درباره حقیقت و گفتگو

فهرست مطالب:

تصویری: درباره حقیقت و گفتگو

تصویری: درباره حقیقت و گفتگو
تصویری: راز تازه افشا شده از پشت پرده برنامه سراچه و حقیقت زندگی حسنا رحیمی با شوهرش 2024, ممکن است
درباره حقیقت و گفتگو
درباره حقیقت و گفتگو
Anonim

از زمان ظهور اندیشه فلسفی در دوران باستان و تا به امروز ، ذهنهای بزرگ بشر مشغول جستجوی حقیقت بوده اند. یکی از اصلی ترین س questionsالات فلسفی این بود و باقی می ماند: "دانستن به چه معناست؟"

و همچنین به او مربوط می شود: "حقیقت چیست؟" و "چگونه به دانش واقعی برسیم؟" در هر صورت ، تمرکز بر حقیقت نه تنها در فلسفه و علم ، بلکه در آگاهی عمومی نیز غالب بوده است

آیا حقیقت وجود دارد؟ من شخصاً فکر می کنم در پنجاه سال گذشته ما در مراسم بزرگداشت او شرکت کرده ایم. و ما نمی توانیم رها کرده و آن را تا آنجا که ممکن است بیان کنیم. و اگر وجود دارد ، آیا واقعاً برای زندگی و پیشرفت یک فرد و کل بشریت ضروری است؟

در آغاز قرن گذشته ، E. Husserl گامی برداشت که نیاز به جستجوی حقیقت را زیر سال برد. به نظر من پدیدارشناسی برای این موقعیت بسیار ارزشمند است - آگاهی با دانش مخالف بود. و با شروع ایده های پدیدارشناسی محض ، مقوله حقیقت به شکلی که ما به آن عادت کرده ایم قاطعانه به پس زمینه عقب نشینی کرده است. ظهور اندیشه فلسفی ، مشخصه دوران پست مدرن ، به طور کامل گرایش به جستجوی حقیقت را در کسی ایجاد کرد. دستاوردهای اصلی فیزیک مدرن ، به عنوان مثال ، کوانتوم ، تفسیری است. حقیقت دور از ذهن است. و این اصلا بد نیست. به نظر من امتناع از جستجوی حقیقت ، خلاقیت را به میزان قابل توجهی تشدید می کند.

با این وجود ، تا به امروز ، میل اجباری به کشف حقیقت به دلایلی رفتار ما را تعیین می کند. فرض می کنم از اضطراب و نارضایتی.

آنها می گویند که حقیقت در یک اختلاف متولد می شود. بنابراین ، این روش ارتباط است که به نظر می رسد محبوب ترین برای دوستداران حقیقت است. آیا اینقدر مهم است که بدانیم حق با کیست؟! در زمینه های مدرن دانش در مورد یک شخص ، به ویژه در روان درمانی ، به نظر من این سوال که حق با کیست بی معنی است. دیدگاههای من در مورد روان درمانی و فرایند روان درمانی مشکل حقیقت نیست ، بلکه نگرش است. این یکی دیگر از عواملی است که من را به عنوان یک روان درمانگر ، یک فرد هنری می کند. بنابراین دیدگاه های روان درمانی من به مسئولیت حرفه ای من بستگی دارد. من در اینجا موضوعی برای اختلاف نمی بینم. هیچ چیزی برای بحث کردن وجود ندارد.

اما پس از آن موضوعی برای گفتگو وجود دارد. تفاوت گفتگو با بحث در این است که ما نیازی به یافتن حقیقت نداریم. ما فقط باید موقعیت خود را منتقل کنیم و خرد داشته باشیم تا به موقعیت دیگران گوش دهیم. علاوه بر این ، در این مورد ، فضای بسیار بیشتری در تماس برای الهام و نوآوری وجود دارد. در مشاجره ، اغلب شرکت کنندگان در آن به ارتقاء و دفاع از موقعیت خود علاقه مند هستند. در عین حال ، محور بحث اغلب نه اصل موقعیت حریف ، بلکه آسیب پذیری هایی است که برای آن ناچیز است. به نظر می رسد یک نوع بازی - چه کسی باهوش تر است. این گفتگو ، بر اساس بیان مواضع ، به شما امکان می دهد بدون تهدید عزت نفس شرکت کنندگان ، در اصل تزهای مربوطه تحقیق کنید.

توصیه شده: