتهاست مرده است ، و او در آن زمان به همراه مادرش فوت کرد و اکنون هر دو در درون او مرده اند. البته ، این نسخه به متخصصان باریکی علاقه مند بود که عجله کردند که دختر را از چنین بار وحشتناکی بردارند ، و حالت روان پریشی دیری نپایید. روباه کوچک تنها پس از شروع بهبودی پس از آن ، در شرایط درمانی ، به او اجازه داده شد تا اشیاء داخلی ضبط شده را به مکانهای قانونی خود بازگرداند.در آن زمان بود که روند احیای آنها آغاز شد.
بنابراین ، ضربه روحی دارای ویژگی های بسیاری است که به سازماندهی منحصر به فرد فضای ذهنی کمک می کند.برخی از آنها در فیلم "تاج گردان" ساخته واسیلی سیگارف ارائه شده است. در این داستان ، ما می توانیم پویایی ضربه ناخودآگاه را مشاهده کنیم ، هنگامی که مادر مادربزرگ را با دختری تازه متولد شده ترک می کند و تولد نوزاد هوشیار ، هنگامی که مادر به تدریج زندگی کودک را ترک می کند ، بهترین ها را از او می گیرد و زندگی مکنده را انجام می دهد.. علاوه بر این ، روند شکل گیری مکانیسم های دفاعی با کیفیت ها و اقدامات مختلف قابل مشاهده است ، بی پایان عمل می کند و یک شیء انتقالی بسیار تیره است - یک قله ، که به شناسایی های متعدد کمک می کند.
و با این وجود ، اگر خوب فکر کنید ، فیلم بیشتر شبیه تولید رمانی در مورد زندگی اجسام داخلی و خیال رهایی از رنج است. اما ، این فقط نظر ذهنی من بر اساس تخیلات شخصی و تجربه شخصی است.
توصیه شده:
سپس دوباره زندگی را شروع می کنید
ضعف یا قدرت برای دور شدن از جایی که بد است؟! جایی که مانند باتلاقی که نمی توانید از آن خارج شوید. جایی که همه چیز آنقدر پر از خزه است که دیگر قدرتی باقی نمی ماند. آن نازک ترین خط صبر کجاست که دیگر نمی توان بر آن غلبه کرد؟! سپس تصمیم می گیرید متفاوت باشید و به خودتان برگردید که قبلا بودید.
آیا می خواهید شاد باشید؟ سپس باید از هر چیزی که باعث ناراحتی شما می شود صرف نظر کنید
از گذشته های دور ، مردم بدنبال پاسخ به این سال بوده اند: "چگونه شاد باشیم؟" در همه زمان ها جادوگران و جادوگران ، کشیشان و پزشکان ، جادوگران و فالگیرها ، سپس دانشمندان و مخترعانی بودند که برای حل این مسئله مبارزه می کردند. اما یک روش جهانی که برای همه مناسب باشد تا به امروز پیدا نشده است.
مامان ، چرا من هیچکس نیستم: چگونه عزت نفس کودک را بالا ببریم و او را با اعتماد به نفس بالا ببریم
یکی از بارزترین تفاوتهای بین انسانها و گونه های دیگر روی زمین ، خودآگاهی است. ما درک می کنیم که هستیم و چه هستیم. خودآگاهی علاوه بر اینکه می توانیم خود را در آینه بشناسیم و بر اساس علایق خود تصمیم بگیریم ، به ما اجازه می دهد خود را با دیگران مقایسه کنیم.
چگونه کمک به همه را متوقف کنیم؟ چگونه می توان نجات غریق بودن را متوقف کرد؟
از نجات همه خسته شده اید - چگونه جلوی خود را بگیرید؟ آیا با این حالت آشنا هستید؟ چگونه از دست آن خلاص شویم؟ ابتدا باید درک کنید که نیاز داخلی خود را در این راه برآورده می کنید. ممکن است چندین گزینه وجود داشته باشد: نیاز به احساس مهم و مورد نیاز بودن.
راه بالا: چه چیزی شما را متوقف می کند؟
به هر حال ، همه ما در تلاش برای دستیابی به چیزی هستیم ، فقط حوزه های هرکسی متفاوت است و معیارهای موفقیت نیز متفاوت است. کسی در حال ایجاد یک کسب و کار است ، و کسی رویای تحصیل در نهایت را دارد ، اما به هیچ وجه نمی تواند کاری را که آغاز کرده است به پایان برساند.