2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
هر چند وقت یکبار با موقعیتی روبرو می شویم که شخصی مشغول نوعی تجارت یا کار است و در عین حال دائماً حواسش پرت می شود ، با اشتیاق به کار "نمی سوزد" یا حتی سعی می کند در ابتدا از محل کار فرار کند. فرصت همه اینها به یک دلیل اتفاق می افتد ، و سه دلیل اصلی برای آن وجود دارد.
اول نوع فعالیتی است که کارمند انجام می دهد. هر چند وقت یکبار مدیرش از خود س questionsال می کند - "وظایف این یا آن کارمند من چیست؟ و شامل چه مواردی می شود با نقاط قوت و استعدادهای او مطابقت دارد؟ " به احتمال زیاد ، چنین سوالاتی به ندرت مطرح می شود. به نظر من بیهوده است اجازه دهید دلیل آن را توضیح دهم.
هر یک از ما به طور طبیعی کارهایی داریم که بسیار خوب انجام می دهیم و مهمتر از همه ، به راحتی و با لذت. با لذت ، دقیقاً به این دلیل که آسان است. و این آسان است ، زیرا این طبیعت به ما داده شده است. به عبارت دیگر ، اینها استعدادهای ما هستند. در این مورد مجبور نبودیم سالها آموزش و عذاب همراه با مشکلات یادگیری را سپری کنیم. به عنوان مثال: اگر طبیعتاً به من داده شده است که "با یک شخص زبان مشترک پیدا کنم". صحبت به زبان حرفه ای - من شایستگی و مهارت "ارتباط" را دارم. در این مورد ، از صبح تا عصر برای من هیچ هزینه ای ندارد که با مشتریان ارتباط برقرار کنم و شرایط درگیری را حل کنم ، در حالی که این کار را بسیار م effectivelyثر و با نتیجه مثبت انجام می دهم. اگر آنها به من مراجعه کنند و بپرسند "چگونه این کار را می کنی؟" ، به احتمال زیاد من نمی توانم پاسخ دهم. از آنجا که نشانه استعداد است ، توضیح دقیق نحوه برقراری ارتباط دقیقاً غیرممکن است. من فقط آن را انجام می دهم ، من از بدو تولد آن را عالی دارم ، هیچ انرژی ای را صرف چنین فعالیت هایی نمی کنم ، این باعث لذت من می شود ، زیرا همه چیز به راحتی و مثبت پیش می رود. در اینجا اولین نقطه کارایی حرفه ای با حداقل خستگی و حتی خستگی خوشایند است.
اما چگونه می توانید نقاط قوت و استعدادهای یک کارمند را دریابید؟ با آنها جلسات فردی داشته باشید. از آنها بپرسید دوست دارند در خارج از محل کار چه کار کنند. چه کتابهایی می خوانند ، دوست دارند در دوران کودکی چه کار کنند ، به نظر آنها بهترین کار را انجام می دهند. پس از به دست آوردن تصویر کلی ، با خیال راحت عملکرد آن را تغییر دهید. او را با مسئولیت های شغلی مطابقت دهید که با نقاط قوت طبیعی او مطابقت دارد. اگر او توانایی انجام این وظایف را هر روز داشته باشد ، شما یک کارمند بسیار م willثر دریافت خواهید کرد که می تواند گاهی اوقات و در صورت لزوم اضافه کار کند ، اما بعداً بیشتر در مورد آن.
دومین دلیل مهم ، اختلاف بین عملکرد و تیپ شخصیتی کارکنان است. هر شخصی یک ترجیح طبیعی دارد. چهار دسته ترجیحات وجود دارد که هر کدام دارای دو قطب متضاد هستند:
- آنچه مردم ترجیح می دهند توجه خود را بر روی آن متمرکز کنند و از کجا انرژی می گیرند (برون گرایی یا درون گرایی) ؛
- چگونه ترجیح می دهند اطلاعات دریافت کنند (احساس یا شهود) ؛
-
چگونه ترجیح می دهند تصمیم بگیرند (فکر کردن یا احساس کردن) ؛
- نحوه ترجیح آنها برای تعامل با جهان خارج (قضاوت یا ادراک).
در هر دسته ، ما یکی از دو گزینه متضاد را ترجیح می دهیم. این اتفاق می افتد که ما از قطب های دیگر استفاده می کنیم ، اما نه در همان زمان و نه با اطمینان یکسان. با استفاده از روشهای ترجیحی خود ، احساس می کنیم شایسته ترین هستیم ، این کار را به طور طبیعی و بدون مشکل انجام می دهیم. به عبارت دیگر ، ما انرژی و تلاش کمتری صرف می کنیم ، به این معنی که ما کارآمدتر کار می کنیم و خسته نمی شویم.
به عنوان مثال ، اگر مدیری یک فرد برون گرا را برای جمع آوری مخاطبین به نمایشگاه بفرستد ، در این صورت او راحت تر از یک فرد درون گرا با این کار کنار می آید. او به احتمال زیاد از آنجا پر انرژی برمی گردد ، زیرا برای او این راهی برای "شارژ مجدد" است.یک فرد درون گرا به همان اندازه می تواند همان مخاطبین را جمع آوری کند ، اما پس از آن مجبور است برای مدت طولانی بهبود یابد ، در سکوت و تنها با خودش. به طور مشابه ، به عنوان مثال ، اگر فردی که ترجیح می دهد "احساس" وظیفه خود را برای کاهش 30 درصد از کارکنان تعیین کند ، این کار را انجام می دهد ، اما این کار به سختی به او داده می شود ، زیرا تصمیم گیری ، او توسط احساسات و احساسات شما می توانید تصور کنید که او در این فرایند چه تجربه ای خواهد داشت و تصمیم گیری درست برای او چقدر دشوار خواهد بود. پس از این پروژه ، شاید بسوزد و ویران شود. ممکن است او خود را ترک کند. اما برای افرادی که ترجیح "تفکر" دارند این کار آسان تر بود. از آنجا که به طور طبیعی ، او ترجیح می دهد که با منطق هدایت شود و نه با احساسات ، به این معنی که این روند برای او طبیعی تر انجام می شود.
چگونه می توان نوع شخصیت خود را تعیین کرد؟ به اندازه کافی ساده. آزمایش را با کارکنان انجام دهید. این به شما امکان می دهد تیپ های شخصیتی غالب را تعیین کنید. پس از آن ، به مطابقت عملکرد و وظایف با ترجیحات طبیعی آنها نگاه کنید. اگر ما شخصاً در مورد شما صحبت می کنیم ، سپس آزمایش کنید و به دنبال شغلی باشید که گرایش طبیعی شما 100 درصد محقق شود.
فقط در آن صورت به نظر می رسد که کار آسان و جالب است ، و صبح می خواهید به محل کار بروید ، حتی اگر دور از خانه باشید و حتی در تعطیلات شکار کنید.
سومین وظیفه ای که به نظر من باید حل شود ، انگیزه غیر مادی است. در اینجا همه چیز فقط به رویکرد مدیریت و موسسان بستگی دارد. حتی اگر دو نکته اول در نظر گرفته شود: شخص به نقاط قوت و استعدادهای خود در محل کار پی می برد ، این کار را با اولویت طبیعی خود انجام می دهد ، یعنی همزمان شارژ می شود و فشار نمی آورد - این ممکن است همیشه کافی نباشد. انسان به گونه ای خلق شده است که نیاز به قدردانی ، احترام ، تحسین و مسئولیت دارد. به عبارت دیگر ، ما در مورد انگیزه غیر مادی صحبت می کنیم. تصور کنید که یک کارمند همه کارها را به طور کامل ، م efficientثر ، آسان و با لذت انجام می دهد ، و در مقطعی متوجه می شود که هیچ کس به آن احتیاج ندارد. به عبارت دقیق تر ، هیچ کس از آن قدردانی نمی کند. او ، علیرغم همه چیز ، هنوز به طور مداوم تحت نظارت است ، "هنگامی که می خواهید پرواز کنید ، بالها قطع می شوند" ، کار از همان نوع و یکنواخت است و هرگونه ایده مسدود می شود. در نتیجه ، چنین شخصی را از دست خواهید داد ، او نمی تواند با اشتیاق به سر کار برود. او در مورد این واقعیت فکر می کند که جایی وجود دارد که از او قدردانی می شود ، به او اجازه می دهد ابتکار عمل را انجام دهد ، به نظرات او گوش دهد و به او مسئولیت بدهد.
با این چگونه روبرو میشوید؟ به اندازه کافی ساده. "ستارگان" خود را آشکار کنید! به آنها تنوع دهید ، آنها را تحسین کنید ، آنها را در یک کار مشترک مشارکت دهید ، به آنها فرصت ایجاد و کمی آزادی را بدهید. به من اعتماد کن ، ارزشش را دارد! در عوض ، شما یک کارمند با انگیزه خواهید داشت که وظایفی را که به طور طبیعی به راحتی و با لذت انجام می دهد ، انجام می دهد و همچنین انرژی می گیرد و مانند تعطیلات به کار می پردازد ، حتی اگر بعد از ساعت کار باشد و واقعاً می خواهید به خانه بروید.
توصیه شده:
مزایا و معایب دورکاری برای کارفرمایان و کارکنان
در حال حاضر ، همه گیری ویروس کرونا زندگی ما را تغییر داده است. روانشناسان بسیار آنلاین شده اند ، و یک بار کاملاً غیرممکن به نظر می رسید. مدرسین آنلاین بسیار عالی کار می کنند. حتی برخی از مربیان تناسب اندام کلاس ها را از راه دور انجام می دهند.
چگونه می توان کارکنان از راه دور را کنترل کرد تا همه کارها را به موقع ، خوب و اولین بار انجام دهند؟
کارکنان از راه دور از نقاط مختلف کشور و حتی جهان می توانند نتایج کار شرکت را به میزان قابل توجهی بهبود بخشند. البته ، این تنها با مدیریت از راه دور شایسته تیم امکان پذیر است. متخصصان درجه یک که با اینترنت و یک ایده مشترک متحد شده اند ، سلاح مخفی واقعی بسیاری از شرکت هایی هستند که در حال حاضر به طور فعال دنبال می کنند یا به موفقیت رسیده اند.
تغییر باورها به عنوان یک روش مدرن برای ایجاد انگیزه در کارکنان
در مرحله کنونی ، توجه بیشتر و بیشتر به تعامل غیررسمی بین مدیر و زیردستان او می شود ، که الزامات مجموعه ای از شایستگی ها را که وی هنگام سازماندهی این تعامل نیاز دارد تعیین می کند. یکی از وظایف فوری یافتن راه هایی برای بهبود کارایی روش های ایجاد انگیزه در پرسنل است.
نمونه ای از برخورد با آسیب های گذشته. بهبود سناریو ، راه اندازی طرح جدید
مورد با اجازه مشتری منتشر شده است. آلنا ویکتوروونا ، من فکر می کنم من می دانم که وضعیت شروع روابط سناریویی من با مردان چگونه بود - یک رویداد دیرینه در گذشته - یک قلدری کوتاه اما آسیب زا در مدرسه ابتدایی … اکنون همه چیز را به شما می گویم … این وضعیت با انتقال خانواده ما از کشوری به کشور دیگر همراه است.
کوچینگ به عنوان ابزاری برای بهبود عملکرد
وقتی کار به عنوان مشاور استخدام را شروع کردم ، موضوع افزایش کارایی برایم جالب شد. در طول ده سال کار ، که طی آن مصاحبه ها و مذاکرات زیادی را با افراد مختلف انجام دادم ، توجه کردم که چه چیزی باعث موفقیت یک فرد در شغلی می شود که انتخاب کرده است.