2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
ملکه بزرگ
آناستازیا در یونان در خانواده یک کشیش ارتدکس متولد شد. در 14 سالگی ، توسط بازرگانان برده اسیر شد و در حرمسرای سلطان احمد 13 ساله به سر برد.
این دختر با پشتکار زبان ترکی را مطالعه کرد ، بر حکمت آداب کاخ و رقص شکم و نواختن عود مسلط شد. احمد نام صیغه ای را گذاشت - کسم = "محبوب ترین".
وقتی احمد اول حکومت کرد ، کسم در سایه شوهرش باقی ماند. اما در 14 سال اتحاد با سلطان ، وی 13 ولیعهد و شاهزاده خانم به دنیا آورد. دو پسر - مراد و ابراهیم - بعدها بر امپراتوری عثمانی حکومت کردند. کسم دختران خود را با اشراف صاحب نفوذ ازدواج کرد ، که حمایت آنها باعث تقویت موقعیت سلطان در دربار شد.
سفرا نوشتند:
"سلطانی جذاب ، باهوش ، باهوش ، با استعداد است و با مهارت می خواند. سلطان دوست دارد و آرزو می کند که همیشه در کنار او باشد. عاقل است ، او در مورد موضوعات سیاسی با سلطان صحبت نمی کند. " "با شاه هر طور که دلش می خواهد رفتار می کند."
احمد در سن 28 سالگی ناگهان درگذشت. کسم بیوه شد و از این رویداد راه پیروزی به قدرت آغاز شد.
سلطانی کودتایی ترتیب داد و مراد پسر 11 ساله خود را بر تخت پادشاهی نشاند و تحت فرمانروایی او قرار گرفت. سفیران خارجی اشاره کردند که چگونه مادر که پشت پرده ایستاده بود ، به فرزندش گفت که چه تصمیمی باید بگیرد.
ولید به دولتمردان دستور داد تا قوانین لازم برای اداره امپراطوری را برای پسران خود آماده کنند ، بر سیاست خارجی باز اصرار ورزید ، علاقه به شراب و تنباکو و تجمل بیش از حد را محکوم کرد.
مراد چهارم ، با بلوغ ، ثابت کرد که فردی با روحیه سخت و باطن است. به دلیل اعتیاد به شراب ، در سن 28 سالگی ، بدون فرزند بر اثر سیروز کبدی درگذشت.
برادر ابراهیم در سال 1640 تاج و تخت امپراتوری را به دست گرفت و کسم دوباره نایب السلطنه شد. سلطان ابراهیم اول ، با رسیدن به 21 سالگی ، از قدرت حضانت مادر در قدرت رهایی یافت. او مادرش را از قصر بیرون کرد و در نتیجه به حاکم بزرگ توهین کرد.
در سال 1648 ، با مشارکت کسم ابراهیم اول ، آنها سرنگون و اعدام شدند. پسر محمد ، که 7 ساله بود ، به سلطنت رسید. کسم با نوه خود نایب السلطنه شد و این حق را از تورحان - مادر سلطان جوان - به دست آورد.
در بین درباریان و اعضای سلسله ، کسم به عنوان یک زن قدرتمند و ظالم شناخته می شد. با این حال ، مردم او را دوست داشتند: سلطان در کارهای خیریه مشغول بود ، از زندان ها ، یتیم خانه ها و بیمارستان ها بازدید کرد. او بدهی های فقرا را پرداخت کرد ، به دختران یتیم کمک کرد تا ازدواج کنند و مهریه ای به آنها اهدا کرد. او از کار غذاخوری های عمومی مراقبت می کرد: روزانه هزاران نفر به صورت رایگان غذا می خوردند.
یک چرخش بی رحمانه در دوران "سلطنت زن" مبارزه ای بود که بین سلاطین کسم و تورحان رخ داد - این دومی می خواست تحت فرمانروایی پسرش سلطان محمد چهارم باشد. این مبارزه سه سال به طول انجامید. کسم باخت: در 3 سپتامبر 1651 ، در سن 62 سالگی ، والید بزرگ توسط خواجه های رشوه توسط تورهان خفه شد.
کسم تنها فرمانروای دولت اسلامی است که به طور رسمی سه بار حق نجابت را دریافت کرده است. در واقع ، سلطان از زمان مرگ شوهرش تا روز مرگ خود بر امپراتوری حکومت می کرد. دوران سلطنت کسم سلطان برای دولت عثمانی مطلوب تلقی می شود.
چه حاکمان بزرگ دیگری می شناسید؟
توصیه شده:
دور بزرگ بودن
- برخی از خردمندان گفتند مشکل این نیست که ما پیر می شویم ، بلکه این است که جوان می مانیم. آلیتا به معنای پنهان این کلمات فکر کرد. احتمالاً منظور او تضاد بین سن و خواسته های خنک نشده ، آرزوها است. A.P. کازانتسف سالمندی زمان خاصی است که بدون توجه به سازمان شخصی با مشکلات روانی زیادی همراه است.
آنها مرا کتک زدند و هیچ چیز - من یک فرد معمولی بزرگ شدم
سناریویی که اغلب در محل کار با آن روبرو می شوم: در خانواده هایی که والدین از نظر احساسی ناپایدار بودند و به طور فعال از خشونت عاطفی و جسمی در تربیت فرزندان استفاده می کردند ، شخصیت دوم بر اساس 2 نوع اصلی شکل می گیرد. کودک یا دارای شخصیتی دوقطبی یا هیپومانی وابسته به یکدیگر ، با دفاع های خودشیفته ، یا شخصیتی وابسته به افسردگی-مازوخیستی است.
گردا در مقابل ملکه برفی. آیا رقابت وجود داشت؟
یک افسانه قدیمی به روش روانشناسی در مورد مثلث کلاسیک عشق در لاپلند بر اساس داستان G.K. اندرسن "ملکه برفی". با فرارسیدن زمستان ، با شروع تعطیلات ، همه چیز در اطراف ما شگفت انگیز می شود. در اپرا آنها "فندق شکن" ، در تئاتر کودکان همسایه ، تولید جدیدی از "
ملکه درام
شما چه فکر می کنید ، خواننده عزیزم ، چرا وقتی به اهداف خود می رسید ، یعنی یک رویا را تجسم می کنید ، گاهی اوقات حتی وقت ندارید از موفقیت لذت ببرید. برای آمدن به اینجا سختی های زیادی کشیده اید. و چقدر مشکلات خود را انجام دادید و با بیل بازی کردید - مامان ، نگران نباش
از سیندرلا تا ملکه
"از سیندرلا تا ملکه" هر زنی یک شاهزاده خانم کوچک در خود دارد . حتی اگر او سیندرلا باشد. او هرگز از رویا پردازی دست نمی کشد. او امیدوار است و منتظر است. اون روزی ملکه میشه حتی با لباس قدیمی و با کیف آماده. شاهزاده خانم درون او در ابتدا انتظار دارد و ساده لوحانه معتقد است که ارزش کمی بزرگ شدن را دارد و این مطمئناً اتفاق خواهد افتاد.