مشاوره با روانشناس: جوانب مثبت و منفی

فهرست مطالب:

تصویری: مشاوره با روانشناس: جوانب مثبت و منفی

تصویری: مشاوره با روانشناس: جوانب مثبت و منفی
تصویری: روان‌شناس، روان‌پزشک، مشاور/ به چه کسی مراجعه کنیم؟ 2024, ممکن است
مشاوره با روانشناس: جوانب مثبت و منفی
مشاوره با روانشناس: جوانب مثبت و منفی
Anonim

در این مقاله ، ما ، مجموعه نویسندگان ، مایل هستیم در مورد تعدادی از مسائل مربوط به مراجعه به روانشناس با خواننده بحث کنیم ، به اصطلاح ، موضوعات و جنبه های مختلفی را که برای افراد عادی صریح و پنهان است روشن کنیم. در خیابان.

  • چرا ارتباط با روانشناس مفید است؟
  • چه کار میکند؟
  • تفاوت یک روانشناس با روان درمانگر و علاوه بر آن روانپزشک چیست؟
  • هنگام ملاقات با این متخصصان چه چیزهایی باید بدانید؟
  • چگونه می توان یک روانشناس "خوب" را از یک "بد" تشخیص داد؟
  • نتیجه کار با آنها چیست؟
  • عوارض جانبی چه هستند؟
  • آیا می تواند نتیجه منفی داشته باشد؟ اگر چنین است ، کدام یک؟
  • چگونه می توان میزان ماهیت مشکل ساز خود را به درستی ارزیابی کرد؟ ؛-)

در پایان مقاله ، ما یک آزمایش کوتاه برای ارزیابی نیاز ارائه می دهیم - وقت آن است که به روانشناس برویم یا تا زمانی که همه چیز خوب باشد. این آزمون هم برای خودتان مفید است و هم برای کمک به بستگان ، دوستان و آشنایان.

بنابراین ، ارتباط با روانشناس چه فایده ای دارد ، چه کاربردی دارد ، چه کسی به آن نیاز دارد؟ بیایید فرآیند را از طریق چشم مشتری بدون تبلیغات و تبلیغات غیر ضروری توصیف کنیم.

اولا ، اگر یک روانشناس کافی باشد (بعداً در مورد روانشناسان ناکافی صحبت خواهیم کرد) ، او می تواند توصیه های ارزشمندی یا تعدادی توصیه م effectiveثر برای خروج از موقعیت مشکل دار ارائه دهد. چه با احساسات شخصی و چه با مشکلات عینی زندگی همراه باشد

سوال امنیتی: روانشناس این توصیه ها را از کجا و از روی تجربه شخصی می گیرد؟

پاسخ: از درک عمومی روانشناسی انسان ، مکانیسم احساسات ، ارزیابی ها و سایر قوانین اجتماعی. یک روانشناس خوب سعی می کند موقعیتی را که طرف صحبت می کند بفهمد ، و سپس سعی می کند توصیه کند.

ثانیاً ، یک روانشناس به فرد کمک می کند تا صحبت کند ، بار عاطفی را برطرف کند … چرا این مهم است؟ زیرا در این صورت مشاهده وضعیت با چشمی هوشیار و شروع اقدام برای حل آن آسان تر است. از بین بردن تنش احساسی همیشه آنطور که به نظر می رسد آسان نیست. حتی صحبت کردن با دوستان همیشه به بیان تمام سطوح تجربیات شخصی کمک نمی کند ، زیرا مواردی وجود دارد که ما حتی برای گفتن آن ها آماده نیستیم. برای این منظور ، یک روانشناس به عنوان یک فرد خارجی نیاز دارد ، که به هیچ وجه با حلقه اجتماعی ما مرتبط نیست ، و می توانید تجربیات خود را به او بسپارید

سوال امنیتی: آیا شخص دیگری نمی تواند به عنوان "جلیقه" عمل کند ، و شما قطعاً باید به دنبال یک متخصص پولی باشید؟

پاسخ: به طور معمول ، بله. مردم دوست دارند بیشتر درباره خود صحبت کنند و روانشناسان به طور خاص آموخته اند که بتوانند گوش دهند.

ثالثاً ، یک روانشناس کمک می کند تا وضعیت را از بیرون ببیند و علل مشکلات ، اشتباهات خود و نقاط قوت آنها را درک کند. با توجه به اصل "یک سر خوب است ، و دو سر بهتر است" ، با برقراری ارتباط با یک مخاطب دقیق و متفکر ، می توانید وضعیتی را که سالها عذاب می داد و ناامید به نظر می رسید ، مرتب کنید. یک دیدگاه عینی از یک متخصص با تجربه به از بین بردن ابرهای تجربیات شخصی ، ایجاد پل روابط ، ایجاد اعتماد به نفس و کسب قدرت برای بهبود زندگی شما کمک می کند

سوال امنیتی: بنابراین ، یک روانشناس یک Aibolit مدرن است ، که مردم برای صحبت کردن ، شکایت و بازگرداندن قدرت ذهنی به او مراجعه می کنند؟

پاسخ: در عوض ، شرلوک هلمز و ایبولیت در یک بطری. در حالی که روانشناس با مغز خود در حال مطالعه این موضوع است که آیا مراجعه کننده در اعمال و عقاید خود درست است یا خیر ، روانشناس قصد دارد از او حمایت کند و به او کمک کند تا برای پیروزی قدرت کسب کند.

تورفتگی غنایی.

به طور کلی در کشور ما مراجعه به روانشناس باعث رعشه می شود.

یک مرد معمولی در خیابان فکر می کند: "او (او) به یک روانشناس مراجعه می کند ، این بدان معناست که سرش نامنظم است" و یک روان درمانگر معمولی را تقریباً با یک روانپزشک مقایسه می کند.

روانپزشک به دلیل حرفه ای که دارد ، به موارد بالینی می پردازد ، یعنی مواردی که شخص نمی تواند با خود کنار بیاید و می تواند به خود یا دیگران آسیب برساند.

طبق قانون ، تنها شخصی که رفتار او خطری برای زندگی دارد می تواند "به بیمارستان روانپزشکی منتقل شود". اینها خودکشی هایی هستند که از پنجره حذف شده اند.یا موارد بیماری حاد روانی ، وقتی شخصی با چاقو در خیابان می دوید و به دنبال بیگانگان می گردد. و غیره. یکی به طور غیر ارادی بی خانمان شاعر بولگاکف را به خاطر می آورد ، که با پوشیدن یک لباس زیر و یک نماد بر روی سینه خود ، در گریبایدوف درگیری را آغاز کرد.

هنگامی که فردی کاملاً ناکافی است و نمی توان به هوش آمد ، یک تیم پزشکی فراخوانده می شود که مصدوم را به بیمارستان می رساند ، جایی که به او کمک های واجد شرایط ارائه می شود.

هر کس دیگری که از ناراحتی احساسی رنج می برد یا نمی تواند خود را درک کند ، لطفا نگران نباشید. ج

یک عبارت کلاسیک دیگر که من اغلب اوقات می شنیدم این است: "احتمالاً ، من قبلاً فکر کرده ام … ذهن من رفته است ، زمان درمان فرا رسیده است ، در غیر این صورت آنها را به دورکی می برند".

با چنین اظهارنظر طنزآمیز ، مردم سعی می کنند نشان دهند که از خود خسته شده اند و باید صحبت کنند. زیرا شدت عاطفی به حد مجاز رسیده است و در عملکرد کافی تداخل ایجاد می کند.

این یک شاخص بسیار سالم است. از آنجا که یک دیوانه ، به طور خلاصه ، نمی داند که دیوانه است ، به نظر می رسد که همه در اطراف اشتباه می کنند و فقط او درست است.

یک فرد سالم از نظر روانی متوجه می شود که مشکلی با او وجود دارد و سعی می کند بفهمد چه اتفاقی برای او می افتد.

این مکانیسم آزمایش واقعیت نامیده می شود.

اما برگردیم به سوالات ما.

ارتباط با روانشناس چه چیزی به ما می دهد؟

نکته چهارم کار با یک متخصص خوب که به او اعتماد دارید ، می توانید عمیقا خود را بفهمید و بفهمید مشکل چیست … مهم نیست که این مشکل در احساسات شخصی باشد یا نگرانی از مشکلات عینی زندگی ، نتیجه گیری یک است - یک شخص "در خورشید" در احساسات سنگین خود … شما باید درک کنید که چگونه او می تواند آنها را از بین ببرد و با خوشحالی زندگی کند

این به یک روانشناس نیاز دارد ، او گوش می دهد ، مشاهده می کند ، نتیجه گیری می کند ، به مشتری مشاوره می دهد. مشتری وقتی درک می کند که چه اتفاقی برای او و دنیای درونی اش می افتد ، به تدریج آرام می شود. روان متعادل می شود ، تفکر هوشیار برمی گردد ، ایده هایی در مورد چگونگی تغییر وضعیت به سمت بهتر به وجود می آید. اعتماد به نفس و تمایل به اقدام سازنده افزایش می یابد.

در کنار یک متخصص خوب ، راه حل مشکل دیری نمی پاید.

نکته پنجم - "دیگران را درک کنید". روانشناس با تجزیه و تحلیل روابط با بستگان یا همکاران شغلی به درک نوع رابطه ، انتظارات از آنها ، مشکلات و مشکلات احتمالی و حل آنها با کمترین هزینه کمک می کند

روانشناسی به عنوان یک علم ، به طور کلی ، بیشتر بر همکاری انسانی متمرکز است و به شما امکان می دهد تأثیر برخی افراد بر دیگران ، قوانین جامعه ، معنای قوانین مختلف و مناسک اجتماعی را ردیابی کنید.

اگر فردی می خواهد خود را بفهمد و نگرش خود را نسبت به جامعه درک کند ، بیان نظرات و شبهات خود برای یک روانشناس خوب برای او مفید خواهد بود ، به طوری که او نکات خاصی را توضیح می دهد ، به درک خود و اطمینان خاطر کمک می کند.

نکته ششم "نتیجه بلند مدت" است. گاهی اوقات ، وقتی مشکل واقعاً جدی است ، از دوران کودکی ادامه می یابد یا با استرس های متعدد تشدید می شود ، فرد احساس حقارت می کند و یک یا دو جلسه با روانشناس برای او کافی نخواهد بود. سپس درمانگر پیشنهاد می کند که به طور مرتب ملاقات کنید تا به بیمار در بازسازی خود و شروع یک زندگی جدید کمک کنید. در درمان طولانی مدت ، روانشناس به عنوان یک متخصص ، مربی و روان درمانگر عمل می کند. این به مراجعه کننده کمک می کند تا از طرف درمانگر خود پشتیبانی قابل اعتمادی پیدا کند ، احساسات خود را باز کند ، آنها را درک کند ، تغییر کند ، قوی تر شود

به عنوان یک روانشناس ، همیشه مشخص نیست که از ملاقات با مراجعه کننده دیگر چه انتظاری دارید. شخصیت هر فرد یک راز است و نمی توان صد در صد آن را پیش بینی کرد. بنابراین ، یک روان درمانگر خوب در نتیجه گیری عجله نمی کند ، ارتباط برقرار می کند ، تماس خود را حفظ می کند ، واکنش های خود را در مورد مشتری در روند کار مشاهده می کند تا او را بهتر درک کند. این کلید دستیابی به نتایج با کیفیت است.

سوال بعدی ما این است: تفاوت بین روانشناس و رواندرمانگر چیست ?

روانشناس یک مفهوم کلی تر است ، مانند یک پزشک.روانشناسان می توانند دانشگاهی باشند ، به عنوان مثال ، محققان ، معلمان ، متخصصان تشخیص. و روان درمانگران طبقه باریک تری هستند که مستقیماً درگیر کارهای عملی با مردم هستند.

به طور مشابه ، تفاوت با مفهوم "مشاوره" وجود دارد.

مشاوره می تواند به معنای بحث در مورد یک مشکل باشد. به عنوان مثال ، مادر یک پسر شیطان به روانشناس مدرسه می آید و توصیه می کند که چگونه برای کمک به پسرش بهتر عمل کند. این یک درمان نیست ، فقط یک مشاوره است.

مشاوره های درمانی معمولاً جلسات نامیده می شوند. و گاهی روان درمانگران را روانشناسان عملی یا اصلاح کننده های روان می نامند. آنها در کار خود از مشاوره مستقیم اجتناب می کنند ، روشهای روانشناختی ، تمرینات ، تکنیکها ، سوالات عمیق تر برای کار با احساسات را ترجیح می دهند.

سوال: هنگام مراجعه به قرار ملاقات با روانشناس باید برای چه چیزی آماده باشید؟

پاسخ: به سوالات.

روانشناس ، هر چه بهتر باشد ، آمادگی بیشتری برای گوش دادن و پرسیدن دارد.

سوال: روانشناس خوب چیست؟

یک روانشناس بد نظر خود را بر همه چیز تحمیل می کند و به مشتری ثابت می کند که او باید نظر خود را تغییر دهد و به شیوه دیگری زندگی را آغاز کند. با استفاده از دانش روانشناسی ، یک روانشناس بد یک حقیقت ناخوشایند را به مراجعه کننده می گوید که نه قابل اثبات است و نه قابل رد.

یک مثال گویا موقعیتی است که یک مرد تندخو تهاجمی به یک روانشناس زن مراجعه می کند که مطلقه است و هنوز از شوهر سابق خود عصبانی است. با شکست در کنار آمدن با خود ، روانشناس می تواند شروع به سرزنش مشتری برای همه گناهان کند و اوضاع را به یک درگیری شدید برساند.

یک روانشناس خوب می داند چگونه یک فرد را برای یک گفتگوی معنادار ترتیب دهد ، با س questionsالات صادقانه مجذوب شود و از مشکلات خود جدا شود. با چنین شخصی می توانید آرامش داشته باشید ، مشکلات را به اشتراک بگذارید ، اقدامات خود را تجزیه و تحلیل کنید ، به یک راه حل جدید برسید.

یک روانشناس خوب (و رواندرمانگر) با شخصیت توسعه یافته ، آرامش ، اعتماد به نفس ، تمایل به درک انعطاف پذیر موقعیت زندگی دیگران ، برقراری ارتباط با افراد دشوار (گرم مزاج ، گوشه گیر ، افسرده یا بیش از حد مشکوک) متمایز است.

ماهیت روانشناسی این است که مردم را بشناسیم و بتوانیم با آنها تعامل داشته باشیم.

نتیجه کار با یک روانشناس خوب و یک روانشناس بد چیست؟

پس از مراجعه به روانشناس یا روان درمانگر بد ، مراجعه کننده احساس می کند که تمام زندگی خود را اشتباه گذرانده است. اشتباه صحبت کرد ، اشتباه خورد ، اشتباه خوابید. ازدواج نادرست یا متاهل ، تربیت نامناسب فرزندان. چنین احساسی در روح یا اختلاف با خود پس از توصیه تحمیلی روانشناس "هوشمند" ایجاد می شود که می خواهد اهمیت خود را احساس کند و به خود ثابت کند که تحصیل در دانشگاه بیهوده نبوده است. حالا او می تواند به همه آموزش دهد.

پس از ملاقات با یک روانشناس خوب ، مراجعه کننده می تواند به خانه بیاید:

- غمگین اما آرام این بدان معناست که کار با مشکل هنوز به پایان نرسیده است ، اما حرارت شورها قبلاً برطرف شده است.

- از خود ناامید است ، اما از درمانگر خود اطمینان دارد. این بدان معناست که شخصیت مشتری هنوز نمی تواند به خودش تکیه کند ، اما قبلاً توانسته است به شخص دیگری اعتماد کند ، با او تماس قابل اعتماد برقرار کند ، به کسی اعتماد کند.

- خسته ، اما با اشتیاق در چشمانش. این بدان معنی است که جلسه قدرتمند بود ، مشکلات ناپدید می شوند ، میل به زندگی باز می گردد.

- آرام و متفکر احساسات منفی به انرژی خنثی تبدیل می شوند و شما می خواهید به آینده جدیدی فکر کنید.

- شاد و حتی بازیگوش. کودک درون "بیدار شد" و روح دوباره معتقد است که همه چیز خوب خواهد بود. خوش بینی برگشت.

- قوی و حتی عصبانی از دیگران. مشتری قدرت یافته است ، می خواهد زندگی خود را تغییر دهد و به نظر می رسد که دیگران می خواهند از این کار جلوگیری کنند.

- دارای اعتماد به نفس و تازه کار درمان در حال اتمام است ، فرد روی پای خود ایستاده و قصد دارد به نفع خود عمل کند.

اصل درمان این است که مراجعه کننده را از بار مشکلات رها کنید ، ساختار شخصیتی را توسعه دهید و به او کمک کنید تا فردی سازگار با جامعه (فعال ، مطمئن ، متمرکز بر شادی ، سلامتی ، خانواده و غیره) شود.

عوارض جانبی درمان چیست؟

از آنجا که آنها با مشکلات زندگی به روانشناس مراجعه می کنند ، منطقی است که با دریافت اطلاعات مفید از وی ، شخص تصمیم بگیرد چیزی را تغییر دهد. اینها عوارض جانبی اصلی هستند - عزیزان همیشه آماده این واقعیت نیستند که عزیزشان تصمیم می گیرد به روشی غیرمعمول عمل کند. شروع به گفتن "نه" می کند ، سپس وقتی او همیشه "بله" می گفت. یا وقتی که قبلاً سکوت کرده بود ، شروع به بحث می کند. زمانی که به دیگران پول می داد ، او شروع به دفاع از حقوق خود می کند ، یا برای سلامتی خود (یا سایر علایق) هزینه می کند. این طبیعی است ، بیماریهای مزمن از طریق تشدید درمان می شوند. شخص شروع به تغییر کرد ، "پرت کرد و چرخاند" ، تا خود را متفاوت بیان کند ، به این معنی که او برای بهبود مثبت آماده می شود. و وقتی آنها می آیند ، او دوباره در خانواده و گروه کاری "ادغام" می شود ، زیرا یک فرد یک موجود اجتماعی است و زندگی تنها غم انگیز است.

عوارض جانبی (عوارض جانبی سازنده) به نقض روابط ایجاد شده در خانواده (یا کار) کاهش می یابد.

از عوارض جانبی غیر سازنده (واقعاً منفی) ، می توانید موارد زیر را ذکر کنید:

- مشتری خود را از برقراری ارتباط با عزیزان منع کرد ، زیرا به روانشناس خود ثابت کرد که "آنها در همه چیز مقصر هستند" ، و به این ترتیب به خود اجازه داد که به درون خود برود.

- مشتری تهاجمی و گرم مزاج شده است. ظاهراً این درمان زخم های مزمن روانی را تشدید کرده است.

- مشتری کار خود را رها کرد و کار عجیبی انجام داد (به Hare Krishnas رفت). شاید روانشناس ناخودآگاه ترس های مراجعه کننده را تشدید می کند.

- مراجع دیگر باور نکرده و مدام از درمانگر خود مشاوره می خواهد. روان درمانگر اشتباه کرده و "مراجعه کننده را به سمت خود می کشد". مراجعه کننده معتاد شده است و به جای یادگیری تکیه بر خود ، به یک روانشناس تکیه می کند. آیا نتیجه منفی درمان وجود دارد؟ اگر چنین است ، کدام یک؟

بله ، علاوه بر همه موارد فوق ، از لحاظ تئوری ممکن است ناراحتی های عصبی و حملات پانیک (ترس ، خشم ، روان پریشی ، اقدام به خودکشی و غیره) وجود داشته باشد. چرا؟ از آنجا که روح یک امر ظریف است ، نمی توان با اطمینان با ولت متر اندازه گیری کرد. هنوز دستگاهی اختراع نشده است که بتواند به طور دقیق مشکل ، علت و بروز علائم را تشخیص دهد.

ممکن است روانشناس در ارزیابی توانایی های ذهنی مراجعه کننده اشتباه کند. به عبارت ساده ، این قدرت شخصیت ، میزان خروج از خود ، میل به زندگی ، ارزشهای زندگی و تمایل به تغییر ، تمایل به افسردگی ، اختلالات روانی است.

اگر روان درمانگر مراجع خود را درک نکرده باشد ، درخواست واقعی او را نشنیده باشد ، ساختار شخصیت را اشتباه تشخیص داده باشد ، درمان می تواند مراجعه کننده را به کناری بکشاند ، مانع از یافتن راه خود به سوی خوشبختی شود یا به سادگی نتیجه ای ندهد.

در درمان ، مانند سایر مشاغل دیگر ، باید متخصص خود را پیدا کنید.

یک روانشناس نباید دوست داشته باشد که چگونه یک دختر عاشق از یک پسر خوش تیپ خوشش می آید. خیر اما او باید اعتماد و احترام را به حرفه ای بودن یا خرد دنیوی خود القا کند. این کلید یک اتحاد خوب کار است.

آزمون: چگونه می توان میزان مشکل خود را به درستی ارزیابی کرد؟

1. "پیامدهای استرس"

موقعیت: شما (یا دوست خود) اخیراً به یک دوره سخت (استرس در محل کار ، مشکلات مالی ، طلاق و غیره) پایان داده اید و متوجه شده اید که به سختی وادار می شوید که خود را مجبور کنید صبح از خواب بیدار شوید و خواب ببینید در آینده ، شما نمی خواهید با دوستان خود تماس بگیرید ، هیچ قدرتی برای استراحت باقی نمی ماند ، غذا طعم خود را از دست داده است و اشتها کاهش یافته (یا بسیار افزایش یافته است).

- من می خواهم همه چیز را رها کنم ، به دور ، دور بروم.

- تغییر شغل ؛

- نشستن جلوی تلویزیون یا نوشیدن آبجو دائمی (و غیره)

- اطرافیان باعث تحریک پنهان می شوند.

پاسخ: نیروهای عاطفی شما تمام شده اند ، ذخایر حیاتی شما تضعیف می شود. به اصطلاح سندرم خستگی مزمن ، که بسیاری از ساکنان کلانشهر آن را دارند. در حقیقت ، این آغاز افسردگی است ، اگر از کلمه نترسید. از آنجا که افسردگی نشان دهنده از دست دادن حس زندگی است.

اگر واقعاً می توانید شغل خود را تغییر دهید ، چیزها را تغییر دهید ، به تعطیلات بروید یا رویکرد خود را نسبت به زندگی تغییر دهید ، پس شما فردی قوی و انعطاف پذیری ذهنی هستید. شما می توانید این کار را خودتان انجام دهید ، نیازی به روانشناس ندارید.

اگر احساس می کنید که باتلاق غم و ناامیدی شما را به خود می کشاند و حالت خالی به مدت شش ماه ادامه دارد ، بهتر است بروید و چندین بار با یک روانشناس صحبت کنید تا بتوانید دلایل ناراحتی خود را بفهمید.. در آن لحظه اتفاقی در درون شما رخ داد و نمی فهمید دقیقاً چه چیزی.

2. "خستگی مزمن"

موقعیت: شما مدتهاست در استرس دیوانه واری زندگی می کنید - کار ، خواسته ها ، تمام مدت چیزی حواس شما را پرت می کند و به شما اجازه آرامش نمی دهد. به نظر می رسد که همه چیز به زودی روی ریل قرار می گیرد و می توان استراحت شایسته ای داشت و شرایط همچنان در حال کشیدن است … و پایانی در چشم نیست. و سپس سلامتی من شکست خورد و کشیدن بار تقریباً غیرممکن است.

پاسخ: شما مدتهاست که نیروی ذهنی خود را تمام کرده اید و از نیروی اراده برهنه استفاده می کنید. شما بو می دهید زیرا می ترسید وضعیت به دست آمده را از دست بدهید. این روان رنجوری شما را بیشتر از خود استرس می کشد ، می ترسید در چشم خود از دست بدهید ، زیرا برای استانداردهای اجتماعی خود بسیار ارزش قائل هستید ، خواه عنوان یک مرد موفق باشد یا یک مادر خوب.

اگر شما فردی عاقل هستید ، اختلال در بدن شما را مجبور می کند فکر کنید ، شروع به تغییر نشانه های خود کرده و بار را به تدریج کاهش دهید. دنیا از هم نمی پاشد. شما باید قادر به توزیع نیروها و وظایف باشید. و سپس نیازی به ویزیت یک روان درمانگر ندارید.

اگر نمی دانید چگونه سلامت شما (قلب ، عروق خونی ، گوارش ، VSD ، اضطراب بی مورد یا حملات وحشت) با کار (یا وضعیت خانوادگی) ارتباط دارد ، به زودی به پزشکان مراجعه خواهید کرد. و بعد از معاینات طولانی ، آنها می گویند که همه چیز در استرس عصبی است.

به یک روانشناس-روان درمانگر خوب مراجعه کنید. او شما را درک خواهد کرد و به شما کمک می کند تا بار اضافی را از روح و برخی بیماریها را از بدن بردارید. در غیر این صورت ، درمان واقعا زمان زیادی طول می کشد. قرص ها نمی توانند در جایی که سیستم عصبی از داخل به بدن برخورد می کند کمک کنند.

3. "بزرگ D"

موقعیت: شما مدتهاست به استرس عادت کرده اید. شما فردی مسئول هستید که در مصرف انرژی صرفه جویی می کنید ، داروهای لازم را برای حفظ بدن می نوشید. شما به مزایایی که کار (یا خانواده دارای وضعیت) به شما می دهد احتیاج دارید ، و آماده اید که برای این کار فداکاری کنید.

پزشکان بار دیگر به شما می گویند که باید شیوه زندگی خود را تغییر دهید ، اما می فهمید که این غیرممکن است. به تازگی ، زندگی باعث ایجاد احساسات شدید در شما نمی شود ، شما برای مدت طولانی تنها هستید و از این بابت ناراحتی را تجربه نمی کنید. نمی توانی همیشه شاد باشی ، نه؟

پاسخ: شما (یا کسی که می شناسید) افسردگی واقعی دارید. یکی دو سال مشکلات سخت زندگی تمام نیرو را به خود جذب کرده و فرصت تغییر هر چیزی را از شخص سلب کرده است. خواب ، اختلالات اشتها ، فقدان احساسات مثبت ، استراحت خوب بدون تکان خوردن و تعهدات اخلاقی معنای زندگی را به خود اختصاص داده است. کلیشه ها و قوانین اجتماعی شهود و میل به شاد زیستن را شکست داد. این شخص قبلاً از حق شادی خود صرف نظر کرده است و خود را فدای عزیزان خود کرده است و به زودی فکر می کند که اگر بی سر و صدا بمیرد ، اطرافیان او متوجه هیچ چیزی نمی شوند.

توصیه: دوست خود را نزد رواندرمانی مجرب ببرید که مطمئناً نظرات خوبی در مورد او وجود خواهد داشت (!). هر دلیل خنده داری را انتخاب کنید و اجازه دهید متخصص به مدت نیم ساعت با آشنای آرام و افسرده شما صحبت کند. او باید نجات یابد!

و نکته در مورد بیماریهای مزمن نیست ، نکته این است که خارج شدن از افسردگی غیرممکن است ، زیرا فرآیندهای شیمیایی مغز کند می شود ، روان در پوسته پنهان می شود ، فعالیت زمینه هورمونی کاهش می یابد.

یک زیردست اجرایی آرام یا یکی از اعضای خانواده می تواند برای همه مفید باشد ، اما دیر یا زود او به فکر خودکشی می افتد!

و برای اینکه در یک موج غم انگیز به پایان نرسیم ، می خواهیم بگوییم که روانشناسی علم شناخت روح است ، زیرا در درون ما یک دنیای کامل ناخودآگاه وجود دارد ، جایی که تصاویر شگفت انگیز از رویاهای ما ، احساسات قوی که شور و شادی می بخشد زندگی پنهان استمعنویت در درون ما زندگی می کند ، که راز معنای زندگی را می داند.

با حل اسرار ناخودآگاه برای خود می توانید خوشحال باشید!

می توانید ارتباط خود را با جهان عمیق کنید و از نگاه کردن به خورشید لذت ببرید.

شما می توانید زبان رویاها را درک کنید و بدانید که آنها درباره ما چه می گویند.

می توانید صرفه جویی در انرژی و بهبود کارایی حرفه ای را بیاموزید.

می توانید با مردم دوست باشید ، ویژگی های آنها را ببینید و آنها را با مهربانی بپذیرید!

روانشناسی همیشه خرد و شادی را آموزش نمی دهد ، اما یک روانشناس خوب یک فرد شاد و کامل است. چرا که نه؟..

حکایت (ها):

سوال: تفاوت بین کشیدن علف های هرز و مراجعه به روانشناس چیست؟

پاسخ: سیگار کشیدن علف هرز - دو ساعت خنده دار خواهد بود ، و سپس برای مدت طولانی غم انگیز خواهد بود.

و رفتن به روانشناس دو ساعت غم انگیز است و سپس برای مدت طولانی خنده دار است.

پاول دیما ، تاتیانا وروتنیاک ، ایرینا کوپانوا ،

متخصصان آکادمی توسعه شخصیت "هارمونیکا".

توصیه شده: