فرایند بازیابی وابستگی به هم

فهرست مطالب:

تصویری: فرایند بازیابی وابستگی به هم

تصویری: فرایند بازیابی وابستگی به هم
تصویری: دكتر هلاكويي - وابستگی از کودکی تا بزرگسالی و مراحل آن، شخصیت‌های وابسته ، اعتیاد و انحصار طلبی 2024, آوریل
فرایند بازیابی وابستگی به هم
فرایند بازیابی وابستگی به هم
Anonim

من گزیده ای از کتاب B. و J. Winehold "Liberation from Codependency" را قرار می دهم.

بازیابی از وابستگی فرایندی است که می توان مراحل فردی آن را پیش بینی کرد. دنباله این مراحل بدون شک برای هر فرد متفاوت خواهد بود. با این حال ، به احتمال زیاد ، هر کس مجبور است قبل از اینکه از الگوهای وابسته به خود آزاد باشد ، با تمام مراحل برخورد کند. به عنوان مثال ، اولین مرحله ، که شامل درک شیوع الگوهای وابستگی در روابط شما می شود ، می تواند زمان زیادی طول بکشد و تلاش زیادی انجام دهد. چه چیزی این کار را بسیار دشوار می کند؟ آنقدر فراگیر است که ممکن است از آن به عنوان یک رفتار ناکارآمد آگاه نباشید. همچنین ممکن است نیاز به کار شدید باشد. معمولاً می توان آنها را به طور کامل بیان و م effectivelyثرتر بیان کرد ، اما برای این کار عجب کار سختی برای انجام دادن وجود دارد

آگاهی از الگوهای وابسته

راههای زیادی برای جلوگیری از وابستگی خود به یکدیگر وجود دارد. به نظر می رسد یک رویا است. شما خواب می بینید که چیزی طبق معمول در حال رخ دادن است. حتی اگر اینطور نباشد ، شما همچنان در حالت خواب هستید. تقریباً همه چیزهایی که در زندگی تجربه کرده اید نوعی وابستگی متقابل داشته اند ، بنابراین ممکن است ندانید که چیز بهتری وجود دارد. برای برخی ، انکار احساسات و نیازهای شخصی می تواند یک مکانیسم مقابله آموخته برای بقا یا امنیت باشد. اگر واقعاً از اتفاقاتی که در خانواده ای که در آن بزرگ شده اید اتفاق افتاده یا درباره آن بحث می کرده اید ، شاید از دوران کودکی خود جان سالم به در نمی بردید. ممکن است به شما یاد داده شود که به آنچه در سر شما و سایر اعضای خانواده شما می گذرد توجه نکنید تا توهم "خانواده بزرگ ، متحد و خوشبخت" را در بین اطرافیان خود حفظ کنید. از بین همه مواردی که به آنها آموزش داده اید نادیده گرفتن ، سرکوب و امتناع از بیان احساسات است که مخرب ترین تأثیر را بر شما و روابط شما دارد. وابستگی به هم مانند دیگر اعتیادها ، بیماری حواس است.

درک علل مشکل

در ادبیات درباره علل واقعی وابستگی وابستگی وجود دارد. برخی از نویسندگان استدلال می کنند که این نتیجه یک استعداد ژنتیکی است ، برخی دیگر وابستگی وابستگی را از تماس با افراد الکلی یا خانواده الکلی نشان می دهند. تز اصلی این کتاب این است که وابستگی وابسته به تکامل است و رفتارهای ناکارآمد آموخته شده است. در عین حال ، به عنوان یک مشکل سیستمیک در ارتباط با آموزش در یک خانواده ناکارآمد و در یک جامعه ناکارآمد تلقی می شود.

گشودن روابط وابسته به هم

وقتی فهمیدید که علل وابستگی به هم ریشه در پویایی روابطی دارد که هنوز تکمیل نشده است ، بلافاصله این پویایی را در رابطه فعلی خود دور و بر می بینید. تکمیل فرایند تولد روانشناختی شما ، قبل از هر چیز ، این است که بدانید شما همیشه در یک رابطه وابسته بوده اید. هنگامی که متوجه شدید مراحل مهم توسعه را در زمان مناسب از دست داده اید ، با استفاده از پشتیبانی اضافی و کسب مهارت های جدید ، می توانید این روند را آگاهانه به پایان برسانید.

رد پیش بینی های آنها

وقتی سعی می کنید جدا شوید و دیگران را اشتباه یا بد می پندارید ، یک شیوه زندگی مبتنی بر فرافکنی ایجاد می کنید. شما می توانید واقعیت را به گونه ای تحریف کنید که نیاز شما به حق همیشه را برآورده کند و رفتار خود را با اشتباه دانستن دیگران توجیه کنید.رد این پیش بینی ها اغلب مستلزم برخورد ملایم و حمایت گروه یا اعضای خانواده ، دوستان و شرکا ، همسر (ها) یا درمانگر است. پیش بینی ها اجزای سازنده دیوار انکار هستند. آنها تمایل دارند به آرامی سقوط کنند تا قسمت زیادی از دیوار انکار متلاشی شود و در نهایت حقیقت را در مورد اینکه شما کیستید و دیگران کیست نشان دهد.

نفرت از خود را از بین ببرید

اگر با مادر یا خانواده خود بیگانه نشده اید ، اما سعی کرده اید با اعتقاد به اشتباه یا بد بودن آنها ، خود را از هم جدا کنید ، به احتمال زیاد به نتیجه شکست خود خواهید رسید. شما می توانید سعی کنید مسیر انکار یا سرکوب این احساسات منفی را در پیش بگیرید ، اما به احتمال زیاد آنها بر زندگی شما حکمفرما می شوند. آشکارسازی ، درک و دگرگونی این تصاویر منفی از خود ضروری است. آنها مبتنی بر تصورات اشتباه و توهم هستند و همچنین نتیجه ماندگاری ضعیف شیء هستند. با درک اینکه این پیش بینی ها منبع عزت نفس پایین شما هستند ، می توانید آنها را اصلاح کنید.

حذف بازی های قدرتمند و دستکاری

با فقدان قدرت طبیعی که پس از اتمام زایمان روانی ایجاد می شود ، به احتمال زیاد برای دستیابی به خواسته خود به بازی های قدرتی و دستکاری روی می آورید. "مثلث نمایشی" (دادستان ، نجات دهنده و قربانی) یک روش معمول برای دستکاری دیگران در حالی است که بسیار منفعل باقی می مانند. هنگامی که راههای م effectiveثرتری برای مشارکت با افراد پیدا کردید ، نیاز به دستکاری و کنترل دیگران کاهش می یابد.

توانایی درخواست آنچه می خواهید

ساده ترین و مستقیم ترین راه برای به دست آوردن خواسته شما این است که مستقیم و مودبانه بپرسید. سپس درخواست شما با لذت برطرف می شود (در صورت امکان برای طرف مقابل). معمولاً ، اینگونه اتفاق می افتد: مردم مستقیم نمی پرسند ("شاید من عصرها به ماشین احتیاج داشته باشم") ، و سپس وقتی درک نمی شوند ناامید می شوند. برخی با عصبانیت یا با خشم شدید می پرسند ("لعنت بر من ، من عصرها به ماشین احتیاج دارم! آیا می توانم آن را بگیرم؟") ، که باعث مقاومت شخصی می شود که وی خطاب می کند ، و او می گوید "نه".

یاد بگیرید دوباره احساس کنید

کودکانی که در خانواده های ناکارآمد بزرگ می شوند ، خیلی زود احساسات و افکار خود را در مورد آنچه در خانه آنها می گذرد پنهان می کنند. خشم اغلب پنهان است ، اگرچه افراد در روابط وابسته اغلب اوقات عصبانی هستند. قبل از ابراز خشم باید به نحوی "توجیه" شود. کسی باید مقصر یا بزبان قربانی تمام بدبختی های خانواده باشد. کودکان اغلب خود را در این نقش می بینند. به عنوان یک فرد بالغ ، باید احساساتی را که پنهان می کردید احیا کنید تا بتوانید کودکی خود را دوباره زنده کنید. یک فرد نمی تواند بدون بازگرداندن احساسات خود از وابستگی به هم بازگردد.

"کودک درون" خود را شفا دهید

اگر در خانواده ای ناکارآمد بزرگ شده اید ، به شما آموخته اند که بر کارهایی که دیگران انجام می دهند تمرکز کنید ، نه آنچه شما انجام می دهید. شما مجبور شدید برای جلب رضایت دیگران "من" خود را به یک دروغین تبدیل کنید. شما همچنین مجبور شده اید خود واقعی خود ، از جمله بی گناهی خود ، فرزند درونی خود را پنهان کنید. "فرزند درونی" شما دچار زخم هایی شده است که ظاهراً دلواپس افرادی هستند که شما را دوست دارند ، ممکن است به شما بخندند ، شما را تحریک کنند ، به شما بی احترامی کنند ، به شما گوش ندهند ، تنبیه فیزیکی شما را نادیده بگیرند یا مهمترین نیازهای شما را نادیده بگیرند. برای پنهان کردن درد ناشی از شما ، مجبور شدید بخشی از "من" خود را از کل جهان پنهان کنید. در طی این فرایند ، شما این قسمت از خود و خود را پنهان کردید. بهبودی شامل بازگرداندن یکپارچگی شخصی شما و درمان "فرزند درونی" شما است.

مرزهای روانی خود را تعیین کنید

هر کدام قلمرو روانی خود را دارند.این شامل افکار ، احساسات ، رفتار و بدن شما است. برای اکثر افرادی که از خانواده های ناکارآمد هستند ، این قلمرو در کودکی آنقدر آشفته می شود که در بزرگسالی نمی دانند چگونه این اتفاق افتاده است. اکثر وابستگان وابسته به قشر از مرزهای شخصی خود آگاهی چندانی ندارند و در تعیین و دفاع از مرزهای خود مهارت چندانی ندارند یا هیچگونه مهارت ندارند. اگر افراد وابسته به هم وابسته یاد بگیرند که چگونه می خواهند از مرزهای خود تعریف کرده و از آنها به طور م defendثر دفاع کنند ، اگر می خواهند مدلهای وابسته خود را رها کنند.

چگونه صمیمیت را بیاموزیم

وابستگان هم ترس هستند و هم صمیمیت می خواهند. آنها غالباً می ترسند که عزیزان آنها را تحت کنترل خود درآورند ، آنها را رنجانده ، تحت تسلیم و سرکوب قرار دهند. با از بین رفتن وابستگی ، نیاز به برقراری ارتباط با شخص دیگری ایجاد می شود. مردم اغلب به مشارکت والدین جدید نیاز دارند ، چه درمانگر باشد و چه فرد مسن دیگری که می تواند اطلاعات مفقود شده را ارائه دهد ، همکار و مربی باشد ، به عنوان پشتیبانی لازم برای ایجاد دوام شیء و ایجاد عزت نفس تبدیل شود.

بررسی اشکال جدید روابط

اکثر افرادی که مدتی با الگوهای وابسته زندگی کرده اند ، از زندگی چند رنگی که فاقد آن هستند ، اطلاع چندانی ندارند یا هیچ اطلاعی ندارند. گاهی اوقات آگاهی مبهمی وجود دارد که "زندگی واقعی بیش از آن چیزی است که اکنون است" ، و فرد وابسته را مجبور می کند ریسک تغییر وضعیت را بر عهده گیرد. وابستگی متقابل زمانی جایگزین می شود که دو یا چند نفر یاد بگیرند به اندازه ای مستقل زندگی کنند که زندگی مشترک را بسازند و تلاش کنند تا جلوه همه بهترین ویژگی ها را در یکدیگر حفظ کنند."

توصیه شده: