کوچینگ به عنوان ابزاری برای بهبود عملکرد

فهرست مطالب:

تصویری: کوچینگ به عنوان ابزاری برای بهبود عملکرد

تصویری: کوچینگ به عنوان ابزاری برای بهبود عملکرد
تصویری: هرچیزی در مورد کوچینگ نیاز دارید بدانید را در این ویدیو گفته ام coaching 2024, آوریل
کوچینگ به عنوان ابزاری برای بهبود عملکرد
کوچینگ به عنوان ابزاری برای بهبود عملکرد
Anonim

وقتی کار به عنوان مشاور استخدام را شروع کردم ، موضوع افزایش کارایی برایم جالب شد. در طول ده سال کار ، که طی آن مصاحبه ها و مذاکرات زیادی را با افراد مختلف انجام دادم ، توجه کردم که چه چیزی باعث موفقیت یک فرد در شغلی می شود که انتخاب کرده است. و من این را همه دیدم افراد را می توان به طور دقیق به دو نوع تقسیم کرد: یک نفر با انگیزه کاری که انجام می دهد انگیزه دارد ، کار به او قدرت می بخشد ، کار شخص دیگری قدرت را از او می گیرد ، او پول به دست می آورد تا بعداً بهبود یابد و بعداً دوباره کار کند. و بنابراین در یک دایره. س nextال بعدی که از خودم پرسیدم: آیا می توان به فردی موفقیت آموختن را آموزش داد؟ و اگر چنین است ، چگونه باید این کار را انجام داد؟

برخلاف روان درمانی ، مربیگری وظیفه بهبود وضعیت روانی فرد را بر عهده نمی گیرد. اگر از قیاس با پزشکی استفاده کنیم ، مربیگری با "بیمار" کار نمی کند ، بلکه با "سالم" کار می کند. مربیگری را می توان با تربیت بدنی مقایسه کرد که بیماری را درمان نمی کند ، اما فرصتی برای حفظ و بهبود سلامتی فراهم می کند. من فکر می کنم شما موافقت خواهید کرد که روان درمانی کمک متفاوتی برای یک فرد است.

هدف مربیگری بهبود کارایی عملکرد انسان است. اثربخشی فعالیتها با کفایت تصویر جهان و این واقعیت که اهداف تعیین شده توسط شخص محقق می شوند تعیین می شود. به طور خلاصه: مربی یک متخصص است که به فرد کمک می کند تا اهداف خود و نحوه دستیابی به آنها را تجزیه و تحلیل کند. مربی یک مربی است. این ترجمه مستقیم کلمه "coach" از انگلیسی است.

فلسفه مربیگری بر این واقعیت استوار است که شخص آزاد است و مسئول هر تصمیمی است که می گیرد. بنابراین ، باید توجه داشت که یک مربی ، مانند هر مربی ، فقط نحوه دستیابی به اهداف تعیین شده توسط خود شخص را آموزش می دهد. مسئولیت پذیری پیش شرط فعالیت خلاق و مولد است. مربی توصیه نمی کند ، به تصمیم "صحیح" "منجر" نمی شود ، همه تصمیمات توسط خود شخص توسعه یافته و گرفته می شود.

هدف چیست؟ هدف تصویر نتیجه مورد نظر است … برای رسیدن به هدف به انرژی نیاز است. به این انرژی انگیزه نیز گفته می شود. انگیزه چیزی است که فرد را تشویق به اقدام می کند. نظریه های زیادی در مورد انگیزش وجود دارد که به این سوال که انگیزه چیست پاسخ می دهد ، اما در زمینه کوچینگ ، وظیفه اصلی انگیزش القاء عمل است. به عنوان مثال: یک فرد احساس گرسنگی می کند (این انگیزه است ، آنچه باعث می شود) ، او غذا می خرد (به هدف می رسد). مثال دیگر: من می خواهم زمان کمتری را در جاده بگذرانم (انگیزه) ، بنابراین می خواهم یک ماشین بخرم (هدف) ، و از وسایل نقلیه عمومی استفاده نکنم. لطفاً به یک نکته مهم توجه کنید: مفاهیم نیاز و انگیزه مطابقت ندارند ، زیرا هر نیازی به یک انگیزه تبدیل نمی شود ، یعنی منجر به اعمال می شود نیازها ممکن است به شکل نامربوطی وجود داشته باشند. به عنوان مثال ، یک فرد می خواهد وزن خود را کاهش دهد ، اما این واقعیت که او می خواهد ممکن است به اقدامات واقعی منجر نشود. تنها در صورتی که نیاز به عملی منجر شود ، به یک انگیزه تبدیل می شود.

چه چیز دیگری در مورد انگیزه مهم است؟ این واقعیت که انگیزه می تواند در طول فعالیت تغییر کند.

دستیابی به هدف منجر به شکل گیری نیازهای جدید می شود

به عنوان مثال ، ممکن است دانش آموزی فقط برای گذراندن امتحان درس بخواند ، اما ممکن است در مقطعی تمایل به یادگیری چیزهای جدید داشته باشد و این ممکن است به یک هدف جدید تبدیل شود. نیازها در حالت ایستا وجود ندارند ، می توانند تغییر کنند. یک مرد ، بر خلاف یک حیوان ، می تواند آگاهانه "روی خود کار کند" ، یعنی خود را به طور فعال تغییر دهد و نه تنها محیط را برای خود تغییر دهد. همانطور که مبارک آگوستین در قرن 4 بعد از میلاد گفت: "من روی این کار می کنم و روی خودم کار می کنم: من برای خودم به سرزمینی تبدیل شده ام که نیاز به کار سخت و عرق زیاد دارد."

در فرآیند مربیگری ، یک فرد می تواند جهت رشد شخصی خود را مشخص کند ، یعنی یک دیدگاه از اینکه می خواهد چگونه شخصی شود ، ایجاد کند.این دیگر یک افسانه نیست ، بلکه واقعیت مربیگری موفق است

مردم موجودات کاملاً پیچیده و متناقضی هستند و اغلب می توانید بین هدف و نیاز یک فرد مغایرت پیدا کنید. به عنوان مثال ، یک دختر می خواهد ازدواج کند و برای خود هدف کاهش وزن تعیین می کند. اما دستیابی به این هدف تضمین کننده دستیابی به خواسته او نیست. یا به عنوان مثال ، یک جوان می خواهد در حرفه خود پیشرفت کند و برای این کار او دیر در محل کار می ماند ، در نتیجه وفاداری خود را به رئیس خود نشان می دهد ، اما این واقعیت دور است که چنین رفتاری به هدف مورد نظر منجر شود. به جای ترفیع ، او ممکن است به سادگی بیش از حد کار کند ، که به نوبه خود بر کارآیی کار او تأثیر می گذارد ، اما هدفی که تعیین کرده است محقق نمی شود. ما می بینیم که دستیابی به هدف تعیین شده ممکن است منجر به ارضای نیاز فوری نشود. از سوی دیگر ، دستیابی به برخی اهداف مستلزم تجدید ساختار بنیادی انگیزه است. بنابراین سیاستمداری که با میل به قدرت پیش می رود ممکن است به هدف خود نرسد ، زیرا مردم در سخنان او احساس صداقت و دروغ می کنند. برای م effectiveثر بودن ، فرد باید بتواند نه تنها برای رسیدن به یک هدف کار کند ، بلکه به وضوح بفهمد که چه چیزی واقعا او را هدایت می کند. مربی انگیزه ها و اهداف رفتار فرد را بررسی می کند. آیا اهداف مورد نظر با انگیزه های فرد مطابقت دارد و آیا دستیابی به هدف مورد نظر منجر به ارضای نیازهای وی می شود.

ابزار اصلی کار یک مربی س questionsالات است. وظیفه او این است که چنین س questionsالاتی را مطرح کند که باعث می شود فرد از تصویر خود از جهان آگاه شود ، افق ادراک را گسترش دهد و به او اجازه دهد زمینه موقعیت را گسترش دهد. تفکر به این معناست که بتوانید سوالات مناسب را مطرح کرده و پاسخ آنها را بیابید. به این توانایی آگاهی از خود بازتاب می گویند. هنگام انجام مصاحبه ها ، من اغلب می بینم که چگونه حتی افراد بسیار باهوش به راحتی از س questionsالات به ظاهر ساده گیج می شوند: چرا و چرا این کار را می کنید؟ چگونه کاری که انجام می دهید به شما اجازه می دهد به خواسته خود برسید.

تأمل نه تنها در حوزه تفکر امکان پذیر است. آنچه شخص احساس می کند اغلب مهمتر از آن چیزی است که در مورد آن فکر می کند ، زیرا احساسات یک شاخص عالی برای میزان ارضای نیازهای ما هستند. با کمی تمرین ، می توانید مهارت بازتاب احساسی را تقویت کنید.

بازتاب یک مهارت قابل آموزش است. بدون تمرین نمی توان آن را آموخت. یک مربی می تواند به شما در توسعه این مهارت کمک کند. با ایجاد تعادل بین احساسات ، خواسته ها و اعتقادات در روح خود ، شخص به وضعیتی می افتد که در مربیگری به عنوان حالت منبع نامیده می شود. این وضعیتی است که در آن دستیابی به نتایج برجسته در هر نوع فعالیت ممکن می شود. وضعیت منابع را نمی توان یکبار برای همیشه به دست آورد. این وضعیتی است که باید در خود حفظ کنید.

وظیفه مربیگری این است که فرد را به خود اندیشی سوق دهد ، به عنوان مثال. به او کمک کنید تا نیازها ، انگیزه های رفتار ، اهداف خود را مشخص کند. مهم این است که این یک بازتاب مثبت باشد ، و زمانی مثبت است که فرد قدرت و تمایل متفاوتی برای زندگی داشته باشد. تنها تغییر رفتار نشان دهنده کارآمدی مربیگری است. مربیگری زمانی می تواند موفقیت آمیز تلقی شود که شخصی شروع به انجام کاری متفاوت کرده یا کاری را انجام دهد که قبلاً انجام نداده است.

دیمیتری گوزیف ، مربی کسب و کار.

توصیه شده: