2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
مقاله "موفقیت آمیز؟ چطور است؟ " من قول دادم که به انتخاب یک فرد موفق نگاه دقیق تری داشته باشم. امروز.
مشکل بزرگ بشر مدرن این است که عرضه بیش از تقاضا است. بدن ، ساختار شخصیتی ، شرایط ما به طور دقیق و دقیق نشان می دهد که ما در اینجا و اکنون به چه چیزی نیاز داریم. اما اکثر آنها به این کار عادت ندارند. به طور دقیق تر ، آنها از شیر گرفته می شوند ، زیرا طبیعی است که هر موجود زنده ای چیزی بخواهد. وقتی به دنیا آمد ، او اینجاست و می داند: من می خواهم غذا بخورم. بم - شیر رفت. شیرین. خوب من می خواهم دندان هایم درد نکنند. بم - شیر رفت. شیرین. پریشان. من می خواهم عصبانیت خود را ابراز کنم. بم - شیر رفته … ای ، باشه!
نکته جالب این است که ما به عنوان بزرگسالان شیر یکسانی به ما می دهند. میخوام … چی؟ بم - رستوران زیر بینی. درست است ، بنشینید و غذا بخورید. و در هیچ موردی نباید از مالیخولیا و تحریک اجتناب کنید ، زیرا بسیار ناموفق است. در عین حال ، این تحریک خسته ، اگر آن را بشنویم ، به ما کمک می کند تا بفهمیم واقعاً چه می خواهیم. بعد از مدتی دوباره می آید. و ما قبلاً به طور قطع می دانیم: جهان تنها از غذا تشکیل نمی شود.
ما تشنه چیز دیگری هستیم. به احتمال زیاد ، برای چیزی از چرخ موفقیت از مقاله قبلی در مورد افراد موفق.
اما از کجا می دانید دقیقاً چه چیزی؟ ده ها پیشنهاد آماده است. مسافرت ، سرگرمی ، ورزش …
و اینها اغلب پیشنهادات خوبی هستند. س isال این است که آیا آنها شخصاً مناسب شما هستند؟
اگر آنها وقت و انرژی شما را از بین ببرند بدون آنکه در عوض آنچه را که می خواهید به شما بدهند؟
در تجارت ، همه چیز یکسان است ، فقط خطرات آشکارتر است.
دو نقطه آسیب پذیری وجود دارد: بالاترین نقطه برخاست و پایین ترین سقوط. احساسات مثبت و احساسات منفی طاقت فرسا هستند. در اوج تجربیات ، شخص ضعیف می شود و فاقد ذهن می شود ، که در استفاده از هرکسی که می خواهد یک پیشنهاد نامطلوب یا خطرناک را ارائه دهد ، دیر نمی کند.
و اگر ما در مورد بحران صحبت می کنیم ، هر کس که می خواهد دردسر شما را با دستان خود برطرف کند ، از جمله دوستان و افراد نزدیک. تنها یک راه برای خروج وجود دارد - کنار گذاشتن انتخاب از بین موارد پیشنهادی ، دست زدن به چیزهای وحشتناک ، اما جذاب و در نهایت به خود گوش دادن.
یکی دیگر از عوامل گیج کننده اخیراً اضافه شده است. زندگی تکان دهنده است و همیشه انتخاب ما نیست. مدرنیته شیرینی خاصی از قهرمانی را ارائه می دهد. این همچنین منجر به اوج شدید تجربیات می شود. قهرمان بودن افتخار است. قهرمان بودن خیلی خوب است. قهرمان بودن به هیچ وجه عقب را تأمین نمی کند ، نه اینکه بگوییم آن را از بین می برد.
یک فرد موفق هر دو عامل را در نظر می گیرد. او از ایده ساختن دنیای ایده آل خود در جامعه ای آشفته دور است - ما از نمونه هایی از کسانی که این راه را دنبال کردند و حرفه خود را به نحو اسفناکی به پایان رساندند ، به خوبی آگاه هستیم. اما سرمایه گذاری به این معنا نیست که به جایی پرتاب شود. یک فرد موفق با سرمایه گذاری در ارتقای اجتماعی ، مطمئناً می داند: او به شریکی کمک می کند که می تواند با او به طور مساوی پیشرفت کند. انتظار این است که یک جامعه سپاسگزار ذرات گرد و غبار را بپذیرد ، در آغوش بگیرد و روی پایه بگذارد و با نوجوانی به پایان می رسد. بعد-خودش-خودش-خودش.
انتظار سپاسگزاری در واقع نشانه کودکی است.
من یک تصویر کشیدم - جوانان.
ظرف ها را شستم - دختر باهوش.
من برای بازی فوتبال نرفتم ، اما تکالیف خود را انجام دادم و فرش را جارو کردم - قهرمان.
بنابراین بله ، جوان و قهرمان. پاداش در اینجا ستایش از عزت نفس است. اما این چیز مفید به طور ناخودآگاه از دیگری تغییر می کند: جوان به تعریف و تمجید گوش می دهد و برای خوردن غذا می رود و شاید حتی یک تکه مخصوص کیک خوشمزه برای شام تهیه کند. و کیک در ذهن او با ستایش همراه است. هر دو باید صادر و دریافت شوند. مادر و پدر گاهی برای اهداف آموزشی کمک می کنند ، و خود قهرمان هنوز نمی تواند غرور والدین و مسئولیت والدین را برای تغذیه کودک به اشتراک بگذارد. در بزرگسالی ، خطر انتقال تصویر مادر-پدر-مادربزرگ به جامعه وجود دارد. و آماده خطا نیست. ستایش - شاید. و همیشه اینطور نیست. خوراک؟ چرا تو میخواهی؟
یک فرد موفق بالغ مسئولیت بزرگسالان را انتخاب می کند. در عمل ، این بدان معناست که یک فرد موفق با درک ارزش تحسین و دوستی با جامعه ، نیازی به مراقبت از خود و مشاغل خود را فراموش نمی کند تا در مواقعی به دوش دیگران نباشد و به بازنده متهم تبدیل نشود
انتخاب اصلی یک فرد موفق ، انتخاب بلوغ است.
توصیه شده:
چرا دیگران موفق می شوند ، اما من موفق نمی شوم؟
چرا من نمی توانم پول در بیاورم در حالی که دیگران این کار را می کنند؟ چرا نمی توانم ازدواج کنم ، در حالی که دیگران ازدواج می کنند؟ چرا نمی توانم سر بچه ها و دیگران فریاد بزنم … چرا نمی توانم کارم را رها کنم … چرا مطالبه حقوق غیرممکن است … چرا نمی توانم فارغ التحصیل شوم … نمی توانم رابطه جنسی خوبی داشته باشم … نمی توانم یک رابطه فوری کوتاه (طولانی) داشته باشم … من نمی توانم با یک نفر (و نه در یک رابطه) مثلث عشق) … من نمی توانم جدا از والدینم زندگی کنم … من نمی توانم
الگوی وابسته به انتخاب شریک آیا می توانید خوب را انتخاب کنید؟
یکبار شوکه شدم که چگونه تیم کفش خرید. به نظر می رسد او چندین ده جفت را امتحان کرد. بسیاری از آنها "خوب" بودند اما "خوب" نبودند. کمی سبک تر ، کمی سنگین تر ، کمی سفت تر ، کمی شل تر ، کمی تیره تر ، کمی روشن تر ، بندها کمی باریک تر ، کمی پهن تر هستند … من بی سر و صدا عصبانی شدم.
چه کسی یا چه چیزی بر انتخاب شریک تأثیر می گذارد؟ روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟
روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟ "ما انتخاب می کنیم ، ما انتخاب می شویم ، هر چند وقت یکبار همخوانی ندارد … " گاهی اوقات این نه تنها منطبق نیست ، بلکه باعث درد و رنج ما می شود ، و سپس - احساس ویرانی ، کینه ، تحقیر ، مجموعه ای از انواع پیچیدگی ها و موارد دیگر ، که تأثیر بسیار مخربی بر ما دارد و افسوس ، در مورد روابط ما با شرکای آینده بنابراین چه چیزی یا چه کسی ما را مجبور به انتخاب این یا آن شخص می کند؟ چرا ما او را با تمام وجود دوست دار
چگونه انتخاب می کنیم که انتخاب نکنیم
"چگونه انتخاب می کنیم که انتخاب نکنیم" همه انتخاب های زندگی ما را نمی توان آزاد در نظر گرفت. گاهی اوقات ما نه بر اساس احساسات خود ، بلکه بر اساس قوانین ، باورها یا عادات انتخاب می کنیم. بیشتر اوقات ، اعتقادات شخص بر اساس تجربه شخصی شکل می گیرد ، اما همیشه اینطور نیست.
مادر! انتخاب من را انتخاب کن! یا "اشتیاق کشنده"
ما برای همیشه در رابطه با والدینمان کودک خواهیم ماند ، اما اغلب فراموش می کنیم که ما بزرگ شده ایم و حتی مدتها پیش افراد مستقلی بوده ایم ، از نظر احساسی به ارزیابی والدین خود وابسته هستیم. زن او در حال حاضر بیش از شصت سال دارد. مدتها طلاق گرفت.