خروج از ضربه همان جایی است که ورودی است

فهرست مطالب:

تصویری: خروج از ضربه همان جایی است که ورودی است

تصویری: خروج از ضربه همان جایی است که ورودی است
تصویری: Охламон фильм 1993 года HD Туркменфильм Ohlamon turkmen film #turkmenfilm 2024, آوریل
خروج از ضربه همان جایی است که ورودی است
خروج از ضربه همان جایی است که ورودی است
Anonim

متأسفانه احساسات سرکوب شده نمی میرند.

آنها فقط سکوت کردند.

اما آنها همچنان از درون بر شخص تأثیر می گذارند.

زی. فروید

اولین حادثه دردناکی که همه تجربه می کنند ، فرآیند خود تولد است ، عبور کودک از مجرای تولد ، به ویژه اگر در دوران بارداری (یا حاملگی ناخواسته و غیره) و در طول روند زایمان عوارضی ایجاد شود. هنگامی که کودکی متولد می شود ، او در حال حاضر استرس را تجربه می کند ، اما روند تولد خود اولین استرس است که رشد را به موفقیت ترغیب می کند ، زیرا کودک با استفاده از تمام قدرت خود از مکانی خارج می شود که برای 9 سال راحت بود. ماه ، و در مرحله خاصی تنگ می شود. و در آینده ، نحوه متولد شدن ما بر زندگی ما ، توانایی ما در کنار آمدن با شرایط دشوار تأثیر می گذارد. اما این مقاله کمی درباره چیز دیگری است …

متاسفانه ، روان تروما - این تنها چیزی نیست که اغلب در فیلم ها یا اخبار نشان داده می شود ، بر اساس آمار ، قبل از سن 18 سالگی ، حداقل 30 people از افراد نوعی وضعیت آسیب زا را تجربه می کنند. در اینجا می توان در مورد از دست دادن نزدیکترین اعضای خانواده تا سن 17-18 سالگی (به دلیل مرگ یا طلاق) صحبت کرد - به عنوان یک قاعده ، در بزرگسالی ، چنین افرادی مستعد حالتهای افسردگی هستند. و رویدادهای استرس زایی که زخمی در روان ایجاد می کند - آسیب رشدی ، حوادث آسیب زای مکرر در دوران کودکی ، غیبت عاطفی و عدم دلبستگی ایمن (بیشتر آسیب های رشدی از خانه نیست ، بلکه از جامعه است) ؛ همچنین ، خشونت جسمی و روحی ، در خانه و مدرسه (آنها همیشه در این مورد صحبت نمی کنند ، گاهی اوقات سالها در مطب روانشناسان صحبت می کنند ، و گاهی اوقات این بار را در خود حمل می کنند ، جرات صحبت کردن را پیدا نمی کنند. بدن و روان راهی برای سازگاری با این استرس پیدا می کنند - علائمی ظاهر می شوند که حاوی بقایای انرژی آسیب زا هستند (وجود علائم فیزیکی نشان می دهد که بدن هیچ چیز را فراموش نمی کند).

Kr3vMNVM8Ek
Kr3vMNVM8Ek

طبق آمار ، 50-70 درصد از افراد در طول زندگی خود دچار ضربه می شوند. در شرایط خصومت ، این درصد بسیار بیشتر است. اما از تجربه کار با مشتریان ، می دانم که بسیاری از روان گردان ها حتی بدون فاجعه های دست ساز و اقدامات نظامی رخ می دهند. همه با تجربه استرس ، یک حادثه آسیب زا ، برای کمک به متخصص مراجعه نمی کنند ، زیرا بسیاری از مردم هنوز عقیده کلیشه ای دارند که مراجعه به روانشناس شرم آور است: "آنها در مورد من چه فکر خواهند کرد؟" ، "آنها بگو که من چیزی را از دست داده ام »، اغلب به شفا دهنده های مختلف مراجعه کنید و سعی کنید در اسرع وقت فراموش کنید. اما زخم روانی نیز زخمی است که اغلب با زخم روی بدن مقایسه می شود و اگر زخمی که به سادگی روی بدن پانسمان شده است و مراقبت نمی کند ، ضد عفونی نشود ، پانسمان را تغییر ندهد. ، سپس زخم می تواند محکم شود ، و سپس حتی به مداخله جراحی. در مورد زخم در روح نیز چنین است - اگر وانمود کنید که هیچ اتفاقی نیفتاده است و سعی کنید در اسرع وقت فراموش کنید ، مطمئناً چنین زخمی خود را در قالب علامتی از بیماری جسمی یا روانی احساس می کند.

= یک پسر 14 ساله که از شب ادراری رنج می برد و بنابراین در نوجوانی مجبور بود پوشک بپوشد. نگران طلاق والدینش ، به دلیل درام های خانوادگی مداوم ، با احساس شرم و ترس زندگی می کرد.

= پسری که در سن 13 سالگی ، به همراه پدرش ، شاهد مستقیم وقایع در فرودگاه ، هنگام سقوط و انفجار هواپیما بود. سپس والدین از آنها درخواست کمک نکردند و تنها 12 سال بعد آن شخص خود به من مراجعه کرد و از حملات وحشت زدگی و اضطراب مداوم شکایت کرد.

= زنی که در بزرگسالی ، با داشتن شوهر و فرزندان ، تجاوز جنسی را تجربه کرده بود ، پس از آن شروع به سوء مصرف الکل کرد ، بعداً چندین ماه در یک مرکز توانبخشی تحت درمان قرار گرفت ، زیرا الکل را به عنوان راهی برای رهایی از آسیب دیدگی انتخاب کرد. رویداد.

= دختری با عبارات تهاجمی و احساس نفرت بسیار شدید ، که با توجه به سن بسیار کم او قابل توجه است - به درخواست من برای جلب خشم و نفرت او ، مدرسه ترسیم می کند …

= مرد جوانی که از جنگ بازگشته می گوید چگونه بعد از هر گلوله باران توسط گراد ، آنها دوزهای زیادی الکل رقیق نشده نوشیدند تا ترس و لرزش شدید بدن را از بین ببرند …

همه این داستانها از عمل گرفته شده اند (کمی اصلاح شده ، کوتاه می شوند تا اصل محرمانه بودن وضع نشود) ، و این تنها بخشی از داستانها است ، گاهی داستانهایی وجود دارد که می توانید از آنها هیجان انگیز بنویسید. اما همه آنها در مورد این واقعیت است که آسیب ها باید به موقع درمان شوند ، در غیر این صورت آنها "آسیب" می بینند و خود را به طرق مختلف یادآوری می کنند.

از کسانی که زنده ماندند روان تروما تقریباً 1/3 دچار PTSD یا سایر عوارض مانند اختلالات اضطرابی عمومی ، اختلالات دیستایمیک ، افسردگی ، سوء مصرف الکل یا سایر اعتیادها می شود ، این رویداد آسیب زا ممکن است خود را با رویاهای مزاحم و غیره به یاد آورد. PTSD گاهی شروع طولانی مدت دارد و می تواند بعد از چند ماه و گاهی چندین سال بعد ایجاد شود. همچنین تحقیقی وجود دارد که نشان می دهد PTSD به مدت 5 نسل منتقل شده است.

pAnK9f3Btlg
pAnK9f3Btlg

بنابراین، روان تروما یک رویداد است که به عنوان تهدیدی برای وجود تلقی می شود ، فعالیت عادی زندگی را مختل می کند و به یک رویداد آسیب زا تبدیل می شود ، یعنی یک شوک ، تجربه ای از اهمیت ویژه. نحوه تجربه این رویداد توسط یک فرد به عوامل زیادی بستگی دارد - به منابع خارجی و داخلی. شرایط مشابهی را می توان برای افراد مختلف به طرق مختلف تجربه کرد ، که می تواند برای یک فرد استرس زا باشد ، در حالی که برای شخص دیگر می تواند یک شوک قوی ، روان تروما باشد و برای درمان به زمان زیادی نیاز دارد.

PTSD معمولاً دارای موارد زیر است:

= کسانی که روش اجتناب یا انکار آسیب را انتخاب کردند ، یا کسانی که فرصت پاسخگویی نداشتند (کسی را نداشتند که تجربیات خود را با او در میان بگذارند ، کسی را نداشتند که با او گریه کند) ؛

= کسانی که صدمات زیادی را تجربه کرده اند ، که برای زندگی خطرناک است ، یا شخصی شاهد چنین رویدادی بوده است. قربانیان خشونت جنسی ؛ کسانی که از خودکشی یکی از عزیزان خود مطلع شده اند.

= کسانی که در سابقه زندگی آنها عوامل استرس همراه وجود دارد. هیچ حمایت از عزیزان ، هیچ حمایت اجتماعی وجود ندارد.

همچنین مهم است که آیا حادثه آسیب زا کامل شده است و فرد می تواند شروع به پردازش این ضربه کند یا در زمان (شدت و مدت) ادامه دهد.

mFy3PtYIHkE
mFy3PtYIHkE

درک مکانیسم ضربه ، درمان را امکان پذیر می کند:

ضربه روحی در نتیجه پاسخ غریزی ناقص به یک رویداد آسیب زا رخ می دهد. علائم آسیب زا مانند درماندگی ، اضطراب ، افسردگی ، شکایات سایکوسوماتیک و غیره در نتیجه تجمع انرژی اضافی بوجود می آیند ، که می تواند در هنگام مواجهه با یک حادثه آسیب زا بسیج شود و راهی برای خروج و ترشح پیدا نکرده باشد و علائم بوجود آمده این انرژی روانی باقی مانده را حفظ کنید … سیستم عصبی بدن را برای پاسخ به خطر بسیج کرد ، اما بدن از ترس به عملکرد طبیعی خود بازنگشت. و در مواردی که تخلیه تنش درونی برای فرد ممکن نیست ، بدن و روان او راهی برای سازگاری با این تنش پیدا می کند.

این دقیقاً مکانیسم استرس پس از سانحه است. علائم آن - که در ترکیب اغلب می تواند شبیه یک اختلال روانی به نظر برسد - در واقع چیزی بیش از رفتارهای عمیق ریشه دار مرتبط با یک رویداد شدید در گذشته نیست.

در شرایط آسیب زا ، وضعیتی از هرج و مرج با تصویر جهان رخ می دهد ، کنترل بر زندگی خود از بین می رود ، جهان دیگر آنقدر آرام به نظر نمی رسد ، اعتماد از دست رفته است ، احساس درماندگی "من خیلی قوی و شایسته نیستم" ظاهر می شود زیرا (من) ما گم شده است یک شخص 80-90 in در حالت شوک (ترس) است و فقط 10-20 ego از نفس ما باقی می ماند.و برای زندگی و احساس امنیت ، باید برعکس باشد.

برای رهایی از عواقب ناشی از ضربه ، لازم است واکنش آسیب زا را تکمیل کنید ، بقیه انرژی را تخلیه کرده و فرآیندهای مختل شده را بازیابی کنید. یک فرد توانایی طبیعی برای بهبودی از آسیب و بازگشت به حالت تعادل پویا را دارد. تروما نتیجه اختلال در فرایندهای روان شناختی طبیعی است ، نه آسیب شناسی روانی یا حبس ابد ، و می تواند درمان شود. با کمک و حمایت مناسب متخصصان ، ضربه می تواند زندگی را تغییر دهد ، به طور بالقوه باعث بیداری روانی و روحی شود.

اهداف کمک روانشناسی:

تثبیت ایمنی و شرایط ؛

کاهش رشد استرس ، رسیدگی به رویدادها (یادآوری ، عزاداری و "رونویسی") ؛

یافتن منابع برای بازگرداندن زندگی

باید به خاطر داشته باشیم که مردم همیشه تمایل به استفاده از مکانیزم اجتناب دارند ، بنابراین ، باید توضیح دهیم که اصل بهبودی از تروما این است که به تدریج به گذشته برگردیم تا واکنش آسیب زا را تکمیل کنیم ، انرژی باقی مانده را تخلیه کنیم و فرآیندهای آشفته را بازیابی کنیم.

ما می توانیم به کاهش پاسخ های روان رنجورانه به ضربه کمک کنیم تا تجربه آسیب زا منجر به تمایل به درک وضعیت آسیب زا به عنوان چیزی برای یادگیری شود. در نتیجه این تجربه ، رشد پس از سانحه ظاهر می شود ، در این فرآیند نگرش فرد نسبت به خود ، نسبت به دیگران تغییر می کند ، ارزش های زندگی ، فلسفه زندگی تجدید نظر می شود. در نتیجه پردازش حوادث آسیب زا ، فرد احساس می کند که آسیب پذیرتر و قوی تر از قبل است. نگرش نسبت به زندگی در حال تغییر است ، که نه به عنوان یک هدیه ، بلکه به عنوان یک هدیه که ارزش استفاده از آن را دارد درک می شود. در مرحله روان درمانی است که فرد می تواند اعتماد اولیه از دست رفته در جهان ، باورهای اساسی از دست رفته در مورد تصویر جهان را بازیابی کند و معانی زندگی جدیدی پیدا کند. برای افزایش احساس عزت فرد و توسعه انعطاف پذیری روانی. به طوری که احساسات منفی تجربه شده را می توان به منبع مثبت قدرت ، خرد ، تجربه ، ایمان به خود ، معنای جدیدی در زندگی تبدیل کرد.

srEgFOuDi5Y
srEgFOuDi5Y

هر یک از حوزه های زندگی رشد پس از سانحه شامل یک عنصر متناقض است: "وقتی چیزی را از دست می دهیم ، چیزی را به دست می آوریم."

کمکهای اولیه روانشناختی باید در اسرع وقت پس از ضربه ارائه شود ، و پس از آن روان درمانی و تا آنجا که ممکن است به موقع ارائه شود.

تصاویر: هنرمند لزلی آن

توصیه شده: