دور بزرگ بودن

تصویری: دور بزرگ بودن

تصویری: دور بزرگ بودن
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, آوریل
دور بزرگ بودن
دور بزرگ بودن
Anonim

- برخی از خردمندان گفتند مشکل این نیست که ما پیر می شویم ، بلکه این است که جوان می مانیم. آلیتا به معنای پنهان این کلمات فکر کرد. احتمالاً منظور او تضاد بین سن و خواسته های خنک نشده ، آرزوها است.

A. P. کازانتسف

سالمندی زمان خاصی است که بدون توجه به سازمان شخصی با مشکلات روانی زیادی همراه است. تنهایی ، ضررهای بیشمار ، از نظر اجتماعی و روانی ، مشکل کمبود تقاضا ، وخامت سلامتی ، کاهش درآمد مادی - این کل لیست مشکلات افراد مسن نیست. هر فرد در دوره پیری برای ایجاد حس یکپارچگی شخصیت خود ، باید مجموعه ای از مشکلات مربوط به سن را حل کند. تودوروف تصور می کند که نمایشنامه پیری نه تنها در این واقعیت است که یک فرد سالخورده به دیگران نیاز دارد ، بلکه در این واقعیت است که دیگران دیگر به او احتیاج ندارند.

در پاسخ به چالش های سالمندی ، فرد باید به یک دید جدید از خود بپردازد ، منحصر به فرد بودن او از طریق منشور نه تنها یک نقش ، بلکه نقش های دیگر ، برای درک واقعیت وخامت سلامت ، پیری بدن و صبر و پذیرش لازم را توسعه دهید ؛ بر چشم انداز مرگ قریب الوقوع غلبه کنید ، افکار مربوط به مرگ را بدون وحشت بپذیرید و با مشارکت در امور نسل جوان به خط زندگی خود ادامه دهید.

همه نمی توانند با چالش های دوران سالمندی روبرو شوند و "با عزت" پیر شوند ، به ویژه هنگامی که برای یک شخصیت سازمان یافته خودشیفته دشوار است. امکان انتقال موفق به دوران سالمندی با حل مثبت مراحل سنی قبلی همراه است. همانطور که می دانیم ، مشکلات غلبه بر چالش های رشد در افراد خودشیفته در همان سالهای اول زندگی بوجود می آید. در مفهوم "مسیر زندگی مستمر" ، سالمندی به عنوان ادامه شیوه زندگی گذشته تفسیر می شود ، بنابراین پیر شدن آخرین نمایشنامه شخصیت خودشیفته و زمان محاسبه گناهان است.

نقش ها تغییر می کند ، حوزه های نفوذ محدود می شود. برخی از افراد می روند و می میرند ، برخی دیگر به خودشیفته ای که موقعیت خود را از دست داده اهمیتی نمی دهند ، قدرت با آنها ترک می کند و تنهایی و خالی دردناکی را به جای می گذارد. پوچی و غیر انسانی بودن افراد خودشیفته به این واقعیت تبدیل می شود که هیچ کس در اطراف نیست. مولدهایی که خود خالی او را پر کردند ، مدتهاست مرده اند یا نمی خواهند چیزی درباره شخصی بدانند که از او جز استثمار و تحقیر چیزی نمی دانستند. خودشیفته ، بدون فکر کردن در مورد علت این امر ، همه را محکوم می کند - خائنان ، جنایتکاران ناسپاس.

تا زمانی که نیروها اجازه می دهند فرمانروایی دولت را در دستان خود داشته باشند ، هنوز وضعیت بد نیست ، اما همانطور که خودشیفته از قله "عظمت" به ته غروب شب روح خود سقوط می کند. آینه های اتاق داوینچی یکی پس از دیگری ترک می خورد ، هیچ چیز بیشتر عظمت خودشیفته بدبخت را منعکس نمی کند. اعضای بدن تغییر شکل می دهند ، موها کدر و نازک می شوند ، صدا تند می شود. شنوایی و بینایی از کار می افتد ، حافظه به شیوه ای خائنانه رفتار می کند.

خودشیفته به طور تکان دهنده ای با انگشتان خشک به تخت می چسبد و اطرافیانش را با سخت گیری غیرقابل جبران خود عذاب می دهد و در کسانی که نمی توانند از او دور شوند ، نیش می زند.

دیر یا زود ، اما خودشیفته به استراحت می رود و روز به روز همه را با داستانهای آزاردهنده ترور می کند که البته متوسطی و متوسطی جای او را گرفته است ، که همه ناسپاس و ناصادق به نظر می رسند.

خودشیفته ، به عنوان یک قاعده ، چالش های سالمندی را با رد شدن برطرف می کند و نمی تواند واقعیت را بپذیرد. هم حسادت و هم کاهش ارزش دفاعی دیگران همگی راههای ناامیدی برای حفظ احساس برتری و از دست دادن تعادل هستند. شخصیت خودشیفته سالخورده که قادر به حفظ برتری نیست ، از درون ضعیف می شود. او تسلیم ترس هایی می شود که با شروع نیروهای انتقام جویانه علیه او روبرو می شود ، که او را قربانی خود می کند ، زیرا ضعیف و وابسته است.

رویارویی با امر اجتناب ناپذیر - با مرگ - باعث ایجاد وحشت در خودشیفته می شود ، که او نمی تواند با آن کنار بیاید. اعتقاد به انحصارطلبی شخصی این توهم را ایجاد می کند که می توان از مرگ اجتناب کرد. در برخی موارد ، این ایمان خودشیفته را تا آخرین نفس خود رها نمی کند. دیگران ، با احساس نزدیکی به مرگ ، با محدودیت های اسطوره جاودانگی خود روبرو می شوند ، در جنون و رقت انگیز ، محکوم به شکست ، تلاش می کنند عمر را طولانی کنند.

هوشیاری و سوءظن سالمند خودشیفته افزایش می یابد. داستان های مزاحمان که قصد خرابکاری و ایجاد آسیب دارند ، ثابت می شود ، این شکایات وسواسی تنها افرادی را که باید به آنها وابسته باشد دور می کند. خودشیفته سالخورده زمانی را مشخص می کند که درک دردناک واقعیت جای خود را به جنون می دهد.

خواسته های پوچ و عدم علاقه کامل به دیگران در سنین بالا به حدی تشدید می شود که تحمل بستگان نزدیک تقریباً غیرممکن است. برخی از خودشیفتگان ، با ضعیف شدن بیشتر ، توانایی بیشتری در کنترل عزیزان خود کسب می کنند و باعث می شود احساس درماندگی بیشتری کنند. اگر آنها بتوانند به شما این احساس را بدهند که از احساس خودشان بیشتر می ترسند ، دیگر آنقدر احساس درماندگی نمی کنند. آنها از درماندگی شما برای دور زدن شرم ناشی از خود خالی خود استفاده می کنند.

در کنار ضعف و وابستگی ناشی از کهولت سن برای همه افراد ، شخصیت خودشیفته سالمند دارای ویژگی هایی است که فقط مختص اوست. اگر تصمیم دارید با والدین خودشیفته یا سایر خویشاوندان خود تعامل داشته باشید ، باید فرایند رابطه خود با او را یاد بگیرید ، با تمرکز بر نحوه "گیر افتادن" و گهگاه ایفای نقش خود در درام خودشیفته. چه دکمه هایی برای فشار دادن والدین خودشیفته خود دارید؟ آنها چگونه کار می کنند ، چه کاری شما را مجبور می کند؟

شما دیگر کودک نیستید و مانند گذشته به والدین خودشیفته وابسته نیستید ، اما ممکن است بخشهایی از شخصیت والدین خود را حفظ کنید که نتوانسته اید از خود جدا کنید.

از تمام ویژگیهای ارزشمند خود و همه آنچه که دارید و می توانید استفاده کنید برای پیشرفت خود در جهت جدایی از والدین خودشیفته استفاده کنید. به این فکر کنید که کدام استراتژی های سازگاری را به کار برده اید و کدامیک مفید بوده است و کدامیک نه. برای حفظ سلامت روانی به چه چیزهایی نیاز دارید؟

اگر خود را در نقش مراقب مراقبت از والدین سالخورده خودشیفته می بینید ، ابتدا احساسات خود را در مورد مراقبت ، وابستگی و قدرت آزمایش کنید. نقش ها رد و بدل شده اند و ایفای نقش مراقبت کننده مراقبت کننده می تواند برای شما مانند والدین خودشیفته شما در دوران کودکی دشوار باشد.

سالمندی والدین خودشیفته شما را ملزم می کند که از کسی مراقبت کنید که ممکن است هرگز از شما مراقبت نکرده باشد. واقعا در مورد این وضعیت چه احساسی دارید؟ والدین شما چقدر بر شما قدرت دارند؟ چگونه با احساساتی که دفاع رو به رشد والدین در شما ایجاد می کند (انکار ، حسادت ، تحقیر ، دستکاری ، خصومت ، پارانویا و پوچی) چگونه برخورد می کنید؟

تلاش برای سازگاری با والدین خودشیفته سالخورده می تواند طاقت فرسا باشد و منجر به کاهش انرژی شود. هرچه خودتان را بهتر بشناسید و به رابطه موجود بین خود پی ببرید ، مدیریت آن بیشتر می شود. آگاهی از این که چرا والدین شما اینگونه رفتار می کنند ، به سمت توسعه مهارت هایی برای مقابله با چالش های ناشی از شخصیت خودشیفته مسن حرکت می کند. با این حال ، ممکن است برای شما سخت باشد که این حقایق را بپذیرید.

اگر بتوانید نیاز والدین خودشیفته را برای آینه کاری تشخیص دهید و از آنها حمایت کنید ، شاید او بتواند هم تصویر تورمی خود و هم تصویر شما را حفظ کند ، که این امر باعث می شود فرد خودشیفته از جنون کامل و وسواس های بی سابقه دور شود. این بدان معناست که برخی از نیازهای احساسی و عملکردی او را برآورده می کند. با افزایش سن والدین خودشیفته ، حسادت بیشتر می شود ، بنابراین نباید در مورد موفقیت های خود با او صحبت کنید. تا آنجا که ممکن است به والدین اجازه دهید تا بر زندگی خود یا حداقل توهم کنترل ، کنترل داشته باشند. سعی نکنید والدین خودشیفته را در آخرین مرحله زندگی خود تغییر دهید و این رویا را رها کنید که روزی رابطه شما با او متقابل خواهد بود.

در میان والدین خودشیفته برخی هستند که ممکن است "شر" نامیده شوند. عظمت این افراد بر مبنای تجاوز شدید تجسم یافته است. این افراد قدرت و قدرت تهاجمی خود را تا حدی ایده آل می کنند که قسمت های سالم شخصیت خود را که قادر به ایجاد حداقل روابط سالم با دیگران هستند ، از بین می برند. آنها فقط می خواهند دیگران را "اخته" کنند ، و در دوران سالمندی پارانویای آنها می تواند در مقیاسی باشد که عملاً برای تماس با آنها غیرقابل دسترسی شود. اگر والدین شما در این گروه هستند ، بهترین کار این است که از راه دور با او ارتباط برقرار کنید.

هنگام تعامل با والدین خودشیفته ، او را همانطور که هست ببینید. محدودیت های والدین را بپذیرید و از توانایی های آنها قدردانی کنید.

اگر تصمیم گرفته اید که با والدین خودشیفته تعامل داشته باشید ، محدودیت های مربوط به مهار خود و آنچه را که از والدین خود تحمل خواهید کرد ، شناسایی کنید.

اجازه ندهید والدین خودشیفته شما را دستکاری کنند تا احساس گناه کنید. شما مجبور نیستید از خواسته های پوچ یک خودشیفته اطاعت کنید تا در چشم آنها مانند یک پسر یا دختر خوب به نظر برسد. خود را طوری تنظیم کنید که به خواسته های گزاف خودشیفته نه بگویید. افراد دیگری را سازماندهی کنید که شاید در برآوردن نیازهای والدین خود بهتر از شما باشند ، بدون نمایش دردناک. به یاد داشته باشید که شما همچنین تعهداتی در قبال خود و دیگران دارید. شما حق دارید اولویت های خود را بدون دستکاری توسط والدین خودشیفته یا دیگر خودشیفته های نزدیک خود تعیین کنید.

هنگام مراقبت از خویشاوندان خودشیفته ، از دیگران حمایت بگیرید و از منابع مختلف برای حفظ تعادل درونی و عزت نفس استفاده کنید. هنگام مراقبت از والدین سالخورده خودشیفته ، در حالی که در زندگی افرادی که شما را دوست دارند حضور دارید ، استراحت کنید. خودتان تصمیم بگیرید که حاضرید چه چیزی را تحمل کنید و چه چیزی را نه. همه چیز را برای محافظت از خود انجام دهید و فراموش نکنید که شما حق انجام این کار را دارید.

[1] تسوتان تودوروف فیلسوف فرانسوی است.

توصیه شده: